فیلم حفاری (The Dig) با بازی کری مولیگان (Carey Mulligan) و رالف فاینس (Ralph Fiennes) در شبکه نتفلیکس (Netflix) اکران شده است.
در سال 1939، قبل از ورود اروپا به جنگ جهانی دوم، ادیث پرتی (کری مولیگان) زنی از طبقه مرفه، باسیل براون (رالف فاینس) یک حفار خودآموخته و متواضع را استخدام میکند تا در زمین او شروع به حفاری کند. در نیمه اول فیلم The Dig به کشف یک کشتی مربوط به قرن ششم میلادی منجر میشود. پس از این پیدایش مهم تاریخی افراد دیگری به این دو نفر میپیوندند و در نیمه دوم فیلم با ورود پگی (لیلی جیمز) و همسرش استوارت (Ben Chaplin) تیم باستانشناسی بزرگتری تشکیل میشود و در نهایت به پیدا شدن یک اتاق پر از گنج در داخل کشتی خاتمه پیدا میکند. البته این تمام داستان نیست. در این میان ما با خرده داستانهای هر یک از شخصیتها روبرو میشویم که در فضای زیبا و دیدنی ملک شخصی ادیث روایت میشوند.

فیلم The Dig به کارگردانی سایمون استون (Simon Stone) یک فیلم اقتباسی از رمانی به همین نام، نوشته جان پرستون (John Preston) است. داستان بر اساس اتفاقات واقعی در سافولک نوشته شده است. پروژه ساخت این فیلم در سال 2006 به تهیهکنندگی الی وود (Ellie Wood) آغاز شد. فیلم از سال 2006 تا شروع فیلمبرداری در سال 2019 مسیر طولانی را از شبکه BBC تا Netflix سپری کرد؛ همچنین در سال 2018 اعلام شد که نیکول کیدمن در نقش ادیث ظاهر خواهد شد که در سال 2019 جای خود را به کری مولیگان داد.
آنچه در فیلم The Dig با آن روبرو هستیم ترکیبی شاعرانه از مسائل انسانی بین چندین شخصیت است. همه این درامها در بستر کشف تاریخی ساتون هو اتفاق میافتند. مراحل حفاری و پیدایش کشتی از زیر زمین با جزئیات به تصویر کشیده میشوند به گونهای که حتی مخاطب ناآشنا به این امر میتواند به سادگی اتفاقات را دنبال کند. ادیث پرتی یک زن بیوه است که با تنها پسرش رابرت (Archie Barnes) زندگی میکند و به تنهایی او را بزرگ کرده است. ادیث از بیماری لاعلاجی رنج میبرد که ناشی از استرس است. باسیل براون، حفار حاذقی است خود آموخته که با همسرش زندگی میکند. شخصیت پردازی ها در فیلم The Dig مینیمال صورت میگیرند. همه شخصیتهای اصلی در سراسر فیلم کم حرف هستند و مخاطب تنها با چندین دیالوگ که غالباً توسط شخص سوم بیان میشود به گذشته و احساسات کاراکترها پی میبرد.

زنان در فیلم The Dig
درباره شخصیتِ زنان که بیشترین بارِ احساسی فیلم روی دوش آنها قرار دارد باید گفت زنان فیلم حفاری، زنان درونگرایی هستند که هیجان و غلیان احساساتشان توسط بازیهای ظریف و درخشان و تصاویرِ بیانگر صورت میگیرد نه با دیالوگ و برونریزی های احساسی! با اینکه فیلم ما را به گذشته شخصیت ها نمیبرد اما تقریبا مخاطب از تمامی اتفاقاتِ مهم گذشته زنان به طور مختصری باخبر میشود. ادیث پرتی بعد از مرگ پدرش و مراقبت از او حاضر میشود با خواستگارش ازدواج کند و بعد از تولد دوسالگی پسرش همسرش را از دست میدهد. پگی(Lily James) شخصیت زنی که در نیمه دوم وارد داستان میشود؛ از رابطه با همسرش که نشانه هایی از همجنسگرایی دارد ناراضی است. او پدرش را در یک سانحه دریایی از دست داده. زنان فیلم The Dig رنج کشیده هستند. رنجی که در ظاهرشان و با بازی فوقالعاده کری مولیگان و لیلی جیمز قابل دیدن است. در مقابل، این مطلب در مورد مردان فیلم صدق نمیکند. در طول فیلم به احساسات و هیجانات مردان پرداخته نمیشود حتی مخاطب با عواطف باسیل براون، شخصیت اصلی هم درگیر نمیشود؛ تنها چیزی که از او میدانیم این است که به کار حفاری باور دارد و با عشق مشغول انجام دادن حرفه ای است که از اجدادش به او رسیده است.

سایمون استون، از تئاتر تا سینما
سایمون استون، کارگردان استرالیایی حرفه خود را در تئاتر آغاز کرد و در سال 2015 با کارگردانی فیلم اقتباسی دختر (The Daughter) توانست به جشنواره بینالمللی فیلم تورنتو راه یابد. استون باور دارد اساس هنر او پیدا کردن یک نوع زبان است برای مواجهه با ترامای ناشی از مرگ پدرش که در سنین کودکی برایش اتفاق افتاده است.
من قادر به صحبت کردن درباره اتفاقی که برایم افتاد، نبودم. مخصوصا در سنین پایین، اینکه بتوانیم درباره اتفاقات تاریک و مبهم زندگیمان حرف بزنیم بسیار دشوار است. در سینما و ادبیات، میتوانیم همدمانی پیدا کنیم که با آنها صحبت کنیم. البته کسی پاسخمان را نخواهد داد و این یک مکالمه یک طرفه خواهد بود، با اینحال مطمئن میشویم که در این مسیر تنها نیستیم و دیگران هم این اتفاقات را به همراه ما تجربه میکنند.
همانطور که استون میگوید مرگ پدرش تاثیر مهمی در نگاهش به سینما و تئاتر دارد و این مهم در به تصویر درآوردنِ برخورد شخصیتهای فیلم The Dig با مرگ به عنوان یکی از تمهای اصلی فیلم بیتأثیر نیست.
شاید ارتباطی که استون باور دارد در سینما میتواند به آن دست یابد همان جوابی است که براون در انتهای فیلم به ادیث میدهد و میگوید:
ما درواقع نخواهیم مرد و همیشه قسمتی از یک مسیر جاودانه باقی خواهیم ماند.

بررسی تماتیک فیلم حفاری
مرگ و جاودانگی
ادیث پرتی از پدر بیمار خود سالهای متوالی مراقبت میکند و تازه بعد از فوت پدرش تشکیل خانواده میدهد که دوباره مرگ گریبان خانوادهاش را میگیرد و همسرش را از دست میدهد. پدر پگی در کودکیاش غرق میشود و حالا باید معشوقهاش، روری (جانی فلین) را راهی جنگ کند و بار دیگر در معرض از دست دادن قرار بگیرد. رابرت پسر ادیث پس از با خبر شدن از بیماری مادرش دچار عذاب وجدان میشود که به وظیفهاش یعنی مراقبت از او به عنوان تنها عضو خانواده، در نبودِ پدرش، به درستی عمل نکرده است. در سکانسهای پایانی فیلم با این احساسات، عذاب وجدانها، و ترس که همگی پاسخ شخصیتهای اصلی به مرگ و ناتوانی آنها در تغییر سرنوشتشان است روبرو میشویم. این تصاویر با شیوه تدوین شاعرانه بصورت موازی روایت میشوند و این حس برای مخاطب ایجاد میشود که این سه شخصیت همگی درد مشترکی را تجربه میکنند که به اقتضای سن و بودن از نسلهای مختلف عکسالعملهای متفاوتی نشان میدهند. تمِ مرگ در نیمه دوم فیلم با سقوط هواپیمای جنگی در محوطه اطراف خانه و مرگ خلبان تازه کار آن شدت میگیرد.
از طرف دیگر خط اصلی داستان که درباره حفاری زمین و پیدایش گنجهایی در زیر آن است یک نوع تقابل معنایی با مسئله مرگ ایجاد میکند که بسیار هنرمندانه به آن پرداخته شده است. زیر زمین چیزها قرار است دستنخورده باقی بمانند. این چیزی است که براون تمام عمرش به آن باور داشته و او را از مردان هم سن و سال خودش که به ارتش برای جنگ میپیوندند متمایز میکند. براون به دنبال جاودانگی میگردد که آن را در کشتی مفقود شدهای مربوط به دوره انگلوساکسون در قرن ششم زیر خاک مییابد. برای او هر چیز دیگری در مقایسه با این جاودانگی بی اهمیت بنظر میرسد.
جنگ
صحنه های پایانی فیلم The Dig با صدای اخباری که حاکی از پیوستن انگلستان به جنگ جهانی دوم است همراه است. شخصیتها در کنار آنچه برایشان باارزش است و بدست آوردهاند میمانند و آنها را در آغوش میگیرند تا به سمت سرنوشتی که جنگ برایشان رقم خواهد زد، روانه شوند. ادیث پسرش را در آغوش گرفته و باسیل براون در حال پنهان کردن دوباره کشتی زیر خاک است تا آن را از صدمات محتمل جنگی محفوظ بدارد. پگی و روری یکدیگر را در آغوش میگیرند. این لحظات میتوانند آخرین لحظاتی باشند که با یکدیگر سپری میکنند. از ابتدای فیلم هواپیماهای جنگی در آسمان تبدیل به یک اِلمان مهم تصویری میشوند و کارکرد روایی خود را به منظور خبر دادن از نزدیکی جنگی میدهند که به زودی هر آنچه را در این زمین اتفاق افتاده تحت پوشش خود در خواهد آورد.
عشق
در فیلم The Dig نوعی از عشق وجود دارد که قدرتمند است اما شخصیتها به ناچار از آن میگذرند چرا که زندگی از آنها اینگونه میخواهد. ادیث پرتی، براون را به شام دعوت میکند، همسر براون به سراغش میآید و این قرار ملاقات که پرتی برای آن خود را آراسته هیچوقت اتفاق نمیافتد. درست بعد از این اتفاق است که بیماری ادیث عود میکند. برای پگی و روری هم اتفاق مشابهی رخ میدهد آنها در غیاب همسر پگی با یکدیگر قرار میگذارند، طولی نمیکشد روری به جنگ اعزام میشود و این رابطه هم همینجا رها میشود.
اما چگونه میتوان این تمها را در یک اثر به کار گرفت که طرح اصلی آن درباره پیدایش یک کشتی قدیمی زیر زمین است؟ چگونه هم به مسائل باستانشناسانه با جزئیات وارد میشویم و هم برخوردی انسانی با جنگ، عشق و مرگ داریم؟

زمینهای وسیع، نماهای واید
پاسخ این است که فیلمبرداری، تدوین و نکات زیباییشناختی مربوط به این دو باعث میشوند در فیلم The Dig به حس و هیجاناتی برسیم که در فیلمنامه تآکید زیادی روی آنها نشده است. فیلمبرداری از جهاتی ما را به یاد فیلمهای (ترنس مالیک) کارگردان فیلمهای ( زمینهای لم یزرع) و ( درخت زندگی) میاندازد. اولین شباهت در لوکیشن و طبیعتی است که فیلم در آن اتفاق میافتد اما آنچه بیشتر در ایجاد لحظات کلیدی دست دارد استفاده از لنز های واید در زمین های وسیع با ترکیب بندی های ساده و ساکن، دوربین روی دست، و همچنین شکستن خط فرضی است که فضایی شاعرانه ایجاد میکند. در بعضی سکانس های فیلم تنها با یک دوربین روایتگر طرف هستیم اما در صحنههای دیگر دوربین خاصیت سیالیت خود را به درجهای میرساند که گویی به درون ذهن و عواطف شخصیت ها برده میشویم.
همزمانی شاعرانه
سکانسهای فیلم در لحظاتی بسیار شورانگیز میشوند که دلیل آن تدوین خلاقانه است. لیریکال ادیتینگ یا همان تدوین شاعرانه با ایجاد همزمانیهای هنرمندانه باعث به وجود آمدن مفاهیم نو در فیلم میشود. در نیمه اول فیلم این گونه تدوین در جهت معرفی پرتی و براون استفاده شد که در نیمه دوم در لحظات درخشان داستان به اوج خود رسید. براون و جدایی اش از منطقه حفاری شده، رابطه ادیثِ در حال مرگ و پسرش، و اتفاقات بین روری و پگی و جداییشان، به طور همزمان تصویر میشوند.
در این شیوه تدوین نقش صدا هم پررنگ خواهد بود. هماهنگ نبودن صدا و تصویر خلق معنا میکند برای مثال در مکالمه دونفره براون و ادیث در نمایی صدای ادیث را در پاسخ سوالی که براون از او میپرسد میشنویم اما تصویر او ساکن است و دهانش تکان نمیخورد همین تکنیک باعث میشود از خود بپرسیم آیا واقعا ادیث جواب براون را داده است؟ یا کلمات تنها در ذهنش ساخته شدهاند و هیچوقت به زبان آورده نشدهاند؟ این مطلب مخاطب را به مفاهیم عمیقتری سوق میدهد که به راستی این شخصیتها تا چه اندازه از نیّات و افکار یکدیگر با خبر هستند؟ آیا براون هرگز از حسی که ادیث به او داشته باخبر شده است؟
در صحنهای دیگر براون و همسرش درباره پروژه حفاری صحبت میکنند که مکالمهشان را روی تصاویر ادیث که تنها در اتاقی تاریک نشسته میبینیم. علاوه بر اینکه این صحنه بر تنهایی یک زن بیوه تاکید دارد در نگاهی دیگر میتواند این خوانش صورت بگیرد که ادیث از تمامی اتفاقات و سخنانی که زده میشود در زمین خود باخبر است و مانند یک چشم از بالاترین طبقه خانهاش همه چیز را زیر نظر دارد. اینکه فیلم The Dig این امکان را بوجود میآورد تا بتوان تفاسیر گوناگونی داشت به معنای آشفتگی و عدم انسجام در اثر نیست بلکه اینگونه ابهامات میتوانند بر زیبایی فیلم بیفزایند.

سخن آخر
فیلم The Dig در نگاه کلی روایت سادهای دارد. در تلاش نیست تا با تعلیق و وارونهگویی (Dramatic irony) مخاطب را به سمت داستانی که میخواهد بکشاند و بعد آنچه که انتظارش را به وجود آورده به او نشان بدهد. همین امر موجب میشود تا از سرگرمکننده بودن فیلم کاسته شود. پیدا شدن کشتی در زیر زمین میتوانست هیجانانگیزتر اتفاق بیفتد اما واضح است حفاری در پی برآورده کردن چنین انتظاراتی در بیننده نبوده است. در عوض این فیلم مخاطب را با یک شیوه داستانگویی ساده و عمیق روبرو میکند. برای دیدن این فیلم باید تمام حواس بکار گرفته شوند تا ارتباط بین بیننده و اثر صورت بگیرد.
استون در حفاری تمام تلاشش را کرده تا یک داستان واقعی را به شیوهای هنرمندانه دستخوش تغییر کند تا یک اثر هنری عمیقتر از یک بازنمایی تاریخی صرف پدید آورد. در این مسیر تا حد خوبی موفق بوده است اگرچه بنظر میرسد راهی که انتخاب کرده پذیرش فیلم را برای مخاطبان عادی تا حدی دشوار میکند.
The Review
The Dig
استون در حفاری تمام تلاشش را کرده تا یک داستان واقعی را به شیوهای هنرمندانه دستخوش تغییر کند تا یک اثر هنری عمیقتر از یک بازنمایی تاریخی صرف پدید آورد. در این مسیر تا حد خوبی موفق بوده است اگرچه بنظر میرسد راهی که انتخاب کرده پذیرش فیلم را برای مخاطبان عادی تا حدی دشوار میکند.

خیلی نقد خوبی بود!
به نظرم به نکات بسیار خوبی در نقد این فیلم اشاره فرمودید
فیلم خیلی کندی بود
حوصله سر بر
و بیخودی
الکی وقت برای دیدن این فیلم تلف نکنید