سریال Bridgerton اثر جدید از کمپانی نتفلیکس سریالی است تاریخی، عاشقانه و کمدی براساس رمانی به همین نام از جولیا کویین که داستان خانوادههایی متمول و مرفه در دوران ریجنسی انگلیس (قرن 18) را توصیف میکند. سریال Bridgerton ساختهی کریس ون دوسن و به تهیهکنندگی شوندا ریمز، به محض پخش سروصدای زیادی به دنبال خود کشاند به شکلی که در مدت زمانی کوتاه در میان پنج سریال پرمخاطب نتفلیکس قرار گرفته است. فصل اول سریال با 8 اپیزود با بازی بازیگرانی چون فیبی دینور، رگه-جین پیج، نیکولا کافلن، روث گمل، کلودیا جسی، بن میلر، لوک نیوتون، پالی واکر، لوک تامپسون و فلورنس هانت عرضه گشته و فصل دوم آن در دست ساخت است.
سریال Bridgerton سرگذشت خانواده سرشناس بریجرتون و به طور ویژه دخترشان دافنه را روایت میکند. مخاطب سریال را از زاویه دید نویسندهای با نام مستعار به نام لیدی ویسلدون میبیند که حواشی و اتفاقات روزمرهی لندن را به صورت ناشناس روایت مینماید و با انتشار این روایات بر زندگی و اتفاقات زندگی اهالی لندن تاثیر میگذراد. صداپیشگی لیدی ویسلدون را جولی اندروز به عهده دارد. سریال اینگونه آغاز میشود که فصل انتخاب دختر برتر لندن آمده و دختری که توسط ملکه انتخاب شود ازدواج بهتری برایش رقم میخورد. در صحنههای اول سریال به شکلی موازی با خانوادههای بریجرتون و فیترینگتون آشنا میشویم که در جنجال آمادگی برای حضور در قصر ملکه هستند. دافنه دختری است که توسط ملکه انتخاب میشود و لیدی ویسلدون برای وصف بینقصی دافنه از او به نام الماس فصل یاد میکند. وسواس برادر بزرگتر دافنه، آنتونی که حال وظیفهی جانشینی پدرشان را بر عهده دارد سبب میشود که دافنه تمام خاستگارهای قابل قبول خود را رد میکند و این مسئله او را وارد جریانی عاشقانه، پیچیده و آشفته با دوک هستینگز، سایمون بست، میکند.
سایمون و دافنه با تظاهر به با هم بودن تلاش بر فریب مردم و لیدی ویسلدون دارند و همین ارتباط که در ابتدا حتی دوستانه هم نیست مسائل بسیاری را به دنبال دارد. داستان اصلی سریال Bridgerton روایتی ساده و خطی از چالشهای این زوج مشهور و زندگی آنها است. در کنار این داستان، روایاتی فرعی دربارهی شخصیتهای دیگر و چالشهای آنها صورت میگیرد. تنها شکستن خط زمانی با فلش بکهایی از زندگی دوک هستینگز اتفاق میافتد و در اپیزود آخر که آینده را نشان میدهد. از آنجایی که این فلشبک و فلشفورواردها یک بار اتفاق میافتد موفقیتآمیز نیستند چرا که شکل اصلی سریال Bridgerton به این شیوه نیست و انسجام اثر با این کار از بین رفته است.

شخصیتپردازی نه چندان قوی سریال Bridgerton
مایهی اصلی سریال ، عشق است. این امر همانقدر که سبب جذابیت اثر شده است نقدهایی نیز به دنبال دارد. عاشقانههای تاریخی با لباسهای سدهی 18 در میان کاخهای سنگی با پسزمینهی موسیقی کلاسیک همواره مخاطبین خود را داشته و از سبکهای پرطرفدار است، از این سبک و حال و هوا میتوان به آثار جین آستن اشاره کرد که آثارش بارها به اشکال مختلف نمایشی فیلم و سریال به اجرا درآمده و عرضه گشته است. ضعفی که میتوان متوجه سریال Bridgerton دانست، درست به تصویر نکشیدن چالشهای شخصیتهاست.
علت اتفاقات و تغییرات گاه آنقدر سطحی و پیشپا افتاده به نظر میآید که مخاطب را نمیتواند قانع کند. این ضعف میتواند در شخصیتپردازی داستان اصلی ریشهیابی شود یا در شکل روایتی که کارگردان انتخاب کرده است. تصمیم شخصیتها بر ازدواج یا ازدواج نکردن، بچهدار شدن یا نشدن و به طور کلی تصمیمات اساسی زندگی که برایشان دلایل قوی دارند به شکلی ساده و ناگهانی تغییر میکند که گویی شخصیت یک شبه کاملاً به انسانی جدید مبدل شده بدون این که اتفاق ویژهای افتاده باشد. این امر سریال Bridgerton را برای تماشاگران حرفهای فیلم و سریال، به اثری سطحی تبدیل میکند که نمیتواند این دست تماشاگران را کاملاً ارضا نماید. صرف نظر از برخی صحنههای بزرگسالانه میتوان گفت این سریال گاهی با داستانهای تینیجری یا نوجوانانهپسند پهلو میزند.

بازی بازیگران سریال Bridgerton
برای توصیف بازی بازیگران سریال Bridgerton اشاره به این امر لازم است که وقتی شخصیتپردازی قابل قبول و دقیق نباشد، نمیتوان از بازیگران توقع بازی بینقصی داشت. به همین جهت است که بازیها شاهکار نیست اما طبیعی و قابل قبول است به ویژه در شخصیتهایی که شخصیتپردازی جذاب و دلنشینتری دارند. لیدی دنبری با صراحت بیان و نگاه تیزبینش را میتوان نمونهای از این شخصیتهای دوستداشتنی دانست که به خوبی توسط بازیگرش ترسیم گشته است. برخی دیگر از کاراکترهای سریال بیشتر از اینکه شخصیت باشند تیپ هستند، شخصیت پردازی اعضای خانواده فیترنگیتون یا ملکه به این شکل است که به بار کمدی سریال کمک شایانی کرده است. از پدر این خانواده و دو دختر بزرگتر به ندرت دیالوگی به چشم میخورد بلکه بیشتر فرم لباسها و رفتارها و بازی میمیک صورتشان شخصیت آنها را معرفی میکند. برای ملکه نیز قراردادهایی از بیتفاوتی ماشینوار او ترسیم گشته که کاراکتری طناز از ملکه ساخته است.

طراحی صحنه و لباس چشمگیر و دقیق سریال بریجتون
نقطه قوت سریال Bridgerton را میتوان طراحی صحنه و لباس دقیق و جذاب آن دانست. لباسها نه تنها از جهت صحت تاریخی کاملاً صداقت دارند بلکه بنا بر هر شخصیت به مدل و رنگ لباسها پرداخته شده است. برای مثال لباس و آرایش خانوادهی فیترنگیتون اغراقشده با رنگهای تندی چون زرد و نارنجی است. این دقت به رنگها در سریال Bridgerton در رنگ موی افراد نمود پیدا کرده است، برای مثال اعضای خانواده فیترینگتون با رنگ موی قرمز_نارنجی تند خودنمایی میکنند. لباسهای ملکه از همهی شخصیتها اغراقشدهتر و پر تزییناتتر است، همچنین وجود کلاهگیسهای بزرگ در رنگهای سفید و خاکستری برای ملکه نیز به چشم میخورد که در این دورهی تاریخی مرسوم بوده.
شخصیتهای مثبت سریال آرایش کمتر با موهای سادهتری دارند، همچنین رنگ لباسشان به طور معمول به شکلی ملیح و در طیف رنگهای پاستلی به چشم میخورد، مثل آبی روشن، سفید، کرم و زرد روشن. کاراکتر لیدی دنبری به عنوان زنی قوی، مستقل و با نفوذ بیشتر با لباسهای بنفش و تاجهای کوتاه دیده میشود. کاراکتر سیهنا روسو که خوانندهی اپراست و دختر خوشنامی نیست بیشتر در لباسهای با طیف رنگی قرمز و بازتر دیده میشود. لباسهای او به طور معمول کوتاه است یا یقهی باز دارد، فرم کلی لباس و موی سیهنا شبیه به کولیها به نظر میآید. شخصیت دیگر سریال مارینا تامپسون دختری روستایی است، این دختر ظاهری ساده و معمولی دارد که با زندگی شهری و تلاش مادر خانواده فیترنگیتون تغییراتی را تجربه میکند اما طیف رنگهای روشن و ساده در لباسش حفظ میشود.در سریال به تفاوت لباس دختران نوجوان، دختران دم بخت و دختران ازدواجکرده در فرهنگ این دورهی تاریخی انگلیس اشاره میشود که با بلوغ کاراکتر الویس بریجرتون و بلند شدن قد دامنش دیده میشود.
مطلبی که باید بخوانید: بهترین فیلم های عاشقانه تاریخ سینما
طراحی صحنه سریال Bridgerton به شکل ساختمانهای سنگی بزرگ، تزیینات درخت و گیاهان رنگارنگ، مشعلهای نورانی و تابلوهای بزرگ و مجلل نقاشی جلوه میکند، در حالی که خانه و محلهی طبقات پایین جامعه با رنگهای خاکستری و قهوهای و درکل تیره و خنثی ترسیم گشته است، در این مناطق نور کمتر و محیط کوچکتر است. با این وجود که ما شاهد زندگی طبقات مرفهایم ولی تفاوت طبقاتی در این طبقه نیز آشکار است، خانهی دوک و دوشس از خانهی بریجرتونها و قصر ملکه به شکلی فاحش از خانهی دوک مجللتر و بزرگتر است. در نهایت میتوان گفت طراح لباس و صحنهی سریال Bridgerton یک کل منسجم، متعادل و چشمنواز فراهم آوردهاند که به جذابیت بصری اثر و همزمان به وجه تاریخی و کمدی آن کمک میکند.

موسیقی پرریسک و جسارتآمیز
همانطور که پیشتر اشاره شد سریال Bridgerton ویژگیهای زیادی دارد که مخاطب نوجوان را به خود جذب کند. یکی از مهمترین ویژگیهایش موسیقی آن است. بنابر توقعی که مخاطب دارد موسیقی این سریال به سبک کلاسیک است اما وجه تمایزش با سایر فیلم و سریالهای تاریخی انتخاب موزیکهای مدرن و جدید از خوانندههای جوان است که به سبک کلاسیک دوباره تنظیم و اجرا شده است. از این آهنگهای میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- thank u, next by Ariana Grande
- Girls Like You by Maroon 5
- In My Blood by Shawn Mendes
- bad guy by Billie Eilish
- Love Yourself by Sufjan Stevens
- Strange by Celeste
- Wildest Dreams by Taylor Swift
- The End by JPOLND
انتخاب این آهنگها بسیار جسارتآمیز و ریسکپذیرانه بوده است، به همین علت است که مواجهه با این آهنگها کاملاً دوقطبی است شامل عدهای که از این کار استقبال کردهاند و عدهای دیگر که مخالف جدی این کار هستند. هرچند که این ترکها به شکلی استادانه تغییر پیدا کرده که درصورتی که آنها را نشنیده باشید متوجه این اتفاق نمیشوید و به خوبی بر صحنههای این اثر نشسته است.

کمدی در خدمت جذابیت سریال Bridgerton
به محض شروع سریال با دید طنازانهی اثر مواجه میشویم. تیپهای شخصیتی که پیشتر به آن اشاره شد در خدمت این طنزپردازی قرار گرفتهاند. شخصیت لیدی فیترینگتون به همراه پرودنس و فیلیپا دو دختر بزرگترش از ابتدا با رفتارها و شیوهی لباس پوشیدن خود بر لب مخاطب خنده میآورند به خصوص وقتی که در مقایسه با وقار و سنجیدگی خانوادهی بریجرتون قرار میگیرند. برای مثال در شروع اپیزود اول سریال Bridgerton وقتی که دافنه در مواجهه با ملکه بینقص جلوه میکند یکی از دختران خانواده فیترینگتون جلوی ملکه از حال میرود. کسانی که با داستان سیندرلا آشنایی دارند شاید با رفتار خانوادهی فیترینگتون، نامادری و خواهران سیندرلا برایشان تداعی شود؛ این مسئله هنگامی که مارینا تامپسون روستایی مهمان خانهشان میشود قویتر به نظر میآید. پرودنس و فیلیپا همانقدر اغراق شده و شلوغ اند که “آناستازیا” و “دریزلا” و همانقدر در پیدا کردن همسر شوربخت اند که آن دو.
یکی دیگر از کارکترهای سریال که میتواند مورد تمسخر مخاطب قرار بگیرد، کرسیدا و مادرش هستند. کرسیدا نمونهی بلوند بدجنسی که با طبقات تزیین روی سرش تلاش دارد مردها را به خود جذب کند و با تهدید به شایعهپراکنی قصد دارد در رقابت تناتنگ همسریابی پیروز شود. او حتی به طور مستقیم مورد تمسخر دافنه و سایمون قرار میگیرد هنگامی که به غش کردن تظاهر میکند تا توجه پرنس را به خود جلب کند. آدمهای شلوغ و سطحی سریال Bridgerton به شکلگیری رابطهای دوستانه میان دافنه و سایمون کمک بسیاری میکند چرا که هردو از آنها میگریزند و به دیدی تمسخرآمیز به آنها مینگرند.

دید فمنیسیتی و منتقدانهی سریال بریجتون
تلاش شخصیتهای زن سریال برای همسریابی خود وجهی از نابرابری جنسیتی یا حتی تقلیل زن دارد اما بنا بر شرایط تاریخی سریال میتوان این مسئله را توجیه کرد. با این وجود بارها شاهد این دیالوگ در سریال Bridgerton هستیم که کاراکترهای زن میگویند که چون زن هستیم کسی ما را باور نمیکند یا به حرفمان بیتوجه است یا در جایی دافنه خطاب به سایمون میگوید تو مردی و میتوانی ازدواج نکنی اما من به عنوان یک زن چنین انتخابی ندارم و خانوادهی من به ازدواج خوب و آبرومندانهام نیاز دارند.
با مطرح شدن مسائل فمنیستی لازم است به شخصیت الویس بار دیگر اشاره کرد، دختری که از اجتماعات بیزار است و بلوغ خود را نمیخواهد بپذیرد. همواره به کتابهای خود مشغول است و برای تمرین پیانو که توجه مردان را جلب میکند تلاشی نمیکند. او تنها دختر خانواده است که نزدیکترین ارتباط را برادران خود دارد و آنها را به دنبال کردن آرزوها و استعدادهایشان تشویق میکند و معشوقههای برادران خود که از طرف خانواده و اجتماع قابل پذیرش نیستند را میپذیرد. او سیگار میکشد و مجالس رقص و میهمانیها را زودتر از همه ترک میکند. او همچنین دوستی وفادار برای پنهلوپه فرزند کوچکتر خانواده فیترینگتون است. بار طنز سریال دید واقعگرایانهای در توصیف نابرابری جنسیتی آن دورهی تاریخی به دست میدهد. این زاویه دید واقعگرایانه در عدم پذیرش تفاوتها، تعصبهای سنتی، فرم لباسهای عذابآور زنانه با کرستهای چسبان و فلزی و… نیز به چشم میخورد.
همچنین میتوان به وضوح دید که تعصبات و سنتگرایی موجود در دورهی تاریخی منحصر به زنان نیست و مردان نیز ناچار به پذیرش برخی مسائل هستند. در سریال Bridgerton همانطور که مشروب خوردن برای دختران مجرد پذیرفته شده نیست، برخی مهمانیها برای پسران نیز مایهی شرمساری است. همانطور که بر پاکدامنی دختران تاکید میشود، مردی که این پاکدامنی را خدشهدار کند مورد سرزنش جامعه قرار میگیرد. معشوقههای پسران بریجرتون باید پنهانی باشند چون از طبقات دیگری هستند و به خوبی از آنها یاد نمیشود.

آیا سریال Bridgerton ارزش تماشا کردن را دارد؟
Bridgerton فقط سریالی است برای گذراندن وقت یا فارغ شدن از روزمرگی، این سریال چیزی به مخاطب اضافه نمیکند یا چالشی جدی به دنبال ندارد. پشت اتفاقاتش دلایل فلسفی_روانشناسانهای وجود ندارد و همه چیز به شکلی عادی و گاهی سطحی رقم میخورد. در نهایت با وجود ضعفهای سریال که به آن اشاره شد اگر از طرفداران سبکهای تاریخی هستید و رومنسهای پر نور و رقص را دوست دارید، از تماشای چالشهای زندگی عاشقانهی دافنه بریجرتون و پایان خوش آن لذت میبرید. سریال Bridgerton درامی آرام است که برای گریز از روزمرگی و ناخوشیهای زندگی عادی میتواند انتخاب مناسبی باشد. عاشقانهها در کنار اندکی بار اکشنِ مبارزه و دوئل معمولاً مخاطبان زیادی را به دنبال میآورد. صحبتهای معنادار شخصیتهای سریال دربارهی زندگی، عشق و تفاوتها میتواند اثر را کمی جدی و بزرگسالانهتر کند اما سریال را به اثری کامل و بینظیر تبدیل نمیکند.
The Review
سریال Bridgerton
سریال Bridgerton به عنوان رومنسی ساده و تاریخی میتواند به علت جذابیتهای بصری متعددش مخاطبهای زیادی به دنبال داشته باشد، اما نمیتوان این امر را دلیل بر کیفیت اثر دانست. سریال Bridgerton از جهات بسیاری معمولی و متوسط است، علت این مسئله هم به شیوهی کارگردانی و هم روایت و داستان اثر وابسته است. قطعاً برای کسانی که به فضای تاریخی و عاشقانه علاقهمند هستند این سریال پتانسیلهای بسیاری دارد، اما اگر از طرفداران این سبک نیستید نقاط ضعف سریال میتواند برایتان آزاردهنده باشد. در نهایت انتخاب سریال Bridgerton برای صرفاً گذراندن وقت میتواند انتخاب بدی نباشد.

