همیشه بازیهایی وجود دارند که در ظاهر خیلی ساده، راحت و حتی مثل آب خوردن به نظر میرسند؛ حتی اگر تریلر این نوع بازیها را نیز تماشا کنیم، میگوییم اینکه کاری ندارد! پس چرا مردم اینقدر شلوغاش میکنند؟ شاید هم واقعا کسب امتیاز و رکوردزنی در این بازیها خیلی سخت نباشد، اما دقت نظر و سرعت عمل بسیار بالا ۱۰۰٪ جز عواملی هستند که برای پیشروی در این بازیها همیشه به آنان نیازمند خواهید بود؛ در ادامه با لیستی از این بازیها، «سادهترین بازیهای سخت»، در پی اس ارنا همراه ما باشید.
سونیک (Sonic)
کاری با سونیکهای سهبعدی ندارم. همه سونیکهای دوبعدی نیز جز خانواده بازیهای ساده ولی سخت قرار نمیگیرند؛ اما اولین سونیک و Sonic Mania بدون شک جز این لیست هستند اما چرا؟ سادهترین بازیهای سخت، بازیهایی هستند که مکانیکهای گیمپلی بسیار ساده و ابتدایی دارند، ولی این دقت نظر و سرعت عمل شما در استفاده از آنان است که برنده یا بازنده بودنتان مشخص میکند. یک اشتباه در احتساب زمان و یک اشتباه در تعیین مکان فرود پس از پرش شخصیت اصلی بازی با هر چیزی برابر باشد، مطمئنا برابر با کسب امتیاز یا برنده شدن شما نیست. در سونیک و در تمامی بازیهای این لیست، دشمن اصلی شما طراح مراحل بازی و طراح باسهای آن است؛ تنها نیروی کمکیتان نیز دقت نظر و سرعت عمل خودتان.
در اکثر یا بهتر است بگوییم تمامی نسخههای بازی سونیک، جمع کردن حلقههای طلایی (Ring) بیشتر برابر است با امتیاز و برتری بیشتر شما. در بازی، تقریبا هر چیزی آماده است تا سکههایتان را ازتان بگیرد! حتی سرعت بالای سونیک نیز یک عامل خطر برای شماست اگر از آن بهدرستی استفاده نکنید. بهگفته ولگانگ واک: «بازی را طوری طراحی کنید که دشمن اصلی شما خود بازی باشد». گذشته از حلقهها، از دست دادن جانتان نیز در مراحل و مخصوصا حین مبارزه با باسها میتواند خیلی خیلی راحت باشد. اگر در هر دور از مراحل سه جان پیشفرض خود را از دست بدهید، هر چهقدر هم که به جلو رفته باشید، به اولین مرحله برمیگردید!
کرش (Crash Bandicoot)
بعد از سونیک نوبت به یکی دیگر از موجودات دوستداشتنی دنیای بازیهای ویدیویی میرسد تا در این لیست جانفرسا حضور داشته باشد؛ کرش! کاری با کرش ماشینیها و نسخههای فرعی نداریم، سهگانه اصلی کرش شاید تنها جایی باشد که در عین سادگی محض، حرص شما مدام در میآید که چرا پشت سرهم سقوط میکنید!؟ چه در طول مراحل عادی، چه مراحل مخفی و چه باسها، کرش با اینکه خیلی طراحی مرحله پیچیدهای ندارد و مکانیکهای گیمپلیاش نیز بسیار ساده و واضح هستند؛ اما اگر کمی عقب و جلو بکنید و از شم اندازهگیریتان به خوبی استفاده نکنید، این شمایید و این سقوطهای پیاپی در چاهها، درهها، رودخانهها و… . این یک مورد، از آن موردهای کنترلرشکن است! من هنوز کرش بندیکوت ۴ که اخیرا آمده را نتوانستهام بازی کنم، اما درباره آن هم میشنوم که خیلی حرصدربیار است. اگر شما بازیاش کردهاید، برایمان از تجربهتان بنویسید.
Super Meat Boy
حساب کار ما با نسخه اصلی بازی است و نه نسخه Forever. اگر بخواهیم به سادهترین بازیهای سخت مدالهای بهخصوصی بدهیم، Super Meat Boy مدال «نفسگیر» یا خودمانیترش «نفس بندبیار» را از آن خود میکند. مراحل بازی اکثرا در حدی کوتاه طراحی شدهاند که اگر مدام چرخ نشوید (از آنجا که گوشت هستید!)، کمتر از یک دقیقه و بیشتر مواقع در کمتر از ۳۰ ثانیه آنان را به پایان میرسانید! فقط باید عقب، جلو، بالا و پایین بشوید و بپرید تا به هدف نهایی هر مرحله برسید؛ همین! واقعا اینقدر سخت است!؟
VVVVVV
شش عدد V کنار یکدیگر! احتمال بسیار زیاد اسم این بازی به گوشتان هم نخورده، ولی حالا که خورد جلوی خود را نگیرید و بروید امتحاناش کنید؛ چون تا اینجای لیست پایین آمدهاید و تا حدی دیوانگی خود را ثابت کردهاید! این یک بازی شاید بهخاطر ظاهر گرافیکیاش از سادهترین بازیهای این لیست بهنظر برسد، ولی من به شما اطمینان خاطر میدهم که این بازی قابلیت رقابت با سختترینهای این لیست را نیز دارد. به عبارت دیگر، این بازی چراغ خاموشترین بازی ساده اما سخت است! به Super Meat Boy قابلیت تعویض وضعیت گرانشی را اضافه کنید و ببینید چه میشود.
Cuphead
نیازی به تشریح و معرفی دارد؟ دو دوست کلهفنجانی طمع میکنند و با شیطان قراری مالی میگذارند و حال برای اینکه پول شیطان را ندهند باید او را بکشند! اصلا به این بازی میخورد که یک بازی معمولی باشد و جزو سادهترین بازیهای سخت نباشد؟ خیر! چه مراحل مسابقهای یا پلتفرمر و چه مراحل باسها که اکثر بازی را تشکیل میدهند، همگی در این بازی سخت هستند. بازی هم در ابتدا به شما حق انتخاب بین دو درجه سختی را میدهد: Regular و Normal! اما ظاهر Cuphead چه میگوید؟ میگوید: «مناسب کودکان زیر ۱۰ سال».
مدبال (Madball)
صحبت از دیوانگی شد، تیم مجمع دیوانگان وطنی (Madness) اولین بازیشان توپ دیوانه نام دارد، دیگر خودتان تا آخرش را حدس بزنید! یک توپ نارنجی نهچندان کوچک را باید طی مراحلی از روی ستون و نوارهای مکعبی که مدام بیشتر میشوند و موانع در این راه رد کنید؛ همین! فقط حواستان باشد گاهی این ستونها تبدیل به پله میشوند، گاهی شما را به بالا پرت میکنند، گاهی زیر پایتان را خالی میکنند و گاهی بازی در کنار نوشتههای آغازین هر مرحله بهشکلی شما را مسخره میکند که نفس عمیق کشیدن که هیچ، حتی یادتان میرود که تلفن همراه هوشمند گران شده و اگر آن را به نزدیکترین دیوار بکوبید، میبایست تا سالها پول جمع کنید برای خرید یک دانه نوی آن!
Electronic Super Joy
بحث ظاهر بازی شد و Electronic Super Joy از آن دست بازیهاست که خیلی دوست دارد با چشمهای گیمرش بازی کند! یعنی جدای از تاکید روی دقت نظر شما مثل کرش، کاری میکند که هم از گرافیک و جلوههای روبهرویتان لذت ببرید و هم همان جلوهها باعث بازنده شدنتان شوند! دارید برای خودتان بپربپر میکنید و مرحله را به اتمام میرسانید که بهطور ناگهانی همه چیز شکل رقص نور به خود گرفته و شروع به چرخیدن میکند!
سادهترین بازیهای سخت که در این لیست با آنان آشنا شدید، بازیهایی بودند که من بهشخص تجربه کرده بودم و ممکن است بازیهای بسیار دیگری از این نوع آن بیرون منتظر من باشند که هنوز با آنان آشنا نشده باشم. پس اگر بازی دیگری سراغ دارید که بهنظرتان جزیی از خانواده دیوانه سادهترین بازیهای سخت است، آن را به من معرفی کنید تا شاید لیست اعضای این خانواده را بیشتر و بیشتر کنیم!
سلام، خداقوت.
ماریو و اوری.