خورشید در یک Supernova (ابرنواختر) نابود شده است. این خبر بدی برای سیارات است، اما الان من به چند سنگ علاقهمند شدهام. میبینید، من یک اوبلیسک قانون فیزیک را پیدا کردهام که باعث منتشر شدن یک صدای وهمآور شده است. من بیدار میشوم، به سفینهام میروم، و از Signalscope استفاده میکنم تا سیستم خورشیدی را برای پیدا کردن این صدا اسکن کنم. من یکی از سیارههای Brittle Hollow را دنبال میکنم، ولی به سرعت توسط چند ویرانه حواسم پرت میشود. نزدیک آنها فرود میآیم و شروع به جستجو میکنم. و دوباره خورشید منفجر میشود.
بیدار میشوم، به سفینهام میروم و آن را فعال میکنم. ورودی جدیدی برای ویرانهها ظاهر شده است. شایعات احتمال دیگری نیز وجود دارد که به آنها نیز علاقهمند هستم. من در یک چرخهی زمانی گیر کردهام و تقریباً ۲۰ دقیقه زمان دارم تا خورشید برای بار دیگر منفجر شود. این بار چه چیزی را کشف میکنم؟
به صورت سطحی، بازی Outer Wilds یک عنوان اول شخص درباره جستجو در یک سیستم خورشیدی کوچک به همراه چند سیاره پر از عجایب و شگفتیها است. شما به یک سیاره پرواز میکنید، چند چیز عجیب را میبینید، و سپس میمیرید. به یک سیاره دیگر پرواز میکنید، چند چیز متفاوت میبینید، و دوباره میمیرید. به طور دقیقتر، بازی Outer Wild به نوعی یک جعبهی پر رمز و راز است. این عنوان مرا به یاد بازیهایی همچون Her Story و یا Return of the Obra Dinn میاندازد، در این بازی، سیستم خورشیدی مانند یک پازل طراحی شده است که من باید قطعههای کوچکش را به در کنار هم بگذارم، که این قطعات معمولاً جزییات نامربوطی هستند.
شما هر چرخه را از سیارهی اصلی خود یعنی Timber Hearth آغاز میکنید. شما آخرین فضانورد از Outer Wild Ventures هستید. زیبایی شناختی آنها کاملاً در سیستم خورشیدی قرار میگیرد جایی که فواصل بین سیارات بر حسب کیلومتر اندازهگیری میشوند و تنها ساکنان این منظومه، روستایی کوچک برروی دهانه کوه است. این طلسم باعث میشود تا شما وارد یک ماجراجویی شوید، از طراحی و هدایت سفینهی فضایی خود گرفته، که در زمان فرود بسیار سخت عمل میکند، تا روشی که هوای خود را با ایستادن در کنار چند درخت پر میکنید.
تعدادی فضانورد Hearthian در اطراف این سیاره پراکنده شدهاند – شما میتوانید در صورت تمایل، بروید و آنها را ملاقات کنید – اما آنها تنها در کنار آتش نشستهاند و در حال پختن چند مارشملو و نواختن آهنگ با وسیلهی محبوب خود هستند. از سوی دیگر، شما دستگاهی دارید که اجازه میدهد زبان Nomai – زبانی باستانی، ولی با تکنولوژی خاص و پیشرفته – را ترجمه کنید. شما به یک ماجراجویی برای اکتشاف فرستاده شدهاید، ولی به سرعت متوجه میشوید که چیزهای زیادی برای حل شدن در این منظومه وجود دارد.
از این رو بهتر است تا رازهای بزرگ را در یک سمت کهکشان قرار بدهید. نابود شدن خورشید و حقیقت اینکه شما تنها کسی هستید که به نظر، چرخهی زمانی را تجربه میکنید، هر دو مشکلات بزرگ و بیربطی به نظر میرسند. اما موضوعات و رشتههای کوچکی برای حل این مشکلات درون بازی پنهان شدهاند. احتمالاً در بازی شما جذب یک سیاره میشوید و در آن فرود میآیید، سپس یک متنی را ترجمه میکنید که در آن به نقطهی دیگری از سیاره اشاره شده است. بعد از آن، شما به دنبال گفتهی آن متن میروید تا به در بستهای برخورد کنید. شما این ماموریت را به سمتی از لیست خود منتقل میکنید – تمام کشفیات شما درون کامپیوتری برای رجوع دوباره به آن، ذخیره میشوند – و سپس به دنبال چیز دیگری میروید. بعد از تعداد زیادی چرخه، احتمالاً در یک سیاره دیگر، مطلبی را که مربوط به آن ماموریت قبلی است پیدا میکنید. “اگر این کار را انجام دهید، احتمالاً …” و ناگهان دوباره پرونده ماموریت قبلی باز میشود.
احتمالاً این چرخهی زمانی درون بازی حس عجیبی به شما القا کند، ولی در اصل این قضیه نقطه مرکزی بازی Outer Wild برای جستجو و ماجراجویی درون بازی است. این چرخه اجازه میدهد تا سیارات مانند یک موجود زنده رفتار کنند، و در طول گذر زمان محیط خود را تغییر بدهند. Hourglass Twins دو سیاره کنار هم هستند که به وسیلهی یک پایهی شنی غولپیکر به هم متصل شدهاند. در طول این چرخه زمانی، جنس این شن از Ash Twin به Ember Twin تغییر پیدا میکند، که پر شده از تنگه و درههایی که در زیر سطح دیگری پنهان شده است. هر کدام از این سیارهها چیزهایی دارند که سریعاً محیط جذابی را برای جستجو فراهم میکنند، و گاهی اوقات نیز با صرف کردن وقت در طول چرخههای زمانی، جایزههایی نیز به شما میدهند.
از همه مهمتر، در بازی Outer Wilds هر سری همه چیز به صورت فیزیکی دوباره راهاندازی میشود، پس تنها چیزی که در بازی میتوانید بین چرخهها پیش خود نگه دارید؛ اطلاعات است. مطمئن باشید که شما به چیزهای پیچیده، ماموریتها چندگانه، برداشتن چندبارهی یک کلید برای حرکت کردن در منظومه نیازی ندارید؛ چون وقت همچین کاری را ندارید. در حالیکه بعضی از بزرگترین رازها نیاز به کمی گردش بر روی سیاره دارند، ولی باز هم همهی این ماموریتها طوری طراحی شدهاند که درون زمان داده شده بین هر چرخه، قابل انجام باشند. با اینکه شنیدن نوای ترسناک سیگنال مرگ خورشید قبل از یافتن چند معما و حل آنها شاید کمی خستهکننده باشد، ولی معمولاً شنیدن این صدا نشان دهندهی این است که شما برای انجام و پیشرفت در روند یک معما به یک عمل و یا کلید مفهومی نیاز دارید. این صدا برعکس نیز عمل میکند و به نوعی متعادل شده است یعنی زمانی که یک نقطه از معمای بزرگی را حل میکنید نیز این صدای رضایت بخش را میتوانید بشنوید.
زمانی که خورشید منفجر نمیشود، بازی Outer Wilds مکان زیبایی برای گشت و گذار است. قطعاً در این مکانها خطراتی وجود دارد – یکی از سیارات بخصوص درجهی تنش را در حد غیرقابل تحمل در بازی زیاد میکند. اما از جهاتی دیگر، بازی به صورتی زیبا و خاص منظومه خورشیدی را به تصویر کشیده و حتی برروی موسیقی متن بازی نیز به شدت خوب کار شده است تا شما از بازی لذت ببرید.
این قضیه را زمانی متوجه میشوید که تنها شما و چیزی که قرار است کشف کنید، حضور داشته باشید. اگر نقطه ضعفی در بازی Outer Wilds وجود داشته باشد، به نظر من این نقطه ضعف میتواند گفتگو با دیگر Hearthianها باشد. درخت دیالوگ به نظر محدود به یک نقطه است و با گذشت چرخههای زمانی و کشف مکانهای مختلف، باز هم هیچ تغییری نمیکند. من نمیگویم که من باید قادر باشم تا به سوالی مانند اینکه من نسبت به اولین پروازم چه حسی دارم را با چیز خاصی مانند “من همین الان در راه مکانیابی یک کاکتوس مُردم و شانس تمام کردن آن را پیدا نکردهام” جواب بدهم، ولی خوب میشد اگر بیشتر از دو انتخاب در همان ابتدا در اختیار من قرار داده میشد.
همچنین باید بگویم که یکی از معماهای انتهای بازی کمی زیاد از حد مبهم بود. سرنخها را پیدا کردم و به درستی آنها را کنار هم قرار دادم، اما نتیجهگیری من زیاد خوشایند نبود. مشکل من از جایی شروع شد که هیچ سرنخی برای ردیابی مسیر درست در دست من نبود – در بعضی مواقع بازی Outer Wilds مسیر را جوری تنظیم میکند که شما طبیعی و بینظیر بودن بازی را حس کنید. بدون هیچ سرنخی که نشان بدهد من در مکان درستی هستم، سعی داشتم تا از ابتدا دوباره به دنبال حل معماهای پیچیده باشم، به جای اینکه به اعمال انجام شده در آن مکان دوباره مراجعه کنم.
اگر هنوز بازی Outer Wilds به کامل بودن بازی Return of the Obra Dinn نرسیده، به این دلیل است که فعل و انفعالات درون بازی گستردهتر و جذابتر طراحی شدهاند. این بازی یک معما است که در آن جهانهای چندگانه را گسترش میدهد و بعد از حل آن، حس رضایت و لذتبخشی را به شما القا میکند.
نظر شما درباره بازی Outer Wilds چیست؟ ایا این تکرار شدن و گیر کردن در چرخهی زمانی ایده خوبی برای ساخت بازیهای معمایی است؟ دیدگاه خود را در بخش نظرات با ما به اشتراک بگذارید.
منبع: PC Gamer