یکی از به یادماندنیترین خانوادههای تلویزیونی آمریکا، گلگرهای سریال کمدی «شیملس» (Shameless) هستند. این سریال محبوب که فصل یازدهم و آخر آن در حال پخش است، با جوایز و نامزدیهای فراوانی که داشته است مکان خود را به عنوان یکی از کمدیهای برتر چند سال اخیر تثبیت کرده است. از بین گروه بازیگری موفق این سریال میتوان به ویلیام اچ میسی (William H. Macy)، امی راسوم (Emmy Rossum)، جاستین چتوین (Justin Chatwin) و شانولا همپتون (Shanola Hampton) اشاره کرد. در کنار شخصیتهای عجیبوغریب و متنوع و جذاب و گروه بازیگری توانا، یکی از خصوصیاتی که باعث لذت تماشای این سریال میشود، موسیقی متن سریال Shameless است. برای ایجاد هماهنگی جالبی که بین روایت سریال و موسیقی آن به وجود بیاید، بخش بزرگی از موسیقیهای انتخاب شده برای «شیملس» از گروههای راک و ایندی راک هستند. از میان آنها میشود The Moog، La Strada، Choo Choo La Rouge، Fidlar، The High Strung و Wild Yaks را نام برد. از بین تعداد فراوان هنرمندان و آهنگهایی که به عنوان موسیقی متن این سریال انتخاب شدهاند، منتخبی از آنها را دستچین کرده و برای شما همراهان پی اس آرنا جمعآوری کردهایم. پس با ما همراه باشید تا مروری بر ده فصل گذشتهی سریال «شیملس» داشته باشیم و به دستچینی از موسیقی آنها گوش دهیم.
دانلود آلبوم موسیقی متن سریال Shameless
خلاصه داستان فصل اول سریال «Shameless»
سریال با آشنایی بینندگان با خانوادهی عجیب گلگرها شروع میشود. خانوادهای با شش فرزند و پدری نه چندان موفق در وظایفش که بعد از جدا شدن مادرشان، توسط دختر بزرگ خانواده، فیونا، زندگیشان پیش میرود. او که بیشتر زمان خود را مشغول حل مشکلات خود و دیگر فرزندان فرانک است، با مردی پولدار به اسم استیو ویلتون آشنا میشود. برخلاف چیزی که انتظار میرود اما، استیو دزد ماشین موفقی است. با فشارهایی که فرانک بر روی او میآورد و از او میخواهد که یا خود را به پلیس لو بدهد و یا از زندگی دخترش خارج شود، استیو از فیونا میخواهد که همراه با او برود اما با جواب منفی روبهرو میشود. در کنار این داستان اصلی فصل اول، ما شاهد روابط مختلف شخصیتهای دیگر سریال نیز هستیم. از جمله فرانک که خانوادهی خود را رها میکند تا با شیلا زندگی کند، و همینطور یان که پس از تجربهی پیچیدهای که در رابطهاش دارد، درنهایت واقعیت گرایش خود را به فیونا میگوید.
خلاصه داستان فصل دوم سریال «بی شرم»
در فصل دوم سریال، فیونا که از نبود استیو رنج میبرد، متوجه میشود که رابطهی خوبی را از دست داده است. اما با برگشت او به آمریکا با زنی دیگر، رابطهی آنها کمی پیچیده میشود. یان رابطهی خود با میکی که اکنون در زندان است ادامه میدهد و با وارد شدن مادر فرانک به ماجرا پس از آزاد شدنش از زندان، بر سختیهای زندگی گلگرها افزوده میشود. کرن که در طول این فصل حامله است و بعد از به دنیا آمدن فرزندش، آن را به شیلا و جودی میدهد و از زندگی شیلا خارج میشود. در کنار تمام این اتفاقها اما، این استیو است که کمکم جای خود را دوباره در دل فیونا باز میکند و تا رسیدن به پایان داستان فصل دوم، رابطهای نو را با فیونا آغاز میکند. در آخرین تصمیم خانوادگی این فصل نیز، گلگرها تصمیم به بیرون کردن فرانک از خانه میکنند که کمی قبلتر تمام پسانداز خانواده را نابود کرده است.
خلاصه داستان فصل سوم سریال «Shameless»
استیو که اکنون با نام جیمی در خانواده شناخته میشود، برای زندگی در کنار فیونا نقلمکان میکند و این مساله چیزی که از مشکلات همیشگی گلگرها کم نمیکند. در همین حین فرانک که از خانه به بیرون پرت شده بود، تصمیم میگیرد که مسئولین مربوطه را خبر بکند و باعث بشود که فرزندان کوچک خانواده از فیونا جدا شده و به خانوادههای دیگری سپرده شوند. فیونا که از فرانک برای مرتب کردن وضع خانه کمک میخواهد، متوجه میشود که همه این اتفاقات تقصیر او بوده و تصمیم میگیرد تا برای سرپرستی بچهها برعلیه پدرش بجنگد. او موفق به گرفتن سرپرستی میشود و این بدین معنی است که با جیمی به مشکل برمیخورد و از هم جدا میشوند. در کنار داستانهای فرعی سریال، فصل سوم توجه بیشتری به ماجرای یان و میکی میکند و نشان میدهد که چرا یان تصمیم به عضویت در ارتش میگیرد. همینطور با به اتمام رسیدن این فصل، بینندگان متوجه میشوند که فرانک دچار سرطان شده و باید بسیاری از عادتهای خطرناک خود را کنار بگذارد.
خلاصه داستان فصل چهارم سریال «بی شرم»
برخلاف فصلهای پیشین سریال، این بخش از «شیملس» فضایی تاریکتر دارد. بعد از خبر بیماری فرانک و مشکلات فیونا برای سرپا نگهداشتن خانواده، تکتک اعضای گلگرها دچار تغییرات فراوان میشوند. مهمترین آنها فرانک است که به دنبال بزرگترین فرزند خود که کسی از وجود او خبر نداشته میرود تا شاید بتواند کبدش را پیوند بزند. در کنار آن فیونا سرکار جدیدش دچار مشکل با رییسش شده و از همین طریق مشکلات قضایی پیدا کرده و دستگیر میشود. با وجود اینکه فیونا زودتر از موعد آزاد شده و فرانک هم در آخرین لحظه موفق به دریافت عضو میشود، اما مشکلات آنها تمامی ندارد. با اضافه شدن فرزند جدید به خانه و برگشتن فرانک به عادتهای اشتباه همیشگیاش با وجود اینکه به تازگی جان سالم به در برده است، بازگشت جیمی در آخرین صحنه فصل بعد از یک فصل دوری، از اتفاقات مهم قسمت پایانی است.
خلاصه داستان فصل پنجم سریال «Shameless»
حال که سمی به خانهی گلگرها اضافه شده است، به عنوان پرستار و خدمتکار خانه انجاموظیفه میکند. در همین حین فیونا با گاس رابطهای را شروع میکند و به سرعت تصمیم به ازدواج میگیرد اما این رابطه با برگشت جیمی و تصمیمات مختلف فیونا رو به نابودی میرود. در کنار این اتفاقات فرانک با بیمار سرطانی آشنا میشود و در مسیر بیماریاش تا لحظهی مرگ او را همراهی میکند و رابطهی احساسی خوبی را شکل میدهد. یان هم که مشکل دو شخصیتی بودنش مشخص شده است، همراه با کارل و چاکی دچار مشکل میشود و به خاطر سمی دستگیر میشوند. سمی که توسط میکی و دبی دارو مصرف کرده و بیهوش شده، تصور میشود که جانش را از دست داده است. اما در پایان فصل او به قصد انتقام بازمیگردد و با تفنگ دنبال میکی میکند که در نتیجهی آن هر دو دستگیر شده و به زندان فرستاده میشوند.
خلاصه داستان فصل ششم سریال «بی شرم»
فیونا که در کارش دچار پیشرفت شده است، برای نگه داشتن آن باید سختی بیشتری بکشد. در عین حال او که ازدواجش با گاس را به اتمام نرسانده رابطهی جدیدی را شروع میکند. در همین حال، کارل که از بازداشت آزاد شده است، سعی دارد که خود را فردی خلافکار نشان دهد اما بعد از اتفاق ناگواری که میافتد، از این کردهی خود پشیمان میشود. لیپ و دبی نیز در روابط خود به مشکل برخورده و هر کدام به نوبهی خود با این اتفاقات جدید دستوپنجه نرم میکنند. در کنار تمام این ماجراها، اطلاعیهی تخلیهی خانه برای فیونا میآید. او سعی میکند که از گاس برای حل مشکل خانه کمک بگیرد ولی او نمیپذیرد و سپس این کارل است که کار خانه را راه میاندازد. سپس شان به عنوان زوج فیونا به خانه میآید و آنها تصمیم به ازدواج میگیرند. فرانک که با شان به مشکل برخورده، برای انتقام از او، در مراسم ازدواجشان به همه مشکل شان را برملا میکند و به همین دلیل مراسم به هم میخورد. در نهایت اعضای خانواده تصمیم میگیرند که فرانک را در رودخانه بیندازند به امید اینکه هیچگاه برنگردد.
خلاصه داستان فصل هفتم سریال «Shameless»
هفتمین فصل سریال داستان گلکر ها را مدتی بعد از پایان فصل قبل نشان میدهد. فرانک که به خاطر ماجرایی که انتهای فصل شش افتاده در کما بود، به هوش میآید. فیونا که در کارش پیشرفت کرده است و وظیفهی مدیریتی به عهده گرفته است، سعی دارد که به زندگی خود سروسامان دهد و مکانی را بازسازی کند. فرانک به زندگی خانواده بازمیگردد و به خاطر کمکهایی که به فیونا میکند، مورد بخشش قرار میگیرد. یان هم در این میان رابطهای جدید را شکل میدهد و در آن خوشحال است تا اینکه ناگهان میکی بازگشته و قصد فرار به مکزیک را دارد اما یان این پیشنهاد را نمیپذیرد. شخصیت دیگری که ناگهان به خانواده بازمیگردد مونیکا است که حال جسمی مناسبی ندارد و سعی دارد که رابطهاش با فرانک را دوباره زنده کند. اما آنها موفق به انجام این کار نمیشود و او از دنیا میرود. این فصل با مراسم محقر او و تأثیر این مرگ بر هرکدام از شخصیتها به پایان میرسد.
خلاصه داستان فصل هشتم سریال «بی شرم»
درگیری مهمی که این فصل از سریال با آن شروع میشود، بر سر کلیسای رها شدهای است که فیونا و یان بر سر آن با هم به مشکل برمیخورند. فیونا که مدیریت آپارتمانی را برعهده گرفته است، تصمیم دارد این ساختمان را تبدیل به گالری هنری بکند اما یان برای آن برنامهی دیگری دارد و آن سرپناه افراد بیخانمان است. در ادامهی فعالیتهای یان در مرکز جوانان، او درگیر اعتراضاتی میشود و با پخش شدن ویدئوی او، یان شهرت فراوانی پیدا میکند. در همین راستا، فرانک تصمیم به سواستفاده مالی از این شهرت میگیرد. مشکلات فیونا در آپارتمان نیز خلاصه به کلیسا نمیشود و بعد از سقوط یک کارگر، او درگیر شکایت خانوادهاش میشود. با اینکه فیونا خانهای را به آنها هدیه میدهد، اما این خانواده همچنان قصد شکایت و دریافت خسارت دارند که البته در نهایت با کمک فورد این مساله حل میشود.
خلاصه داستان فصل نهم سریال «Shameless»
یان که در فصل قبل به زندان فرستاده شده بود، در آنجا نیز به شخصیت مذهبی خود ادامه میدهد. در اتفاقی که تنها از فرانک برمیآید، مشخص میشود که او با تعداد زیادی از مادران آکادمی هاپکینز رابطه داشته و عامل انتقال بیماری بوده و در همین راستا، لیام از آنجا اخراج میشود و به مدرسهای جدید میرود. فیونا نیز در مورد تصمیمات شغلی و مالی و زندگیاش با فورد چندان اوضاع جالبی ندارد. در همین حین دبی نیز به دنبال حقوق برابر خود میگردد و به خاطر تفاوتهایی که بین خود و دیگر همکارانش میبیند، تبدیل به فعال حقوق زنان میشود. در ادامهی این تغییر شخصیتی دبی تا حدودی جای فیونا به عنوان سرپرست خانهی گلگرها را گرفته و نظمی نسبی به وضع خانواده میدهد. در میان تمام مشکلات مختلفی که وجود دارد، فرانک به خود صدمه میزند که برنامهی بسیاری از اعضای خانواده را به هم میزند. اما فیونا که دیگر تحمل ندارد، تصمیم میگیرد که برای همیشه از خانواده جدا بشود و زندگی خود را بسازد. با اینکه گلگرها برای او مهمانی خداحافظی ترتیب میدهند، فیونا پیش از آن میرود.
خلاصه داستان فصل دهم سریال «Shameless»
با رفتن فیونا، گلگرها وارد مرحلهی جدیدی از زندگیشان میشوند. دبی کاملا وظیفه سرپرستی خانواده را به دست میگیرد، لیپ پدر میشود، اما یان همچنان در زندان به سر میبرد. دبی حتی فرانک را مجبور میکند که برای انجام سهمش در خانه، پول به دست بیاورد، هرچند همانطور که از فرانک انتظار میرود، او همه چیز را خراب میکند. در حالی که لیپ مشکلات فراوانی با پدر بودن و وظایفش دارد، یان بالاخره از زندان آزاد میشود و سرکار میرود. در یکی از تصمیمهای سوال برانگیز فرانک، او تصمیم به فروش یکی از فرزندهای کارل میگیرد. از آنجایی که در خانه دبی جای فیونا را گرفته است، نقش تصمیمات اشتباه او را نیز بر عهده میگیرد و دچار باجگیری میشود. برای فرانک هم که پاپوش دوخته شده است، تا نزدیکی زندان پیش میرود، اما به لطف قاضی، تنها مجبور به حضور در جلسات و ترک میشود. در نهایت فصل با ازدواج یان و میکی با وجود تمام مشکلات مختلفی که برایشان پیش میآید به اتمام میرسد.