جشنواره بینالمللی فیلم مستند ایران «سینما حقیقت» از سال 1386 در آذرماه توسط مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی سازمان امور سینمایی هرساله برگزار میشود. سینما حقیقت مهمترین رویداد سینمای مستند ایران و منطقه خاورمیانه محسوب میگردد که بخشهای مسابقه ملی، مسابقه بینالملل، جایزه شهید آوینی، بخشهای جنبی ملی و بینالمللی، بازار فیلم مستند و کارگاههای تخصصی را شامل میشود. امسال این جشنواره به علت شیوع بیماری کووید-19 به صورت مجازی از تاریخ 25 آذرماه الی 2 دی ماه برگزار گردید.
دیگری (The Other One)
نبوغی رام و آرام. EL OTRO فیلمی از کارگردانی شیلیایی و سرشار از نبوغ است که در همین اولین اثر خود ما را مجذوب سینمایش میسازد. Francisco Bermejo در اثری که کارگردانی، فیلم برداری و تهیه کنندگیاش را به عهده دارد و به صورت تیمی همراه با نویسندگانی دیگر آن را نوشته است، شاهکاری به دنیا عرضه میکند که بیش از این شایسته صحبت و تماشا در تمام جهان است. این فیلم در بخش بین الملل جشنواره سینما حقیقت به نمایش درآمده است.
مستند «دیگری» روایت یک زندگی ساده و آرام در انتهای جهان است. پیرمردی که در کلبهای ساحلی به دور از شهر زندگی میکند. با شکار خرگوش و حلزون تغذیه میکند و ترجیح میدهد گیاهخوار شود تا اینکه به بندر شهر رفته و ماهی بخرد. پیرمرد غواصی میکند و یک روز زمانی که در کنار ساحل قدم میزند جنازه نهنگ مردهای در کنار ساحل میبیند. دوست پیرمرد تمام روز در خانه میماند و کتاب میخواند و این رسیدگی به تمام امور خانه و خوراک به تنهایی پیرمرد را گاهی آزار میدهد.
دیالوگهای مملو از ارجاعات جذاب به شاهکارهای ادبی جهان، دیگری را به یک خداگونهی دیالوگ نویسی در میان فیلمهای این دوره از جشنواره سینما حقیقت بدل کرده. روایتی بینظیر در بستری که کمتر بینندهای جذب فضای ساده و حقیرانه، اما ظریف و جادویی آن نمیشود. جادوی فضای زندگی اسکار برای هر تماشاگری قابل لمس است، از بخاری کندهای سیاهی که همیشه در حال سوختن است اما در کلبه باز میماند تا نتواند هوا را کاملاً گرم سازد، تا مارمولکی زیبا که موقع کتاب خواندن روی بازوی اسکار آرام میگیرد. اگر جشنواره بین المللی سینما حقیقت به دنبال حقیقت میگردد، جایی جز این فیلم آن را نخواهد یافت.
حضور و تاثیر نویسندگانی مشهور بر روی برمجو و فضای روایی و دیالوگهای او کاملاً مشهود است؛ از نقل قولهای مستقیم از رمان موبی دیک، شاهکار تاثیرگذار هرمان ملویل، تا عهد عتیق. برمجو از دیالوگ نخست تا انتها بی پروا تاثیر موبی دیک بر خود را با افتخار نشان میدهد و انگار که در گوشه و کنار برخی صحنه ها زمانی که من و شما متوجه نیستیم، مخفیانه در حال عرض ارادت خود به نویسندگان مورد علاقهاش است. اما این ادای احترام هیچ فیلم را به سمت اثری شخصی نخواهد برد و بیننده آگاه در رود روان این روایت جاری خواهد شد.
(هشدار اسپویل) در آغاز یک سوم پایانی زمانی که ضربه کاری برمجو و دوستانش بر مخاطب با نمایان ساختن اختلال پیرمرد فرو میاید، پیرمرد تنهاتر از قبل به سوی شهر روان میشود. زندگی شهر صنعتی او را لمس میکند اما قادر به رخنه در او نیست، زمانی که به کلبه خود باز میگردد و تنهایی عمیقش را بر دوش میکشد، شاهد یکی از بهترین تصاویر از ننگ زندگی صنعتی شهر نشینی بر تنهایی انسان فرسودهایم. پیرمرد داستان دیگری، تنها پیرمردی کتابخوان و زحمتکش نیست که بر روی دیوار خانهاش نوشته باشد YO (من)، بلکه تنها یکی از عناصری است که در بستر این داستان حضور دارد تا روند ساخت یک شاهکار از دل نویسندههای مورد علاقهی برمجو را کامل کند. بیشک این فیلم بلند، خبر از توانایی فوق العاده و احتمالاً شاهکارهای آینده این کارگردان خوش استعداد میدهد.
کودتای 53 (Coup 53)
تقی امیرانی حجت را بر تاریخ ایران تمام کرده است. این مستند بیش از یک روایت، که تغییر سرنوشت یک ملت و در پی آن ملل دیگری را در برابر چشم همگان به نمایش میگذارد که نکته تاریخ ساز و کلیدی آن در یک کلمه نهفته است: مصدق.
محمد مصدق اسطورهای نه تنها مهم در تاریخ ایران، که چهرهی بر خاک مالیده شدهی دموکراسی در تاریخ برای تمام جهانیان است. مستند بلند کودتای 53 در جشنواره بین المللی سینما حقیقت برای فاش سازی حقیقت نهان سالهای دراز تاریخ این سرزمین گامی بسیار مهم برداشته است. دسترنج تقی امیرانی در 11 سال پژوهش و تحقیق در میان اسنادی از سراسر دنیا، پس از بیش از 11 سال کوشش در این 119 دقیقه پرده از حقایقی خواهد برداشت که دیدگاه تمام دنیا را بر بسیاری از مسائل سیاسی تاریخ تغییر میدهد. امیرانی معتقد است که سرنوشت این فیلم از سال ۳۲ نوشته شده بوده است؛ دکتر مصدق کارگردان این فیلم بوده و ظلمی که به دکتر مصدق و ایران شده باعث ساخته شدن این کار بوده است. تاثیر جهانی این مدارک برای تحکیم مهر حقیقت بر روی اطلاعات جهانیان از رخداد کودتای 28 مرداد 1332 قابل توجه است. با بررسی تاریخ همیشه بخش زیادی از این گفتهها بر همگان مشخص بوده است، رد پای بریتانیا و امریکا در این کودتا همواره در تاریخ نمایان بوده و گفتهها و شنیدهها از بسیاری حوادث، پراکنده یا مدون، بر آنان که چشمی حقیقت نگر داشتهاند آنچه که باید را نشان دادهاند.
اسطورهای به نام مصدق، که نامش همراه با ملی شدن صنعت نفت تنهای بسیاری از مستبدان سراسر جهان را لرزانده. مردی منفور در میان سیاستمداران که با برکنار شدنش بیآنکه کلمهای بر زبان آورَد مردم به خیابانها خواهند آمد تا او را از شاه باز پس خواهند. مصدق هیچ حزبی بجز دموکراسی ندارد اما از تودهای تا مردم بیسواد کوچه و بازار او را منجی خود میدانند. مردمی که شاید اگر به وعدهی دلارهای بریتانیا و سنگ اندازیهای مقامات فاسد و بخاطر دفاتر روزنامهی به آتش کشیده شده نبود، جهان را برای او فتح میکردند. مصدق آرمانی تکرار ناشدنی در جهان است، فردی که سالها پیش از انقلاب مرده است اما هنوز حکومت از نام او بر روی یک خیابان فرعی هم ترس دارد.
تقی امیرانی با سالها پژوهش در میان مستنداتی که در دسترس کمتر کسی دیده شده، توانسته جنبههایی از حقیقت این ماجرای تاریخی را با روایتی بینظیر به رشته تصویر در آورَد. مستند کودتای 32 در جشنواره سینما حقیقت نقطه عطفی در میان دغدغههای حاضر مردم در این روزها و رخدادهای تاریخ است که گرچه در سالهای نه چندان نزدیک به یکدیگر و در زمانهای ظاهراً متفاوت رخ میدهند، اما احساس ضرورت برگرفته از کنش حاضر در این اتفاقات برای جامعه امروز ما بسیار حیاتیست. شاید امروز داربیشر و دیگر نیروهای MI6 و امریکا با این صراحت به چنین ماموریتهایی فرستاده نشوند، اما این مردم هنوز در رنجیاند که بسیار دور از دموکراسی شعله میکشد. نه تنها برای شناخت فردی به نام محمد مصدق، و نه تنها برای درک عمیق تاثیرات تفکر این مرد بر جهان، که برای شناخت جهان پس از مصدق و تاثیرات او بر جهانی که امروز در آن زندگی میکنیم، تماشای این مستند امری ضروری مینماید.
میر و مار
امین پاک پرور در اولین تجربه جدی خود با دغدغه صحیح و نظم ذهنی خود، اثری در خور توجه بسیار را خلق کرده است. پاک پرور، نویسنده و کارگردان میر و مار با الهام از اساطیر کهن ایران باستان و بررسی روایی خوبی از تاریخ معاصر ایران از زمان قاجار تا کنون، توانسته از پس پرداختی بسیار به جا به اهمیت مسئله آب در ایران به خوبی برآید. امین پاک پرور دانشجوی سینمای دانشگاه هنر تهران، پژوهش و نوشتن و کارگردانی این اثر در خور توجه را بر عهده داشته و آریان عطارپور تهیه کننده اثر است. میر و مار در میان مستندهای نیمه کوتاه جشنواره بین المللی سینما حقیقت به رقابت میپردازد.
به گفته پژوهشگرانی چون مهرداد بهار، در اساطیر ایرانی اژدها نگاهبان آبهاست و از چشمه و رود و هرآنکجا که جریان آب بر حیات انسان روان است محافظت خواهد نمود. اژدهاک یا اژیدهاکه موجودی افسانهای در شاهنامه است که بر دوشهای خود دو مار با نیشی زهرآگین دارد و زمانی که نیش مارها آبها را آلوده میسازد مردمان از نوشیدن آن آب بیمار خواهند شد و بدی و شر به همراه این آب، حیات مردمان را نابود خواهد ساخت. در میر و مار این اسطوره در تهرانی بسیار نزدیک به خوبی خود را به ما نشان میدهد. تهرانی که توسط سدهایی محاصره شده که بجای خدمت به آن، زیست بوم آن را به بدترین شکل تحت تاثیر قرار داده و اکوسیستم طبیعی را نابود ساخته است. آبهایی آلوده و زهرآلود که کشت درون آنها خوراک انسانها میشود آنان را بیمار میسازد و سیلابهایی که میتوانستند شهر را آباد کنند، از جان مردمان کاستهاند. در میر و مار پاک پرور پس از بررسی این اسطوره بر فراز آبهای ایران در تاریخ، تاریخ صنعت آب و فاضلاب تهران را از زمان میرآب باشیها و آغاز اولین لوله کشیهای تهران تا امروز را مورد بحث قرار داده و پس از فراز و فرودهای سیاسی دو سده اخیر بر این کشور، تاثیرات تحولات صنعت و تکنولوژی و سیاستهای حاکم را به موازات این دیدگاه اساطیری با روندی بسیار مناسب برای هر قشر مخاطبی به نمایش میگذارد.
پاک پرور در میر و مار علاوه بر شرح و طرح یک دغدغه بسیار مهم، حرفهای مهمی نیز بر چگونگی باید و شد بر این امر برای گفتن دارد. او علاوه بر طرح مسئله بحران آب در ایران، به راهکارهای تخصصی این موضوع نیز میپردازد و بدین جهت لزوم توجه به این پژوهش ساخته نه تنها برای علاقهمندان به مستندات محیط زیست، بلکه بسیار همگانیتر از مخاطبانی محدود شایسته توجه و گفت و گو است.
فراموشخانه
دقیقاْ نمیتوان مدت زمانی که هرشخصی در جشنواره بین المللی سینما حقیقت به دیدن این اثر اختصاص میدهد را برآورد نمود، اما به طور میانگین 5 دقیقه ابتدایی اثر تکلیف آن را مشخص خواهد کرد. ایده زیبایی حول یک پیانوی قدیمی در دانشکده هنرهای زیبا که بر اثر بی توجهی و گذر زمان گرد روزگار بر آن نشسته است. روند نجات این پیانو از گوشه انبار و قرار دادن آن در بستری مناسب در معرض دید دیگران به مثابه یک کنش خوب در میان دانشجویان میتواند مثبت تلقی شود و یک گزارش تصویری از این روند نیز قطعاْ یادگاری خوبی برای دانشجویان دست اندرکار و اساتید مرتبط باشد، اما چه اصراری بر چسباندن برچسبهای لفظی بیجهت و اتفاقات بیربط به این روند و فرستادن این فیلم یادگاری به یک جشنواره بین المللی است؟ و یا حداقل چاشنیهای دغدغههای شخصی و اجتماعی راوی را نمیشد کمتر به هم زد و طور دیگری دغدغههای بزرگ سیاسی اجتماعی سازنده را نشان داد؟ فراموشخانه میتوانست یک فیلم یادگاری بسیار خوب برای دانشجویان چندین ورودی دانشکده هنرهای زیبا باشد، البته اگر تا این اندازه اصرار نداشت که چیزی بیش از آن باشد (و حضور اساتیدی خوب نعمت است، اما در باقی داستان ای کاش صامت نیز بود!).