«بگذار همه حرف بزنند» (فیلم Let Them All Talk) آخرین ساختهی استیون سودربرگ (Steven Soderbergh) فیلمساز معروف امریکایی برای اولین بار در تاریخ 10 دسامبر 2020 توسط شبکه اچ بی او مکس (HBO Max) اکران شد.
استیون سودربرگ در حالی فیلم Let Them All Talk را به عنوان بیست و ششمین فیلم بلند کارنامه خود جلو دوربین برده است که حالا دیگر سالهاست بعد از موفقیتها و شکستهای پرنوسان کارنامهاش، روی به رویکردی تجربهگرا در سینمای تجاری آورده است. او که در میان دوستداران جدی سینما شاید بیش از هر چیز همچنان با فیلم اول کارنامهاش و البته بعدتر با «ترافیک» (Traffic) محصول سال 2000 شناخته میشود، با غلتیدن در سینمای تجاری و ساخت آثاری چون «یازده یار اوشن» (Ocean’s Eleven) ، «دوازده یار اوشن» (Ocean’s Twelve) و… روی دیگری از شخصیت فیلمسازی خود را به نمایش گذاشت. در این میان اما او هرازگاهی فیلمهایی کوچک و تجربهگرا نیز میسازد تا همچنان در کنار وجوه تجاری حرفهاش، به دغدغههای فرمی خود نیز گوشهچشمی داشته باشد.
اما «فیلم Let Them All Talk» به عنوان تازهترین فیلم سودربرگ در همین مدت کوتاه نمایشش با واکنشهای مثبت زیادی همراه بوده است. این کمدی درام خوشریتم و ساده که با همکاری کمپانی برادران وارنر تهیه شده است از پربینندهترین آثار اخیر در اکرانهای اینترنتی بوده است که در این باره البته نباید از حضور نام بزرگ و جذابی چون مریل استریپ که قطعا مثل همیشه بخش زیادی از دوستداران سینما را برای دیدن فیلم تازهاش ترغیب میکند غافل شد. حضور استریپ در نقش اصلی فیلم سودربرگ و حالا در 71 سالگی چیزی نیست که دوستداران پرشمار او به عنوان پرافتخارترین بازیگر تاریخ سینما به سادگی از دستش بدهند.
«بگذار همه حرف بزنند» روایتگر چند روز از زندگی آلیس هیوز – با بازی مریل استریپ- نویسندهی خوشنام و برندهی جایزه پولیتزریست که حالا برندهی یک جایزه مهم ادبی در انگلستان شده و برای دریافت آن جایزه و حضور در مراسم آن- که برای خودش نیز اهمیت زیادی دارد، چرا که توسط خود نویسندگان اعطا میشود- باید زحمت سفری طولانی از امریکا به انگلستان را به جان بخرد. از طرفی آلیس در گفتگو با مدیر برنامههایش ادعا میکند که از سفر با هواپیما میترسد و با ناراحتی مجبور به عدم حضور در مراسم اعطای جایزه است. اما کارن- با بازی جما چان (Gemma Chan) – که بتازگی مدیر برنامههای آلیس شده و سعی در اثبات تواناییهایش دارد و در عین حال ماموریت یافته تا از فعالیت نویسندگی جدید آلیس باخبر شود به او پیشهاد یک سفر دریایی جذاب همراه با دوستانش را میدهد.
آلیس از دو دوست دوران جوانیاش، سوسان – با بازی دایان وست (Dianne Wiest) – و روبرتا- با بازی کندیس برگن (Candice Bergen) – دعوت میکند تا در این سفرِ به نوعی تفریحی، او را همراهی کنند. در این میان تایلر، برادرزادهی جوان آلیس نیز برای مراقبت از دو دوست عمهاش در این سفر حاضر میشود. این در حالیست که کارن نیز سوار کشتی شده تا دورادور آلیس را زیر نظر داشته باشد تا بلکه از کانال تایلر -که پسری جوان و کمتجربه است و ناگهان در سودای عشق کارن گیر افتاده- به اطلاعاتی در مورد کار جدید آلیس دست یابد. کنار هم قرار گرفتن این چند تن دوست و آشنا در کنار هم طی یک مسافرت دریایی، درامی چندوجهی و میانفردی را سامان میبخشد که با رویکرد همهجانبهنگرِ فیلمنامهنویس- چنانکه از نام فیلم نیز پیداست!- همراه شده تا هر شخصیت را به فراخور جایگاه و موقعیت داستانی خود در مقام یک انسان خاکستری از آب و گلِ پرداخت شخصیتی همدلانه در آورد. در اثنای این رویاروییهای دونفره یا بعضا چندنفره رازهایی از گذشتهی آدمها و روابط میان آنها عیان میشود و فیلم هر چه بیشتر جلو میرود سطوح این گذشتهی پرماجرا را بیشتر میکاود. در این میان رابطه آلیس با روبرتا در فیلم Let Them All Talk که به نحوی منبع الهام او برای نگارش اولین رمان موفق و مهم او بوده از اهمیت بیشتری برخوردار است و به نحوی محوریت قصهها و روایتهای خرد و فرعی فیلم بر نقطهی کانونی این ارتباط متناقض شکل گرفته است.
در ادامه خطر لو رفتن قصه فیلم وجود دارد.
تقابلی که میان دو شخصیت آلیس و روبرتا در فیلم شاهد آن هستیم را پیش از این در بسیاری از فیلمهایی که شخصیت اصلیشان یک نویسنده بوده است دیدهایم. نویسندهای روشنفکر و فاضلمنش که حالا در اوج دوران موفقیت خود به سر میبرد و دوستی از گذشته که همان آدم صاف و ساده پیشین باقی مانده و از اینکه همهی این سالها سوژهی داستانی دوست نویسندهاش برای رسیدن به موفقیتهای اعتباری و مالی بوده نالان و دلشکسته است. ابتدا به نظر میرسد قصهی کانونی فیلم «بگذار همه حرف بزنند» حول این تقابل آشنا میگذرد و حتی روند فیلم به سمتی میل میکند که گویی به نحوی قرار است این تقابلِ ابتدا پنهان -و فراموششده- به سطح رویی درام آمده و آشکار شود تا در فینال فیلم نیز گره آن باز شود و موازنهای منطقی میان دو سوی این تقابل برقرار شود. اما واقعیت این است که فیلمنامهی «بگذار همه حرف بزنند» کمی بیش از این حرفها تودار و ظریف نوشته شده و چرخشها و پنهانکاریهای روایی آن فارغ از هر گونه هیجان و ذوقزدگی برای ارعاب تماشاچی، تنها در جهت به ثمر نشستن ایده اصلی قصه فیلم طراحی شده است.
اما قصه اصلی «فیلم Let Them All Talk» چیست؟ اگر از شما بخواهند بگویید قصه فیلم دربارهی چیست چه خواهید گفت؟ از کجا شروع میکنید و کجا تمامش میکنید؟ آنچه که بیش از هر چیز واضح است این است که ما با یک پیرنگ سفر مواجهایم. «بگذار همه حرف بزنند» فیلمی دربارهی یک سفر دوستانه است. سفر سه زن سالخورده که دوستانی صمیمی از گذشته هستند و پسر جوانی که برادرزاده یکی از آنهاست و گویی این سفر بیش از همه برای او تجربهای پربار و تاثیرگذار است. معمولا قصههایی که از یک سفر حکایت دارند نوعی پیرنگ بلوغ از آب در میآیند. غالبا در پایان سفرها کاراکتر اصلی قصه در قامت یک مسافر، تجربهای گرانبها را پشت سر میگذارد که در پایان او را تغییر داده و دچار تحولی عمیق میکند. در مورد «بگذار همه حرف بزنند» که با یک سفر فیزیکی تمام و کمال مواجهیم و در خاتمه نیز پایانی تکاندهنده در انتظارمان است چه تغییر و تحولی بر کاراکترهای قصه حادث میشود؟ کدام کاراکترها دچار استحاله میشوند و سفر دریایی طولانی فیلم سفری در روح و روانشان به جای میگذارد؟ آیا اصلا استحالهای در کار هست؟
وقتی به این وجه از قصه «بگذار همه حرف بزنند» نگاه میکنیم ناگزیر چشمها به سمت کاراکتر تایلر برمیگردد. به نظر میرسد در جمع چهار مسافر «فیلم Let Them All Talk» این تنها تایلر است که قرار است بعد از پایان این سفر چندروزه تبدیل به آدمی دیگر شود. آلیس در مقام ظاهرا شخصیت اصلی قصه، زنی خردمند و حتی عاقبتاندیش است. او بعد از کسب مهمترین جوایز ادبی در ساحل آرامش ذهن خود تنها به خلق احتمالا آخرین اثر عمرش فکر میکند. او مراد خود را در قامت نویسندهای گمنام یافته و هر آن که فرصت کند دیگران را هم به توجه بیشتر به این نویسنده مهجور توصیه میکند. ظاهرا مسیر و مقصد سفر – ابتدا رفتن به مقبره نویسنده گمنام و بعد حضور در مراسم اعطای جایزه- را هم آلیس تعیین کرده است اما واقعا مقصد سفر «بگذار همه حرف بزنند» کجاست؟ ما در نهایت به هیچ مراسم اعطای جایزهای پا نمیگذاریم و حتی حضور بر سر مزار نویسنده گمنام هم که در غیاب آلیس- و با اصرار و درایت تایلر- به انجام میرسد با آن نوع از بیذوقی و سردی روبرتا و حتی سوسان، آن چیزی نیست که در ذهن آلیس میگذشت. پس مقصد این سفر طولانی واقعا کجاست؟ مگر نه این است که هر سفری مقصدی دارد و از آن بابت تهنشینی مانا در روان آدمی؟
اما شنیدهایم و خوب میدانیم که سفر تنها برای یک مسافر واقعی معنای نهایی خود و ارمغان لغزانش را به بار میآورد. در مورد «فیلم Let Them All Talk» این تایلر است که در نهایت پشت میزِ کارِ عمهی مرحومش به مقصد نهایی سفر قارهایاش میرسد. او که روی عرشهی کشتیای قارهپیما عاشق میشود، از عمهاش خبرچینی میکند، به او شک میکند، تحقیر میشود، به وصال معشوق نمیرسد و … در پایان عمهی مهربان خود را – شانس بزرگ زندگیش را- از نو میشناسد و شاید برای اولین بار در زندگیش به درکی عمیق از روابط انسانی میرسد. سازندگان و نویسنده «بگذار همه حرف بزنند» آنقدر واقعبین و بیتعارف هستند که در پایان این سفر- حتی با آن پایان تلخ- دو زن سالخورده و جاسنگین قصهشان را دستخوش تحولی چشمگیر نکنند. به یاد میآورید که روبرتا تنها چند لحظه بعد از مواجهه با پیکر بیجان دوست دیرینش، با فراست و چابکیِ دزدی حاذق و مکار، دستنوشته آلیس را زیر لباس پنهان کرده و میدزد و سوسان نیز چند صباحی بعد از مرگ دوست قدیمیاش همان زن عاقل و بالغ قبلیست که حالا فرصت یافته به ایده نوشتن داستانی جنایی درباره زنی که شوهرش را مسموم میکند جدیتر فکر کند و حتی از نویسندهای که مورد تمسخر دوستش آلیس بود کمک بگیرد. روبرتا حتی روزها بعد از مرگ دوستش به فروختن دستنوشتههای او به هر طریق ممکن و به هر شکل منزجرکننده و تحقیرآمیزی فکر میکند و بس. تحولی و استحالهای در کار نیست. ارمغان سفر تنها نصیب یک مسافر راستین میشود.
«فیلم Let Them All Talk» اما در سطح روبنایی خود نیز به ایدهی کانونی خود که آشکارا آن را در عنوان فیلم میخوانیم، مومنانه پایبند است. به عنوان مثال روبرتا در مقام شخصیت رقتانگیز و منفور فیلم، آنقدر فرصت برونریزی و جلب توجه دارد تا حتی بدون اینکه تلاشی ریاکارانه کند، همدلی ما را برانگیزد. ما در پایان به او- که در سالنهای ماساژ یک کشتی تفریحی دنبال مردان پولدار میگردد- حتی به عنوان یک دزد و فرد بازنده که شکست زندگیش را به پای فعالیت ادبی دوستش گذاشته، حق میدهیم و سهمخواهیاش از آلیس را درک میکنیم. و امتیاز فیلم نیز در این است که برای رسیدن به این کیفیت همدلانه دست به خودفریبی و مخدوش ساختن هویت کاراکتر مشکلدارش نمیزند. مثال جالب دیگر در این باره کاراکتر کلوین کرنز – با بازی جذاب دنیل الگرنت (Daniel Algrant) – است که در قامت شخصیت یک نویسنده داستانهای جنایی و تریلر عامهپسند توسط آلیس مورد تمسخر و تحقیر قرار میگیرد اما بعدتر که حین سخنرانی آلیس، سوالی دقیق و موشکافانه از او میکند، پرده از شخصیت پنهان خود به عنوان فردی که فراتر از فعالیتهای کاری خود انسانی ادبیاتشناس و فاضل است برداشته و بعدتر نیز نشان میدهد که ممکن است یک نویسنده داستانهای عامهپسند و تجاری فردی بسیار دانا و باسواد هم باشد. چیزی که احتمالا آلیس با تمام خردورزی و ادعایش از آن بیخبر است و این پرده برداشتن از هویتهای عاریهای دستاوردِ بزرگِ «بگذار همه حرف بزنند» و ایده همهجانبهنگر و بردبارانهی آن است.
دبورا آیزنبرگ (Deborah Eisenberg) نویسندهی فیلمنامهی «بگذار همه حرف بزنند» بیش از آنکه در سینما نامی شناختهشده باشد، شخصیتی خوشنام در جهان ادبیات و داستان کوتاه است تا آنجا که در سال 2011 نیز برنده جایزه پن/فاکنر شده است. جالب است او که سابقه بازیگری در چند فیلم و سریال تلویزیونی را نیز در کارنامه دارد با «فیلم Let Them All Talk» تازه در هفتاد و پنج سالگی اولین تجربه سینمایی خود در مقام نویسنده را پشت سر میگذارد. و البته باید اذعان کرد که اولین تجربه سینمایی خانم آیزنبرگ توقعی را که بعد از مواجهه با کارنامه ادبی او ایجاد میشود به خوبی پاسخ میدهد. «بگذار همه حرف بزنند» با اتکا به فیلمنامهی دقیق و تمیز آیزنبرگ و کارگردانی ساده و بیآلایش سودربرگ و البته حضور مثل همیشه متقاعدکنندهی مریل استریپ اثری به ثمرنشسته و راضیکننده از آب درآمده است. فیلمی متین و خویشتندار که با مرگ نابهنگام شخصیت اصلیاش به پایان میرسد اما در انتها تبدیل به اثری در ستایش زندگی و ارائهای چشماندازی از وجه نورانی و امیدبخش آن است. جایی که آلیس برادرزادهی خامش را به تلاش بیشتر و مخاطبین سخنرانیاش را به تامل در امکان بهرهگیری ژرف از آثار ادبی توصیه میکند. جایی که میتوانیم جوهر آگاهی و درک انسانی را به جادوییترین شکل ممکن از لابلای خطوط و کلمات سربی رمانی مهجور و قدیمی و چه بسا از سپیدی فاصلهی میان خطوط ناپیدای آن دریافت کرده و مال خود کنیم و «فیلم Let Them All Talk» شاید اصلا دربارهی همین باشد. اگر احتمالا شنونده خوبی باشیم و بگذاریم به واقع همه حرفشان را بزنند.
The Review
فیلم «بگذار همه حرف بزنند»
«بگذار همه حرف بزنند» در نهایت یک کمدی درام خویشتندار و در عین حال صریح است. همان چیزی که میتوان از استیون سودربرگِ در آستانهی شصت سالگی انتظارش را داشت: سرپا و دقیق و پخته. بدون زیادهگویی و احساساتگرایی مبتذل.
این فیلم رو دیدم اخیرا، به نظرم جریان عجیبی داشت نمیدوستم دارم فیلم خوبی میبینم یا فیلم داغونی رو !