فیلم تئاتر «مردی برای تمام فصول» به کارگردانی و تهیه کنندگی «بهمن فرمانآرا» نیمهی دوم سال 93 در تالار وحدت به اجرا درآمد. نمایشنامهی آن را «رابرت آکستن بولت» (Robert Oxton Bolt) در دهه 60 میلادی نوشته، بارها روی صحنه رفته و نسخهی فارسی آن نیز که با ترجمهی «فرزانه طاهری» در دسترس است، توسط فرمانآرا به نمایش درآمد و مورد استقبال هم قرار گرفت. اخیرا نیز فیلم تئاتر مردی برای تمام فصول از طریق شبکههای نمایش خانگی قابل مشاهده است. در این مقاله به بررسی تئاتر و فیلمتئاتر مردی برای تمام فصول ميپردازیم. با پی اس ارنا همراه باشید.
پیشینهی تئار مردی برای تمام فصول
«رابرت آکستن بولت»، نسخه اولیهی مردی برای تمام فصول را در سال ۱۹۵۴ برای رادیو بی بی سی نوشت که در پی آن در سال ۱۹۵۷ به صورت زنده با بازی «برنارد هپتون» در تلویزیون بی بی سی نیز اجرا شد. سپس او نمایشنامهی مردی برای تمام فصول را ویرایش و بازنویسی کرد و این تئاتر برای نخستین بار در تاریخ اول ژوئن ۱۹۶۰ در تئاتر گلوب لندن روی صحنه رفت. این تئاتر پس از آن با بازی «پل اسکوفیلد» در نقش «توماس مور»، در تئاتر برادوی به روی صحنه رفت و مورد توجه منتقدان و تماشاگران تئاتر قرار گفت.
شش سال بعد در سال ۱۹۶۶ «فرد زینه من»، فیلم مردی برای تمام فصول را که فیلمنامهی آن توسط رابرت بولت نوشته شده بود را ساخت و نقش توماس مور را پل اسکوفیلد بازی کرد. این فیلم برندۀ شش جایزه اسکار از جمله جایزه بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین بازیگر مرد برای پل اسکوفیلد و بهترین فیلمنامهی اقتباسی برای رابرت بولت شد.
در ایران نیز قبل از انقلاب، اجرای تئاتر مردی برای تمام فصول و نمایش عمومی فیلم «فرد زینه من»، به خاطر شباهت موضوعی آن به زندگی محمدرضا شاه، ممنوع بود اما این فیلم پس از انقلاب بارها از تلویزیون ایران پخش شد. تئاتر مردی برای تمام فصول در دوران بعد از انقلاب نیز ساخته نشد تا اینکه بهمن فرمان آرا آن را در سال 1393 به روی صحنه برد.
علاوه بر فرمان آرا، کارگردانهای دیگری از جمله «امیر دژاکام» و «رحمان سیفی» آزاد نیز پیشتر اعلام کرده بودند که قصد اجرای تئاتر مردی برای تمام فصول را دارند اما فرمان آرا بود که در نهایت توانست پس از هشت سال دوندگی آن را برای نخستین بار در ایران به روی صحنه ببرد. فرمان آرا دلیل این تاخیر را سنگین بودن هزینههای تولید این اثر کلاسیک اعلام کرد.

رابرت آکستن بولت به عنوان نویسندهی مردی برای تمام فصول
«رابرت بولت» فیلمنامهنویس و نمایشنامهنویس بریتانیایی در حقیقت فارغالتحصیل رشتهی تاریخ است. به همین دلیل بیشتر آثار او از جمله «لورنس عربستان»، «باونتی» و «مردی برای تمام فصول» آثاری حماسی و تاریخی هستند. در سال ۱۹۶۰ نمایشنامههایی از جمله مردی برای تمام فصول از این نویسنده برخاسته از سنت تئاتری انگلستان، در معروفترین سالنهای تئاتر انگلستان و اروپا اجرا شدند.
بهمن فرمانآرا به عنوان کارگردان و تهیه کننده مردی برای تمام فصول
بهمن فرمان آرا را که پیشتر با عنوان کارگردان سینما میشناختیم، اولین تجربهی کاری خود در تئاتر را با مردی برای تمام فصول آغاز کرده است. او این تئاتر را اثری با مضامین عالی عنوان میکند و قانون مداری، اخلاق، وجدان و ایستادگی تا پای مرگ که از جمله صفات «سر تامس مور» است را جزو خصوصیات قابل توجه و مهمی میداند که باید در مورد آنها صحبت شود. او همچنین این تئاتر را با بودجهی شخصی و بدون کمکهای دولتی و اسپانسر ساخته است.
بهمن فرمان آرا همچنین خود در تئاتر مردی برای تمام فصول نقشی کوتاه دارد و نقش کاردینال را بازی میکند. او که با هیبت و ردای سرخ خود بیشتر شبیه پاپ حال حاضر است تا کاردینال «هِنری هشتم»، انتخاب این نقش برای خودش را شباهتش به «اورسن ولز» بازیگر این نقش در فیلم مردی برای تمام فصول میداند. بهمن فرمان آرا در این نقش همچون سایر نقشهایی که در فیلمهای خود ایفا کرده، بازی متوسطی را در قیاس با سایر بازیگران به نمایش میگذارد.

آغاز تئاتر مردی برای تمام فصول
تئاتر مردی برای تمام فصول با پیشدرآمدی آغاز میشود که توسط «متیو» پیشکار «سر تامس مور» (با بازی سیامک صفری) به اجرا در میآید. متیو خود را مردی عام معرفی میکند و به عنوان راوی در تمام پردههای نمایش حضور دارد. او علاوه بر اینکه برخی صحنههای نمایش را روایت میکند در نمایش هم در ازای گرفتن پول از افراد مختلف مسائل مهم زندگی سر توماس مور را برای آنها بازگو میکند.
این فرد که نمادی از افراد نان به نرخ روز خور و نمایندهی افراد معمولی جامعه است با همین روش به مقامهای مختلفی گماشته میشود و در همهی این جایگاهها فساد را در سطح خود رواج میدهد. این فرد جهانبینی خاصی نسبت به وقایع ندارد اما همه جا حضور داشته و با توجه به منفعت خود امور را پیش میبرد.

تامس مور نماد فرد پایبند به قانون در قرن شانزدهم
تئاتر مردی برای تمام فصول نشان دهندهی کشمکش تاریخی بین «هنری هشتم» پادشاه انگلستان و «سر توماس مور»، صدراعظم انگلستان و نمایندهی کلیساست که در قرن شانزدهم اتفاق میافتد. واقعیت این است که «هنری هشتم» از همسر خود «کاترین آراگن» فرزند پسری نداشت که جانشین او شود و خواستار باطل شمردن این ازدواج و ازدواج با ندیمهی او «آن بولین» بود. در فرقهی کاتولیک نیز باطل شمردن ازدواج جز در موارد استثنایی غیر قانونی بود.
بنابراین «هنری هشتم» در سال ۱۵۳۴ در پارلمان انگلستان خود را رئیس کل کلیسای این کشور اعلام داشت و پاپ را از این سمت در قلمرو انگلستان خلع کرد و فرقه کشور انگلستان را از کاتولیک به انگلیکان تغییر داد. نمایندگان پارلمان نیز با این تصمیم موافقت کردند. از همان زمان کلیسای انگلستان از دستگاه پاپ جدا شده و دارای سراسقف (اسقف کانتربوری) شد و طلاق و ازدواج مجدد در آن آزاد شد.
اما تامس مور در برابر خواست شاه هنری هشتم برای جدایی از کلیسای کاتولیک به مخالفت برخاست. او پذیرش شاه به عنوان رئیس عظمای کلیسای انگلستان را رد کرد و از سوگند خوردن که طی مصوبهی جانشینیِ ۱۵۳۴ الزامی شده بود خودداری کرد و به زندان افتاد. او که پیش از این کتاب اوتوپیا را نوشته بود، در زندان نیز به نوشتن کتاب پرداخت و سرانجام در سال ۱۵۳۵ به جرم خیانت محاکمه شده، محکوم به گواهی دروغ گشت و سرش از تنش جدا شد.
کلیسای انگلستان به او لقب شهید اصلاحات داد. چرا که او از مخالفان اصلاحات پروتستان و به صورت مشخص «مارتین لوتر» بود. بنابراین شاید بتوان او را یک قانونمدار و اصولگرای افراطی دانست که تا پای جان بر سر اصول و عقاید خود که برخاسته از قانون است ایستاد.

درونمایه تئاتر مردی برای تمام فصول
بر این اساس میتوان درونمایهی مردی برای تمام فصول را ایثار در راه آرمان دانست که موضوعی جهان شمول و قابل وقوع در همهی زمانهاست. این موضوع میتواند یکی از دلایل محبوبیت و پذیرفته شدن این تئاتر از همان ابتدا تا به امروز باشد. در حقیقت سه مسالهی اصلی در تئاتر مردی برای تمام فصول وجود دارد یکی مسالهی مربوط به سر تامس مور، دیگری مربوط به هنری هشتم و مسالهی سوم مسالهی تقابل بین آن دو است.
مسالهی مربوط به سر تامس مور، مسالهی پایبندی به اصول، وفاداری به قانون، اخلاق و وجدان اجتماعی است؛ مسالهای که در هر زمانی قابلیت پرداختن و توجه دارد و مضمون و ایده اخلاقیی که مطرح میکند هیچگاه کهنه نمی شود.
مسالهی مربوط به هنری هشتم مساله تغییر قانون و اصلاحات است که گرچه به نفع خودش این کار را انجام میدهد و جایگاه خود را برتر و بالاتر از کلیسا تصویب میکند ولی به زعم من در واقع مصلحت جامعه نیز در آن وجود دارد. چرا که قوانین خشک و یک طرفهی کلیسا در آغاز رنسانس نیاز به تغییرات عمده دارد که به مرور اتفاق میافتد. مسالهی به خصوص در این تغییرات، اصلاح قانون ازدواج و طلاق است که علاوه بر اینکه در دورهی خود کاربرد داشته مسالهی همهی دورانهاست.

طراحی صحنه، نور و موسیقی
صحنهی نمایش که در عین سادگی، باشکوه، با عظمت و نمادین جلوه میکند شامل پله، پرده، ستون، مبلمان و نورپردازی است. به بیان بهتر این المانها، علاوه بر اینکه شکوه و عظمت محل سکونت درباریان اروپایی و به طور خاص انگلستان در این نمایش را نشان میدهد، سمبولیک هم هستند.
پلهها به عنوان نشانهای از فاصله طبقاتی و فراز و فرودی که زندگی و موقعیت بیشتر افراد نمایش دارد کارکرد دارد. چنانچه در صحنهای هنری هشتم از بالای پلهها پایین میآید تا در کنار صدر اعظم و خانوادهاش بایستد، در صحنههای صحبت متیوی پیشکار با تماشاچیان او در پایینترین پله میایستد و در صحنهی پایانی نیز سر تامس مور از پلهها بالا میرود تا سرش را از تن جدا کنند و این نیز صحنهای نمادین است. پردهها هم به عنوان پوشش و حجابی بین افراد منفعت طلب که در جلوی پرده و پشت آن رفتار متفاوتی دارند و سرشار از رنگ و ریا هستند، نمادین جلوه میکنند.
از طرفی در کلیهی پردههای نمایش، کلیت صحنه یکسان است و در کنار تغییر مبلمان، تغییر نور و موسیقی به عنوان عناصری عمل میکنند که بر تفاوت فضاها تاکید کنند. به عنوان مثال موسیقی که در لحظات حساس در گام مینور حزن و اندوه را نمایش میدهد و کم و زیاد شدن نور صحنه، فضا را متفاوت نشان میدهد و اتمسفر را تغییر میدهد. این موارد علاوه بر اینکه نشانگر کارگردانی حساب شده است، توانایی «کارن همایونفر» به عنوان آهنگساز ، «رضا حیدری» به عنوان طراح نور و «منوچهر شجاع» به عنوان طراح صحنه را نیز نشان میدهد.
شخصیت پردازی نمادین
تئاتر مردی برای تمام فصول به عنوان تئاتری پرشخصیت شناخته میشود و با توجه به زمان تئاتر به اندازهی کافی به شخصیتها پرداخت شده که در این مورد پرداخت به زنان مستثناست. به عنوان مثال به «مارگریت مور» (با بازی بهناز جعفری) دختر جسور، غیور و باسواد سر تامس مور که در تاریخ نقش مهمی در معرفی و ماندگاری نام پدرش ایفا کرده است کم پرداخت شده است. به طوری که به نظر میرسد مارگریت نقشی ضد و نقیض در این تئاتر ایفا میکند. او کسی است که نشان صدراعظمی را از گردن پدر خود سر تامس مور بیرون میآورد و با این کار، مخالفت پدرش با پادشاه را تایید میکند، ولی کسی است که وقتی سر تامس مور در زندان است سوگندنامه را برای امضا و نجات یافتن از زندان برای او میآورد.
اساسا شخصیتهای مردی برای تمام فصول نمادیناند و هر یک نماد طبقه و قشر خاصی هستند حتی خود سر تامس مور. سر تامس مور همانطور که پیشتر بیان شد نماد اصولگرایان و قانونمداران افراطی است که تا پای جان بر سر اصول خود باقی میمانند. داماد سر توماس مور نماد جوانان پرشور انقلابی، متیو پیشکار سر توماس مور همانطور که در ابتدای تئاتر هم اقرار میکند نماد عوام نان به نرخ روز خور، ریچارد ریچ (با بازی هدایت هاشمى) نماد افراد منفعت طلب و حتی هیات منصفه که نماد افراد ترسو و حزب باد هستند.

در نهایت میتوان گفت که تئاتر مردی برای تمام فصول، یک تئاتر دو پردهای تراژیک است و با توجه به مضامینی که دارد تئاتری برای همهی دورانها محسوب میشود. این درام تاریخی با اینکه مسالهای در قرن شانزدهم را به نمایش میگذارد، اما مفاهیمی را عنوان میکند که در طول تاریخ قابلیت ارجاع دارد.
سر تامس مور به عنوان پروتاگونیست تئاتر مردی برای تمام فصول، فردی متعهد به وجدان و قانون بوده و به عنوان یک سکولاریسم معتقد به جدایی دین از سیاست پدیدار شده است. او دین را به سیاست ارجح میداند و به همین دلیل با قانون شاه به عنوان رئیس عظمای کلیسای انگلستان مخالفت میکند. بر این اساس میتوان گفت که تابع قانون بودن و قانونمداری عامل مهم و قابل ستایشی است به خصوص اگر کسی حاضر باشد جانش را فدا کند برای اینکه قانون را زیر پا بگذارد. اما باید قبول کرد که اصلاحات نیز به همان اندازه اهمیت دارد و سر تامس مور کسی است که جانش را میدهد تا قانون را زیر پا نگذارد. نظیر این فرد در تاریخ کم نیستند و میتوان حسین بن منصور حلاج و عمر مختار را از آن دسته دانست.

