بدون شک یکی از مهمترین عناصر بازیهای امروزی داستان آنها است. با این حال این داستانها بدون وجود صدایی مناسب برای انتقال مضامین خود تاثیرگذاری چندانی ندارند. صداپیشگی در بازیهای رایانهای مسیری طولانی را طی کرده به گونهی که امروزه به یکی از اجزای الزامی آنها تبدیل شده است. در ادامه به ده صداپیشگی برتر در بازیهای رایانهای میپردازیم.
بازی Spider-Man ساختهی استودیوی Insomniac را میتوان یکی از زیباترین بازیهای سال گذشته دانست که توانست استاندارد جدیدی را برای بازیهای ابرقهرمانی تعریف کند و مخاطب را با بهترین و سرگرمکنندهترین بازی ساخته شده از عنکبوت دوستداشتنی دنیای مارول روبرو کرد. یکی از بهترین بخشهای بازی را میتوان داستان آن دانست که علاوه بر پرداختن به عنکبوت مشهور به زندگی شخصی مرد پشت ماسک، پیتر پارکر نیز میپرداخت. در قلب داستان این بازی اجراهای عالی صداپیشگان اصلی آن قرار دارد که در صدر آنها هنرنمایی زیبای Yuri Lowenthal در نقش پیتر پارکر میباشد که توانسته به خوبی شخصیت شوخ و یاوهگوی اسپایدرمن را به تصویر کشد. از اجراهای دیگر نقشهای بازی نیز نمیتوان گذشت. William Salayers در نقش اوتو اوکتیویس، Stephen Oyoung در نقش میستر نگتیو، Laura Bailey در نقش Mary Jane و Nadij Jeter در نقش مایلس مورالس اجراهای به یاد ماندنیای را از خود به جای گذاشتند.
میزان توجه به جزییات و وسواس به کار رفته در بازی Red Dead Redemption 2 حیرتانگیز است. از دشتهای مهزده در صبحگاه گرفته تا انیمیشنهای متفاوت کندن پوست حیوانات مختلف همگی انقلابی و خیرهکننده هستند. این وسواس و توجه به جزییات در صداپیشگی و موشن کپچر بازی نیز وجود دارد که منجر به خلق یکی از تاثیرگذارترین و به یاد ماندنیترین تجربهها در دنیای بازی شده است. بسیاری از بازیگران عنوان نخست چون Byron Davis در نقش داچ ون در لیند با هنرنماییهای بهتر و قویتر در این بازی برمیگردند و تعداد زیادی شخصیت جذاب و جالب توجه جدید نیز به آنها اضافه میشوند. این بازی را میتوان مجموعهای از لحظات به یاد ماندنی دانست؛ از سکانس خندهداری در کافه بین آرتور مورگان و لنی گرفته تا اتفاقات حماسی و احساسی پایان بازی، همگی تاثیر گذار هستند. شاید بتوان یکی از مهمترین عناصر این بازی را هنرنمایی Roger Clark در نقش آرتور دانست که به این نقش جذابیت و انسانیتی عالی بخشیده است. همانطور که احتمالا میدانید هرکدام از هنرپیشگان این بازی مدت زمانی طولانیای را صرف اجرای موشن کپچرهای بازی کردهاند. در مجموع تمامی اعضای تیم صداپیشگی این بازی بیشترین تلاش خود را برای تبدیل آن به تجربهای به یاد ماندنی کردند و اکنون میتوان با اطمینان گفت که در این کار موفق شدهاند.
Fire Emblem Echoes: Shadows of Valentia
شاید انتخاب یک بازی از سری Fire Emblem برای این لیست از نظرتان عجیب باشد، اما فراموش نکنید که Fire Emblem Echoes: Shadows of Valentia یکی از سورپرایزکنندهترین بازیهای این سری و به طور کلی دنیای بازی میباشد. این بازی نخستین قسمت از این سری بود که از صداپیشگی بهره میگرفت و در این کار به دادن بهای یکسان به تمامی شخصیتهای پرتعداد خود کاملا موفق بود. در این بازی مجموعهای از صداپیشگان مستعد دنیای بازی مانند Kyle Mcarley در نقش Alm، Robbie Daymond در نقش Tobin و Erica Lindbeck درنقش Celica حضور دارند. اما بهترین فرد در این تیم Ian Sinclair در نقش شرور بازی، Berkut، است که عصبانیت و خشم فراوان این شخصیت را به انسانیترین شیوهی ممکن به صدا درمیآورد. دیدن چنین صداپیشگیای در یک عنوان کنسول ۳DS بسیار حیرتانگیز و خارقالعاده است. این بازی را میتوان یکی از بهترین نمونهها در زمینهی صداپیشگی بازیهای نینتندو دانست.
شخصیتهای اصلی بازی FF XV یکی از جذابترین و دوستداشتنیترین قهرمانان دنیای بازیهای نقش آفرینی هستند و یکی از دلایل این مهم ایفای نقش بینقص چهار صداپیشهی اصلی بازی است. Ray Chase در نقش نوکتیس به خوبی حالات مختلف او از جوانی بیتجربه تا رهبری با اعتماد به نفس و قدرتمند را منتقل میکند. Robbie Daymond در نقش پرامپتو معصومیت کودکانهای او، Christopher Parson در نشق گلادیو خشونت مردانهی او و Adam Croasdell در نقش ایگنیس هوشمندی او را به طرز بینقصی ارائه میدهد به طوری که حتی بدون دیدن ویدیوهای تبلیغاتی و مصاحبههای آنها میتوان از عشقشان به این شخصیتهای و لذتی که از کار در این پروژه بردند را متوجه شد. البته نباید از هنرنمایی Darin De Paul در نقش شرور جذاب فیلم، اردین، غافل شد. وی به خوبی نقش فردی خطرناک و دشمنی مرگبار را بازی میکند و زیبایی کار او در بستهی قابل دانلود Episode Ardyn به اوج خود میرسد. شخصیتهای فرعیتر بازی از چنین کیفیتی برخودار نیستند اما میتوان کمکاری سازندگان در این حوزه را با اجرای شاهکار چهار بازیگر ذکر شده فراموش کرد.
شاید بتوان یکی از بزرگترین دلایل حیرتانگیز بودن بازی Firewatch را وجود تنها دو صداپیشه و دو شخصیت مهم در آن دانست. مخاطب در نقش Henry، با هنرنمایی Rich Somner، به عنوان جنگلبانی در پارک ملی یلوستون مشغول به کار میشوید و تنها ارتباط معنا دار انسانیای که دارید با دیگر جنگلبان یلوستون، Delilah، با بازی Cissy Jones است. این دو شخصیت در طول داستان بازی به دلیل تنهاییای که شغلشان ایجاب میکند و این مسئله که هرگز یکدیگر را نمیبینند رابطهی خاص و جذاب ایجاد میکنند که در راستای هدف اصلی بازی، تلقین و ایجاد حس تنهایی در مخاطب، میباشد. این بازی را میتوان تجربهی بسیار موفق برای سازندگان آن و نقطهی عطفی در کارنامهی صداپیشگان ماهرش دانست.
بدون شک یکی از به یاد ماندنیترین روباتها در تاریخ آثار علمی تخیلی را میتوان Glados دانست که در بازی دوم حتی حضوری بهتر و تاثیرگذارتر هم دارد. صداپیشگی گلدوس بر عهدهی Ellen McClain بوده و او به خوبی نویسندگی عالی بازی را در نقش هوش مصنوعی کمپانی Aperture به اجرا میگذارد. از طرفی در این بازی صدای گلدوس تنها صدای بازی نبوده و Stephen Merchant نیز در نقش هوش مصنوعی شوخ و البته احمقی به نام Wheatly و JK Simmons دوستداشتنی در نقش Cave Johnson برخی از بهترین لحظههای بازی را خلق میکنند. بازی پورتال ۲ را میتوان یکی از بهترین و موفقترین بازی ها در زمینهی نویسندگی، طنز و صداپیشگی به حساب آورد.
بازی The Last of Us را میتوان یکی از دردناکترین و احساسیترین عناوین دنیای بازی دانست که داستانی هیجانانگیز و غمگین را در آخرالزمانی زامبیزده روایت میکند. در این بازی هنرنماییهای خوب زیادی وجود دارد اما بدون شک جواهر پادشاهی این بازی ایفای نقش بینظیر و فراموشنشدنی Troy Baker و Ashley Johnson در نقش جوئل و الی است. از آغاز بازی تروی بیکر طی سکانس آغازین دردناک بازی نمایشی عالی ارائه میدهد و نشان میدهد که این بازی یکی از بهترین کارهایش میباشد. رابطهی جوئل و الی از رابطهی غریبانه و نه چندان صمیمی به رابطهای با وابستگی کامل تبدیل میشود. هنرنمایی اشلی جانسون در نقش الی لایههای فراوانی را به این شخصیت افزوده و او را به یکی از غیر قابل پیشبینیترین شخصیتهای دنیای بازی تبدیل میکند. به طور کلی بازیهای استودیوی ناتی داگ از منظر صداپیشگی همیشه در دوران خود بهترین بودهاند اما این بازی چیز دیگری است. سونی پس از عرضهی بازی چندین ویدئو از مراحل موشن کپچر بازی منتشر کرد که نشان میداد وظیفهی ایفای نقش آنها کاملا بر عهدهی بازیگران بوده و شباهت فراوان الی و جوئل به بیکر و جانسون نیز به همین دلیل است. این به معنی شخصی بودن تمامی این شخصیتها و فرو رفتن بیشتر بازیگران در نقش آنهاست. این بازی را میتوان نقطهی اوج داستانگویی در دنیای بازی دانست و بازگشت این شخصیتها و هنرمندان در دومین قسمت این بازی بسیار هیجانانگیز است.
بازی The Witcher 3 Wild Hunt را میتوان بهترین نتیجهی تلاش بازیسازان در ساخت اثری حماسی و همرده با آثار بزرگ ادبی چون ارباب حلقهها دانست. تک تک مکانیزمها و اجزای این بازی از جمله دنیای باز و پویای آن، مبارزات جذاب و استراتژیک و جلوههای بصری عالی و چشمگیر آن شایستهی ساعتها تحسین و تعریف هستند. با این حال نباید از اجرای بینظیر بازیگران در پشت شخصیتهای فراوان و دوستداشتنی آن غافل شد. Doug Cockle در نقش گرالت با صدای خاص و خشن خود اکنون به یکی از نمادهای صنعت بازی تبدیل شده است. او از گرالت شخصیتی فوقالعاده و قابل باور ساخته که با وجود تفاوتهای فراوان با انسانهای عادی، رفتارش گاهی از آنها انسانیتر است. در کنار کاکل نقشآفرینی Denise Gough به عنوان ینفر، Jo Wyatt به عنوان سیری، Michael Maloney در نقش Avallac’h و سایر هنرنماییهای صداپیشگان دیگر شخصیتهای شایستهی تقدیر فراوان است.
Metal Gear Solid 4: Guns of The Patriots
اساسا هر کدام از بازیهای سری MGS لیاقت بودن در چنین لیستی را دارند اما قسمت چهارم این سری به دلیل احساسات به کار رفته توسط بازیگران در آن در این رتبه قرار میگیرد. بهترین و برجستهترین هنرپیشگان این بازی بدون شک David Hayter است که تصویری حیرتانگیز از پیری یکی از شخصیتهای نمادین دنیای بازی ارائه میدهد. داستان این بازی خصوصا برای اسنیک بسیار دردناک و آخرین ماجراجوییش است و Hayter نیز در به تصویر کشیدن او از تمامی تجربیات خود در طول بازیهای قبلی این سری استفاده میکند. با این حال تنها بازیگر نامآشنای این بازی Hayter نیست؛ Paul Eiding در نقش روی کمپبل، Christopher Randolf در نقش اوتاکان، Quinton Flynn در نقش رایدن و Kim Mai Guest در نقش می لینگ در بازی حضور دارند و تمامیشان بهترین اجرای دوران کاری خود را ارائه میدهند. بازی MGS 4 تجربهای احساسی برای طرفداران این سری است و حجم دموها و هنرنماییهای به کار رفته در آن با وجود کیفیت عالی آنها حیرتانگیز است.
بازی NieR: Automata را میتوان یکی از بهترین سورپرایزهای نسل کنونی بازیهای رایانهای دانست. این بازی که دنبالهی عنوانی نسبتا معمولی بود توانست بالغ بر سه میلیون نسخه فروش و چندین نامزدی در جوایز بهترین بازیهای سال داشته باشد. در کنار دیگر بخشهای قابل توجه بازی صداپیشگی قدرتمند آن قرار دارد که به واقع منجر به ماندگاری شخصیتهای آن میشود. از صداپیشگاهن بازی میتوان به Ray Chase در نقش Eve، Greg Chun در نقش Adam و Alexis Tipton در نقش Pascal اشاره کرد؛ اما گل سرسبد هنرنماییهای این بازی Kira Buckland و Kyle McCarley در نقشهای ۲B و ۹S هستند. در این بین ایفای نقش Kyle McCarley در نقش ۹S توانسته او را به شخصیتی سردرگم و آسیبپذیر بدل کند و Buckland در همین زمان از ۲B شخصیتی قوی میسازد. دلایل زیادی برای علاقه به این بازی وجود دارد که بدون شک یکی از آنها سنگ تمام گذاشتن این افراد در صداپیشگی آن است.