گاهی اوقات ایدهی اصلی اولیهی یک بازی طی مراحل توسعهی آن حفظ میشود. اما گاهی اوقات این ایده دچار تغییرات فراوانی شده و به کلی دگرگون میشود. در ادامه به پنج بازی برجستهای که ایدهی اولیهی آنها با محصول نهاییشان تفاوتهای فراوانی دارد میپردازیم.
Fuse
شما هم به احتمال زیاد همچون اکثر اهالی دنیای بازی عنوان Fuse استودیوی Insomniac را فراموش کردهاید. این شوتر چند نفرهی معمولی که برای کنسولهای نسل هفت عرضه شده تمامی ویژگیهای یک بازی AAA را داشت. از محیطهای یکنواخت آن گرفته تا شخصیتهای عام پسند و کلیشهایش. Fuse را میتوان بازیای دانست که هیچ چیز جدیدی برای عرضه نداشت. این مسئله با توجه به خلاقیت معمول بازیهای این استودیو بسیار عجیب است و با اطلاع از ایدهی اصلی بازی که در نمایشگاه E3 سال ۲۰۱۱ به نمایش درآمد عجیبتر هم میشود. این نمایش اولیهی بازی که شامل عناصری چون شخصیتهای کارتونی و محیطها و ظاهر رنگارنگ میشد، از شباهت فراوان Fuse به عناوینی چون Sunset Overdrive و Ratchet & Clank و ترکیب المانهای این بازیهای موفق با اکشنهای جاسوسی به سبک جیمز باند حکایت داشت. هنوز دلیل این تغییر سبک و سیاق بازی مشخص نشده است، اما بسیاری از مخاطبان مقصر این ماجرا را کمپانی EA، ناشر بازی، میدانند. در هر صورت این بازی به محصولی کلیشهای تبدیل شد که در ذهن کمتر مخاطبی ماندگار است.
Borderlands
سری بازیهای Borderlands را میتوان یکی از متفاوتترین و جذابترین عناوین نسل گذشته دانست. این سری مملو از طنزی خاص، سبک هنریای جذاب و سلاحهایی دیوانهوار و پرتعداد است. تمامی این عناصر دست به دست هم دادهاند تا عنوانی متفاوت ایجاد کنند که طرفداران پرشمار خاص خود را دارد. با این حال، پیش از اتمام مراحل توسعهی بازی نخست، قرار بود با محصولی جدی و خشک طرف باشیم. اطلاعات اولیهی منتشر شده از بازی آن را عنوانی تاریک و خشن توصیف میکردند که ترکیبی از فیلمهای Mad Max و بخشهای جدیتر سری Fallout بود به این صورت که به جای ارازل دست و پا چلفتی، با آدمخوارانی خشن طرف بودیم و اثری از جوکهای پرتعداد نبود. قهرمانان بازی نیز شباهت بسیار بیشتری با یکدیگر داشته و تنها در سلاحهای مورد استفادهشان با یکدیگر تفاوت داشتند. این ایده اگرچه به معنی شکست این بازی نبود، اما بدون شک با محصول متفاوت و شاخصی که امروزه میشناسیم روبرو نمیشدیم.
Resident Evil 4
بدون شک بازی RE 4 یکی از بهترین بازیهای تمام دوران است که با نوآوریهای فراوان خود موجب دگرگونی سبک اکشن و Survival Horror شد. با این حال ایدهی اولیهی این بازی با نتیجهی نهایی آن تفاوتهای زیادی داشت. کارگردان اولیهی این بازی هیدکی کامیای افسانهای بود و بینش اولیهی او از این بازی میتوانست به متحول شدن این فرنچایز محبوب و محصول نهاییای کاملا متفاوت بدل شود. این ایدهها حتی شامل یک بازی Hack & Slash به سبک سری DMC که در آن لیان در قلعهی متعلق به Umbrella به جستجوی درمانی برای ویروسی عجیب در دست راستش میگشت نیز میشدند. در ایدهای دیگر نیز لیان در دنیایی خیالی گرفتار میشد و میبایست طی مجموعهای از تعقیب و گریزهای هیجانانگیز با قاتلی خطرناک روبرو میشد. هر کدام از این ایدهها با یکدیگر تفاوت زیادی داشتند و دنبال کردن آنها موجب تغییر جهت کلی این سری میشد.
Brütal Legend
این بازی را میتوان از آن عناوینی دانست که یا عاشق آن میشوید که به کلی از آن بیزاری میجویید. تیم شفر و همکارانش در این بازی سعی در ترکیب سبک اکشن سوم شخص با عناصر استراتژی همزمان و ارائهی اتمسفری هویمتالگونه داشتند. با این حال محصول نهایی به هیچوجه عنوان شاخصی از آب درنیامد. مخاطبان در این بازی میتوانند گروهی از واحدهای متفاوت را در مبارزاتی پر زد و خورد هدایت کنند؛ این ایده بر روی کاغذ چندان بد به نظر نمیآید، اما نحوهی اجرای آن در این بازی در خوشبینانهترین وضعیت ممکن معمولی است و در نتیجه کسانی که انتظار بازیای در حد ایدهی اولیهای که در سال ۲۰۰۷ به نمایش درآمد را داشتند، ناامید شدند. این ایده تمرکز سنگینترین بر بخشهای اکشن بازی داشت و طی آن مخاطب در دنیایی هویمتالگونه به مبارزه با دشمنان متفاوت و کسب قدرتهای تاریک جدیدی میپرداخت. این ایده میتوانست هویتی بهتر به این عنوان بخشیده و در نتیجه منجر به خلق اثری ماندگار گردد.
Final Fantasy XV
داستان توسعهی این بازی بسیار پیچیده و طولانی است به طوری که محصول نهایی عرضه شده تفاوتهای بیشماری با ایدهی اولیهی آن دارد. این بازی در ابتدا به عنوان نسخهای فرعی از سیزدهمین FF معرفی شد. نام آن FF XIII Versus بود و قرار بود تصویری تاریکتر از دنیای آن بازی باشد. این عنوان به کارگردانی تتسویا نومورا دنیایی تاریکتر و غمگینتر داشت و برخی شخصیتهایی که در FF XV حضور داشتند نقشی کاملا متفاوت در Versus داشتند. برای مثال می توان به تریلرهای اولیهی بازی اشاره کرد که در آنها نوکتیس به مبارزه با سربازانی برای محافظت از تخت پادشاهیش میپردازد. علاوه بر این تعدادی بخشهای اضافی در گیمپلی بازی وجود داشتند که از آنها میتوان به قابلیت روباتسواری اشاره کرد که این بازی از سبک اکشن و نقشآفرینی اولیهی آن دور کرده و یادآور سری Kingdom Hearts بود. دلیل تغییرات فراوان این بازی همچنان نامعلوم است اما محصول نهایی آن را می توان قابل قبول دانست که در ذهن بسیاری از هواداران این سری ماندگار خواهد ماند.