فیلم CODA محصول سال 2021 آمریکا، ساخته سیان هدر (Sian Heder) است که گویی بازسازی فیلمی به نام La Famille Bélier از سینمای فرانسه است.
طرح یک خطی فیلم آنقدر جذاب است که هر بینندهای را ترغیب به تماشا میکند. خانواده ناشنوایی که یکی از اعضای آن شنواست و وظیفه برقراری ارتباط خانواده خود با دنیای پیرامونشان را دارد. با آغاز فیلم و ماهیگیری روی سطح دریا و آواز خواندن روبی (دختر شنوای خانواده) به نظر میرسد که با فیلمی به سبک و سیاق فیلمهای تینیجری آمریکایی روبروییم.
دختری دبیرستانی که با خانوادهاش همکاری میکند، درس میخواند و در مدرسه مسخره میشود. اما بعد از آشنایی با اعضای خانواده روبی و پیشرفت داستان متوجه میشویم که با فیلمی دغدغهمند روبروییم. روبی با وجود تحقیری که از اجتماع بر روی خود حس میکند، سعی دارد که به آرزوی دیرینهاش یعنی آواز خواندن، جامه عمل بپوشاند.
حادثه محرک فیلمنامه، (تصمیم به آوازه خوانی روبی) کمی دیر شروع میشود. چالشهای او در مدرسه با همکلاسیها و معلم آوازش هنوز رنگ و بوی تینیجری دارد، اما به نظر میرسد که نویسنده فیلمنامه درست از آنجایی موفق به ارائه مضمون یا بهتر بگوییم جهانبینی خود میشود که خانواده درمییابند، بدون وجود روبی از انجام کارهای روزمره خود و در واقع ارتباط برقرار کردن با دیگران بازمیمانند.
فیلم CODA درباره ارتباط انسان و زندگی اجتماعی او بر مبنای این ارتباط است. این خانواده ناشنوا در خانه آموختهاند که چطور با یکدیگر زندگی کنند اما اجتماع دائما آنها را ترد میکند. روبی، دختر نوجوان فیلم، از این موضوع خسته است، گویی آواز خواندن را وسیلهای برای ایجاد این ارتباط با محیط پیرامونش میبیند و همین آواز خواندن، و رفتن به کالجی خارج از محدوده سکونتشان، مانع ارتباط این خانواده با دنیای پیرامونشان میشود. پس میان این دو باید یکی را انتخاب کند.
بحران فیلمنامه در همینجا شکل میگیرد. روبی یک روز به کشتی و به کمک پدر و برادرش نمیرود و نتیجه آن توبیخ کشتی ماهیگیری آنان و بیکار شدن پدر میشود، پس در نهایت انتخاب او ماندن نزد پدر، مادر و برادر ناشنوایش و پشت کردن به آرزوهای خود است. پدر و مادر از این موضوع خوشحالند و برادر ناراضی به نظر میرسد زیرا معتقد است که آنها بالاخره باید بتوانند گلیم خود را از آب بیرون بکشند اما روبی دیگر تصمیم خود را گرفته است تا آنکه روز کنسرت مدرسه فرامیرسد.
خانواده روبی نیز مانند خانواده دیگر دانشآموزان برای تماشای کنسرت دخترشان به سالن میآیند، با این تفاوت که این خانواده درکی از موسیقی و جهان آن ندارند. در اینجا هوشمندی کارگردان فیلم به کمک درک بهتر مضمون فیلم میآید. او در اواسط برگزاری کنسرت، زمانی که روبی و دوستش در حال اجرا هستند برای دقایقی همه صداها را قطع میکند.
با این کار ما از زاویه دید پدر، مادر و برادر روبی به تماشای کنسرت مینشینیم و برای مدت کوتاهی زندگی بدون صدای آنان را درک میکنیم و به تماشای لذت دیگر حضار در سالن از موسیقی در حال اجرا، از دیدگاه پدر ناشنوا مینشینیم. چهرههایی که گویی ارتباطی قوی با موسیقی که در حال اجراست برقرار کردهاند. در اینجاست که پدر متوجه ارتباط زیبایی که موسیقی میان انسانها برقرار میکند میشود.
پس از تمام شدن کنسرت و در حیاط خانه، پدر از روبی میخواهد که برای او آواز بخواند. روبی شروع به خواندن میکند و از سوی دیگر پدر سعی میکند حنجره او را لمس کند تا چیزی که از دهان روبی خارج میشود را احساس کند. پدر ناشنوا با این کار زیبایی آواها و زیبایی ارتباطی که این آواها خلق می کنند را درک میکند و در نتیجه تصمیم میگیرد تا به روبی برای دستیابی به این رویا کمک کند.
پس از آن خانواده، دسته جمعی روبی را به محل امتحان ورودی کالج موسیقی میبرند. در زمان امتحان، خانواده روبی که پنهانی به داخل سالن راه پیدا کردهاند او را تماشا میکنند و روبی آوازی که در حال اجراست را با زبان اشاره نیز ادامه میدهد و با این کار موجب شگفتی خانواده و هیئت داوران میشود.
فیلم Coda جدای از آنکه به نقد رفتار آدمهای معمولی با معلولین میپردازد، میکوشد اهمیت برقراری ارتباط با دیگران را در عصر حاضر نشان دهد. چنانچه میبینیم همکلاسی و دوست پسر روبی (مایلز) که رابطه خوبی با والدین خود ندارد در کارش (موسیقی) موفق نمیشود.
از طرفی مادر روبی که در ابتدا زن خودخواهی به نظر می رسد در سکانس درخشانی، با دخترش روبی صحبت میکند و در حرفهایش میفهمیم که او بیش از هر چیز در زندگی ترس آن را داشته که نتواند با دختر شنوایش رابطه درستی برقرار کند.
در این میان بازیهای خوب بازیگران، موسیقی که در طول فیلم جریان دارد، و نزدیک شدن نویسنده و کارگردان به درونیات انسانها در کنار گرفتن خنده از مخاطب در موقعیتهایی خاص از CODA فیلمی مفرح و در عین حال قابل ستایش ساخته است.
The Review
فیلم CODA
به نظر میرسد که نویسنده فیلمنامه درست از آنجایی موفق به ارائه مضمون و یا بهتر بگوییم جهانبینی خود میشود که خانواده درمییابند، بدون وجود روبی از انجام کارهای روزمره خود و در واقع ارتباط برقرار کردن با دیگران بازمیمانند. فیلم (CODA) درباره ارتباط انسان و زندگی اجتماعی او بر مبنای این ارتباط است.