چند سال پیش وقتی اولین تریلر گیمپلی بازی دث استرندینگ (Death stranding) منتشر شد، افراد زیادی تصور کردند که دث استرندینگ از آن دست بازیهایی است که از گیمپلی ضعیفی برخودار و صرفا روی داستان، تمرکز دارند. اما پس از انتشار بازی و تجربهی آن، به این نتیجه رسیدیم که نه تنها گیمپلی در این بازی حرف اول را میزند، بلکه آنقدر نوآوری دارد که یک سبک جدید را در صنعت گیم ایجاد کند.
کوجیما با خلق بازی دث استرندینگ تصمیم گرفت برخلاف خیلی از بازیسازهایی که دایما فرمولهای قدیمی خود را تکرار میکنند، یک تکان اساسی به صنعت بازی بدهد. طبیعی است وقتی بر خلاف موج آب شنا کنی، عدهی زیادی با آن اثر مخالفت میکنند. اما هر چه بیشتر از عمر این بازی گذشت، افراد بیشتری هم با این بازی ارتباط برقرار کردند.
وقتی بازی Death Stranding: Director’s Cut معرفی شد، باعث تعجب همگان شد، چرا که بازیای مثل دث استرندینگ، کاملا دست کارگردان را آزاد گذاشته و نیازی نیست تا کارگردان نسخهی اختصاصی خودش را عرضه کند. اما به هر حال این تصمیم از سمت کمپانی سونی (Sony) بود و خود کوجیما هم با این نام گذاری مخالف بود. یکی از نگرانی طرفداران دث استرندینگ، این بود که مبادا سونی تصمیم گرفته تا با اضافه کردن یک سری ابزار و قابلیتهای جدید، از چالش بازی بکاهد تا کاربران بیشتری را جذب کند. اما دث استرندینگ دایرکتور کات، طرفداران را نا امید نکرد و باری دیگر به همه ثابت کرد که از روی تریلر، نمیتوان محتوای بازی را قضاوت کرد. با نقد و بررسی بازی Death Stranding Director’s Cut همراه رسانهی پی اس ارنا باشید.

اولین تغییری که در نسخهی دایرکتور با آن مواجه شدم، اضافه شدن یک بخش آموزش برای کاربران جدید بود که روی نقشه، مسیرهای مختلف برای رسیدن به مقصد را نشان میدهد و درجه سختی هر کدام از مسیرها هم مشخص است. به شخصه حسابی ترسیدم که مبادا کل بازی پر شده باشد از اینجور راهنماییها. اما بعدا متوجه شدم که این مورد فقط در مرحلهی اول بازی وجود داشت و نسخهی دایرکتور به هیچ وجه سعی نمیکند تا دایما دست بازیکن را بگیرد و مسیر مناسب را به او نشان دهد. اضافه شدن این بخش آموزشی واقعا لازم بود، چراکه به همه نشان میدهد که دنیای بازی و طراحی مراحل آن، چقدر بزرگ و دقیق است که میتوان هر کدام از مراحل را با چندین و چند روش متفاوت به اتمام رساند که همین مورد باعث افزایش ارزش تکرار بازی هم میشود.
دث استرندینگ، داستان دنیایی را بازگو میکند که در معرض ششمین انقراض بزرگ قرار دارد و مردم از یکدیگر جدا شدند. هدف بازیکن در این بازی، وصل کردن نقاط مختلف قاره آمریکا و مردم به یکدیگر از طریق کایرال نتورک است. داستان و گیمپلی در کنار یکدیگر تلاش میکنند تا به بازیکن نشان دهند که زندگی انسانها بدون یکدیگر ممکن نیست و انسانها برای زندگی در کنار هم، خلق شدهاند.
هر زمان که وارد منطقهی جدیدی میشوید، به وضوح میتوانید چالش بازی را حس کنید. احساس حرکت در مسیری که بهجز شما، کسی آنجا نیست. بالا رفتن از سخرهها و کوههایی که شیرهی وجودتان را میکشند. به هرحال منابع شما هم محدودیتهایی دارد و نمیتوان به تنهایی، مسیر را آباد کرد. بماند که بدون وجود کایرال نتورک، از ابزارهای پیشرفتهای مثل zip line ها، پلها، جادهها یا سایر مواردی که نیازمند پرینت هستند، بهرهمند نیستید و فقط مجبور به استفاده از ابزارهایی مثل طناب و نردبان هستید.
خودتان به تنهایی باید با تمام سختیهای مسیر کنار آمده و به مقصد برسید. اینجاست که لذت واقعیِ یکی شدن را درک میکنید. زمانی که یک منطقهی جدید را به کایرال نتورک وصل میکنید و سازههای بقیهی بازیکنها هم در اختیار شما قرار میگیرد، انگار که یک بار سنگین از روی دوشتان برداشته شده. دیگر آن محیط شبیه به یک قبرستان نیست، بلکه بقیهی بازیکنان با ابزارها و نشانههای خود، آن محیط را آباد کردهاند و این لحضه، بهترین حس ممکن به بازیکنان انتقال داده میشود.
کوجیما پروداکشن با هوشمندی، از این نکته آگاه بوده و سعی داشته تا با اضافه کردن ابزارهای جدید، این لذت را چند برابر کند. نه به این معنا که بازی آسانتر شده باشد و چالش بازی، کاملا از بین برود. بلکه ابزارهایی اضافه شده که روشهای بیشتری برای پیشروی در بازی، در اختیار بازیکن گذاشته میشود. به طوری، برای همهی ابزارهای اولیه (نردبان یا طناب)، جایگزینی در نظر گرفته شده است. اگر قبلا برای راحتی در پایین رفتن از یک سخره، فقط از ابزار زیپلاین بهرهمند بودید، الان با استفاده از ابزار Ramp، میتوان با لذت چند برابر بیشتر، از سخره به پایین پرید. این موارد به روایت بازی هم کمک بیشتری کرده چرا که الان، بیش از پیش میتوان معنای《یکی شدن》را درک کرد.

اضافه شدن مکان Firing range هم یکی از مهمترین تغییرات Director’s Cut به شمار میرود. به سادگی میتوانید انواع و اقسام اسلحهها را در این محیط، تست کنید. با این حال نمیتوان از این قابلیت به عنوان یک تغییر بزرگ یاد کرد.
حالا وقتش رسیده که در مورد کوتاهیهای این نسخه صحبت کنیم. اگرچه که کوجیما پروداکشن سعی داشت تا برخی از نکات مثبت بازی اورجینال را که در بالا ذکر شد، افزایش دهد، اما در رفع مشکلات بازی اورجینال، درمانده است.
موسیقی متن دث استرندینگ واقعا گوشنواز و کاملا مناسب دنیای این بازی هستند. کوجیما سعی داشته تا با پخش موسیقی در انتهای مسیر، به نوعی خستگی مخاطب را در کند. متاسفانه اما به دلیل این تصمیم، خیلی وقتها مجبور میشوید که یا با تمام کردن مرحله، از خیر موسیقی بگذرید، یا برای چند دقیقه، بازی را رها کنید و از موسیقی لذت ببرید. کوجیما میتوانست با اضافه کردن قابلیتی برای پخش موسیقی در هرجایی از مرحله، به مخاطب اجازه دهد تا در حین مسیر هم از موسیقی لذت ببرد. متاسفانه اما چنین قابلیتی به بازی اضافه نشده است. موسیقیها در کاتسینها هم حال و هوای خاص خودشان را دارند و همیشه در زمان مناسب پخش میشوند و حسی که باید را، منتقل میکنند.
مشکلاتی در روایت و پیسینگ (سرعت پیشروی) در بازی اورجینال وجود داشت و اینجا هنوز هم پابرجاست. بازی با اینکه از داستان شگفتانگیز و شخصیتهای به یادماندنیای برخوردار است، اما در برخی بخشها نمیتواند داستانش را آنطور که باید، بازگو کند. بخش زیادی از این مسئله بخاطر پیسینگ شلختهی بازی است. اینطور در نظر بگیرید که در دو ساعت اول و آخر بازی، به طور مرتب در حال تماشای کاتسین و شنیدن داستان هستیم. اما آن وسط، نقاط زیادی از بازی هستند که شما ساعتها فقط در حال انجام ماموریت هستید و از لحاظ داستانی، اطلاعات خاصی به شما داده نمیشود. انتظار داشتم در نسخهی دایرکتور، مشکل پیسینگ تا حدودی رفع شود و کوجیما بتواند یک نظم مناسب میان گیمپلی و داستان، ایجاد کند. اما متاسفانه شاهد هیچگونه پیشرفت در این باره نیستیم.
بماند که بخشهای زیادی از داستان هم، بهدلیل توضیحات بیجا، قدرت خود را از دست میدهند. برای جلوگیری از لو دادن داستان، خیلی نمیخواهم وارد جزئیات شوم. اما در این حد باید بگویم که داستان بازی در بسیاری از مواقع، سعی دارد تا یک سری نکات را برای بار چندم توضیح دهد. به طوری که انگار کوجیما ترس این را داشته که بعضی از کاربران، متوجهی یک سری نکات داستانی نشوند و با خود فکر کنند که داستان دارای حفرههایی است. این رفتار کوجیما در نوع خود عجیب است. چرا که کوجیما آگاه است که دث استرندینگ برای همه مناسب نیست. اما با این حال تمام تلاشاش را میکند تا با توضیحات بیجا و چند بارهی یکسری نکات، اتفاقات داستانی را توجیح کند.
یک مرحلهی داستانی جدید هم به بازی اضافه شده که بر خلاف مانور تبلیغاتی سونی روی این مرحله، اما آنچنان از محتوای خوبی برخودارد نیست و صرفا یک مرحلهی جدید برای پر کردن وقت، محسوب میشود. با اینکه تغییری در گرافیک فنی و هنری بازی هم ایجاد نشده، اما با گذشت سه سال از انتشار بازی اورجینال، دث استرندینگ هنوز هم جزو بهترین بازیها از نظر گرافیک است. همچنین این بازی روی سیستمهای متفاوت، به خوبی اجرا شده و عملکرد خوبی دارد.
میتوان گفت Director’s Cut، هر چقدر که در اضافه کردن همان نکات مثبت اصلی بازی، موفق عمل کرده، اما نتوانسته نکات منفی آن را بهبود دهد. در کل تغییرات بازی در حدی نیست که بتواند قیمت ۱۰ دلاری این بهروزرسانی را توجیه کند. شاید اگر نکات منفی بازی هم رفع میشد، این قیمت کاملا منطقی بهنظر میرسید. اما با تغییرات فعلی، این بهروزرسانی باید به شکل رایگان عرضه میشد.
نسخهی دایرکتور دث استرندینگ، کاملترین شکل تجربهی این بازی است. کارگردان به خوبی از نکات مثبت بازی اصلی آگاه بوده و روی آن موارد، بهبودهای خوبی را اعمال کرده است. اما متاسفانه در رفع نکات منفی بازی اصلی، درمانده است.
خلاصه انگلیسی نقد بازی:
Death Stranding Director’s Cut is the most complete form of this game’s experience. The director was well aware of the positive points of the main game and has made good improvements to them. But unfortunately, the director has been unable to fix the negative points of the original game.
خرید بازی Death Stranding: Director’s Cut در استیم
مقایسه عملکرد بازی Death Stranding Director’s Cut روی PS4 و PS5
The Review
Death Stranding: Director's Cut
نسخهی دایرکتور دث استرندینگ، کاملترین شکل تجربهی این بازی است. کارگردان به خوبی از نکات مثبت بازی اصلی آگاه بوده و روی آن موارد، بهبودهای خوبی را اعمال کرده است. اما متاسفانه در رفع نکات منفی بازی، درمانده است.
PROS
- طراحی بینظیر مراحل
- اضافه شدن ابزارهایی که ارزش مراحل را چند برابر کرده
- داستان و شخصیت پردازی قوی
- طراحی فنی و هنری زیبا و اتمسفریک
CONS
- ناتوانی در بهبود مشکلات بازی اصلی
- مشکلات پیسینگ و روایت
- موسیقی ها در زمان نامناسب پخش میشوند
- تغییرات در حدی نیست که قیمت 10 دلاری آپدیت را توجیح کند