با ورود به آخرین سال دومین دههی هزارهی سوم، به زمانی مناسب برای ارزیابی بازیهایی که در این زمان عرضه شدهاند میرسیم. این دهه را میتوان یکی از مهمترین دههها در تاریخ دنیای بازی های رایانه ای دانست. بازیهایی که در این زمان عرضه شدند شکل و صورت این صنعت را برای همیشه متحول کردند. در ادامه به معرفی تاثیرگذار ترین بازی های ویدیویی که در این سالها منتشر و مخاطبان زیادی را مشغول به خود کردند میپردازیم.
بازی Minecraft

امروزه بازیهای سبک Survival و شبیهساز ساخت و ساز همهگیر شدهاند و این مهم به لطف یکی از مشهورترین نمادهای صنعت بازی، Minecraft، محقق شده است. این بازی خلاقانه که از زمان معرفی و ورود به مرحلهی early access به محبوبیت بالایی دست یافت توانست به لطف طراحی ساده و دسترسی آسان خود به محصولی همهگیر در دنیای مدرن تبدیل شوند. مخاطبان در این بازی میتوانستند به ساخت و ساز آیتمها و ساختمانهای متنوع و زنده ماندن در دنیای پیکسلی و بیرحم آن بپردازند. این روند در دنیاهایی که به صورت تصادفی تولید میشوند جریان دارد. دنیاهای بازی Minecraft مملو از دشتهایی سرسبز و بزرگ، غارها و کوهستانهایی تاریک و سرد و دشمنانی خطرناک چون اسکلتها و دشمنان خزندهی انفجاری میباشند. در واقع روند بازی به همین سادگی است و تنها به لطف امکانات ساخت و ساز فراوان آن پیچیدگیهای زیادی را شامل میشود. مخاطبان تا زمانی که مصالح مورد نیاز را داشته باشند میتوانند به ساخت و ساز آیتمها و سازههای مختلفی بپردازند و تنها محدودیت بر سر راه آنها در این بین خلاقیت و دامنهی ذهنی خودشان است. شما میتوانید در این بازی آسمانخراشهایی مرتفع بسازید و در بالاترین طبقهی آن سکونت گزینید یا به طراحی نمونههایی بزرگتر از سازهها و شخصیتهای نمادین مدیومهای مختلف بپردازید. بازی Minecraft را میتوان یکی از انقلابیترین و تاثیرگذار ترین بازی های تاریخ دانست که همچنان به شکستن ساختارهای پرتعداد و متنوع ادامه میدهد.
بازی Telltale’s The Walking Dead

امروزه دیگر خبری از استودیوی دوستداشتنی و البته حریص Telltale نیست و تنها میراث ماندگار آنها نخستین عنوان آنها در سبک داستان تعاملی، The Walking Dead، است. این بازی ویدئویی استانداردهای جدیدی در داستانگویی سینمایی در بازیها به وجود آورد و هنوز هم به عنوان یکی از بهترین عناوین این سبک شناخته میشود. این بازی در زمانی عرضه شد که عناوین پر هزینهی اکشن به سلاطین بیرقیب دنیای بازی تبدیل شده بودند و نفسی آرام و تازه در دنیای پرهیجان بازیهای اکشن پر زرق و برق بود. در بازی صحنههای به یاد ماندنی و نمادین بسیاری وجود دارند که به علت نویسندگی و کارگردانی عالی سازندگان تا مدتها در اذعان مخاطبان ماندگار خواهند بود. مکالمهای تاثیر گذار بین لی و کلمنتاین در مورد اخلاقی بودن دزدیدن غذا از دیگران، انتخاب بین مرگ و زندگی همراهانتان و حمایت از آنها همگی از تاثیرگذارترین لحظات بازی بودند که تا پیش از آن در کمتر عنوانی دیده شده بودند. نکتهی دیگر استقبال مناسب مخاطبان از این بازی است. لحظات کوچک، احساسی و شخصی بازی از لحاظ بار داستانی ارزشی برابر با نجات دنیا در بازیهای Call of Duty داشتند و مخاطبان را تشنهی تجربههای بیشتری در آن فضا میکردند. عرضهی این بازی منجر به راه افتادن موجی جدید در دنیای بازی شد و عناوینی چون Life is Strange بر پایهی بی ریخته شده توسط این بازی منتشر و به محبوبیتی بالا دست یافتند.
بازی Dark Souls

بازی Dark Souls را میتوان یکی از حرفهایترین و جذابترین بازیهای دههی اخیر دانست که منجر به انتشار موجی عظیم از بازیهای دنبالهروی خود شد. این بازی ژانری جدید در صنعت بازی را پایه گذاری کرد که در آن توجه به مکانیزمهای متنوع آن برای موفقیت و زنده ماندن اساسی بود و تبدیل به استانداردی برای سنجیدن میزان دشواری و سختی بازیها شد. حتی بدون در نظر گرفتن این موارد، المانهای زیادی از بازی بودند که از آن عنوانی انقلابی و تاثیرگذار ساختند. برای مثال، DS سطح جدیدی از داستانگویی توسط محیط را تعریف کرد؛ این بازی جزییات و نکات مهم داستانی را در پشت توضیحات آیتمهای پر تعداد خود، مکانها و رفتارهای شخصیتها و حتی بافتهای متفاوت قسمتهای مختلف خود پنهان و تجربهی نو و جذاب از داستان در بازیهای رایانهای را ارائه میداد. بخش چند نفرهی بازی را نیز میتوان یکی از بهترین، هیجانانگیزترین و جذابترین بخشهای چند نفره در دنیای بازی دانست که با مکانیزمهایی حساب شده و مخصوص چه در بخش رقابتی و چه در بخش همکاری منجر به خلق لحظاتی ناب و ماندگار میشد. این بازی را میتوان تجربهای بسیار خاص دانست که مخاطب به محض اجرای آن موجب آن میشود. سازندگان این بازی در استودیوی افسانهای FromSoftware روند خوب این بازی را با دو دنبالهی زیبا ادامه دادند و یکی از ماندگارترین، حماسیترین، بهترین و تاثیرگذار ترین بازی های سهگانه دنیای بازی را خلق کردند.
بازی Clash of Clans

در دههی اخیر بازیهای موبایل به اهمیتی ویژه در دنیای بازی دست یافتند و یکی از موثرترین عوامل در جا افتادن این شاخه از بازیهای رایانهای، عنوان محبوب Clash of Clans بود. هدف این بازی بسیار ساده است، شما به عنوان رهبر یک دهکده باید به پیروزی بر دیگر دشمنان و نابودی آنان بپردازید. با این حال نحوهی رسیدن به این هدف بر عهدهی مخاطب است. او میتوان ارتشی از سربازانش را بر سر یک دهکده بریزد، با جادوهای از راه دور به تضعیف ساختارهای دفاعی آنان بپردازد یا با استفاده از واحدهایی خاص به نابودی آنها در کسری از ثانیه بپردازد. برای دستیابی به منابع لازم برای این موارد نیز دو راه وجود دارد، تجربهی بازی به صورت روزانه و یا خرید آنها با پول واقعی. اگر به این فرمول اعتیادآور بودن فراوان بازی و عناصر رقابتی و درجهبندی را نیز اضافه کنیم با یکی از سرگرمکنندهترین بازیهای دنیای بازی روبرو خواهیم بود که هم مخاطبان عادی و هم مخاطبان حرفهای را سرگرم خود خواهد کرد. از این رو بسیاری از سازندگان دنیای بازی تصمیم بر تقلید از آن و استفاده از مکانیزمهای آن در بازیهای خود پرداختند. تاثیر بازی Clash of Clans بر دنیای بازی غیر قابل انکار است و بدون شک نام آن تا مدتها در ذهن مخاطبان این صنعت ماندگار خواهد ماند.
بازی The Witcher 3

سومین قسمت از سری بازیهای حماسی The Witcher، در یک کلام، شگفتانگیز است. این بازی در زمانی عرضه شد که تمام کمپانیهای بزرگ در پی خلق عنوانی جهان باز و کسب درآمد با الهام از کمپانی راکستار و فرنچایزهای عظیم و مشهورش بودند و توانست تاثیری بزرگ در دنیای بازی بگذارد و به اثری جاویدان بدل شود. این درست است که دو بازی قبلی این سری عناوین خوبی در سبک نقشآفرینی بودند و سازندگان آن در استودیوی CD Projekt Red نیز پتانسیل خوبی را از خود نشان داده بودند، اما کمتر کسی انتظار رویارویی با یک شاهکار فنی و هنری را داشت. داستان و روایت این بازی را که شامل المانهایی چون خانواده، وظیفه و اخلاقیات میشود را میتوان نقطهی اوج داستانگویی در بازیهای نقشآفرینی و به کلی تمامی مدیومهای سرگرمی دانست. حتی مخاطبانی که کوچکترین آشنایی با این سری و کتابهای منبع الهام آن نداشتند نیز میتوانستند به تجربهی آن پرداخته و بدون هیچ مشکلی از آن لذت فراوانی ببرند. دنیای عظیم، زنده و تپندهی این بازی را میتوان یکی از غنیترین و پرجزییاتترین موارد در دنیای بازی دانست. لوکیشنها و مراحل متنوع آن نیز توانایی سرگرمی مخاطبان را برای هفتهها و حتی ماهها دارند. بازی The Witcher 3 را میتوان عالیترین و بینقصترین مثال ممکن از بازی های جهان باز و یکی از تاثیرگذار ترین بازی های تاریخ دانست. با وجود گذشت چندین سال از این بازی، هنوز هم کمتر عنوانی به زیبایی آن منتشر شده و شمار بازیهایی که از آنها الهام گرفتهاند نیز از انگشتان دست فراتر رفته است.
بازی Pokemon GO

این بازی را میتوان پدیدهای فرهنگی در جهان دانست. ایدهی اولیهی این بازی که از یک دروغ اول آوریل ساده شروع شد از تکنولوژی AR گوشیهای موبایل استفادهای نو و تازه میکرد و روند به دست آوردن پوکمونها را به دنیای واقعی در هم آمیخت. مخاطبان در هر مکانی که بودند، از مناطق شهری گرفته تا مناطق روستایی و طبیعی، میتوانستند با باز کردن بازی به شناسایی و یافتن پوکمونها با استفاده از Poke Ball نمادین این فرنچایز بپردازند. طرفداران سینه چاک این سری بیدرنگ به تجربهی آن پرداختند. با این حال وسعت مخاطبان این بازی بسیار بیشتر از اینها بود و بسیاری از آدمهای دنیا، چه پیر و چه جوان، که حتی علاقهای به بازیهای ویدیویی نداشتند نیز به تجربهی آن با دوستان و آشنایان خود میپرداختند. نتیجهی این بازی خارج شدن مخاطبان از خانه و بازی کردن آنها با یکدیگر بود که منجر به خلق تجربهای نو که پیش از آن در هیچ بازیای دیده نشده بود شد.از زمان انتشار این بازی عناوین زیادی سعی کردند تا تجربهای مشابه آن اختیار دهند اما Pokemon GO همیشه دستاوردی انقلابی و ماندگار که به پدیدهای در دنیای بازی تبدیل شد باقی خواهد ماند.
بازی Shovel Knight

ظهور پلتفرمهایی چون استیم منجر به باز شدن بازاری جدید برای بازیهای مستقل و زیبایی شد که تا پیش از آن در میان عناوین پر زرق و برق و پرخرج دنیای بازی مجالی برای دیده شدن نداشتند. بسیاری از این بازیها با تاکید بر عنصر نوستالژی به موفقیت رسیدند. در این میان شاید بتوان Shovel Knight را برجستهترین نمونه از این بازیها دانست که توانست نشان دهد که امکان خلق اثری موفق و نو با استفاده از مکانیزمهای کهن دنیای بازی وجود دارد. این بازی که ادای احترامی به بازیهای دو بعدی اکشن دههی ۸۰ و ۹۰ است مملو از عناصر ظاهری و مکانیزمهای کلاسیک و یادآور دورانی طلایی برای مخاطبان قدیمیتر بازیهای ویدیویی است. مراحل این بازی مملو از موانع، معماها و دشمنان متنوع است که مخاطب باید با بازی هوشمندانهی خود بر آنها فائق آید. در این میان موسیقی دوستداشتنی و خاطرهانگیزی نیز او را همراهی میکند که هماهنگی بینقصی با جریانات بازی دارد. البته در بازی خلاقیتهای فراوانی نیز وجود دارد. مخاطبان در این بازی در نقش شوالیهای مجهز به یک بیل بازی میکنند که در سفر خود با شوالیههای متنوعی که هر کدام از دیگر عجیبتر و جالب تر هستند روبرو میشوند. آنها میتوانند با استفاده از تجهیزات ماهیگیری این شوالیه گنجهای مختلفی را از چاههایی عظیم در مراحل بازی بیابند و در بین مراحل نیز با شخصیتهای متفاوت و رنگارنگی، از جادوگری بیمانند گرفته تا شاهی بزرگ، ملاقات کنند. این بازی به طرز شدیدی عجیب و در عین حال نو و خلاقانه است و ادای احترامی عالی به یکی از بهترین دورانهای صنعت سرگرمی میباشد. انتشار این بازی منجر به ظهور موجی از عناوین مشابه شد که برخی از آنها شکست خورند و برخی به اثری ماندگار شدند. در هر صورت نمیتوان منکر تاثیر مثبت این بازی بر صنعت بازی شد.
بازی Destiny

شاید نتوان بازی Destiny را خالق سبک Looter Based Shooter دانست، اما بدون شک باید آن را یکی از بهترین و تاثیرگذارترین عناوین این سبک خواند که منجر به تبدیل آن به یکی از پولسازترین سبکهای دنیای بازی شد. این بازی نخستین تجربهی استودیوی بانجی پس از سری افسانهای Halo بود و بسیاری از مخاطبان بیصبرانه منتظر تجربهی عنوان نو و جدید آنها بودند. بانجی به خوبی توانست از پس این چالش برآید و یکی از تاثیرگذار ترین بازی های سالهای اخیر را منتشر کرد. این بازی گیمپلیای جذاب و اعتیادآور و مکانیزمهای چندنفرهی خوبی را شامل میشد که موجب گرد هم آمدن مخاطبان چون بازیهای MMORPG شد. با این حال این بازی بی نقص نبود و داستان آن را میتوان ناامیدی بزرگی برای طرفداران این استودیوی دوست داشتنی دانست. ساختار گیمپلی و تواناییها و ترکیب آنها با سلاحهای مختلف که همگی آنها به طرزی فوقالعاده قابلیت شخصیسازی داشتند منجر به تجربهای منحصر به فرد و جذاب برای هر کدام از مخاطبان بازی میشد. بخش چند نفرهی این بازی با به کاربردن مکانیزمهایی چون Raids و مراحل چند نفره منجر به خلق تجربهای جذاب و سرگرمکننده میشد که حسی ناب از همکاری را در مخاطب القا میکرد که در دیگر بازیهای وجود نداشت. این بازی توانست صنعت بازی را دگرگون کند و با وجود دنبالهای که یکی از بهترین، محبوبترین و پرمخاطبترین عناوین کنونی محسوب میشود تاثیری ماندگار بر این صنعت بگذارد.
بازی Overwatch

دلایل خوبی برای شهرت فراوان Overwatch و تبدیل آن به یکی از غولهای بازیها چند نفره وجود دارد. این بازی یک Arena Shooter چند نفره بود که امکان انتخاب از بین شخصیتهای متنوعی را به مخاطب میداد و این تنوع بینظیر و تفاوت گیمپلی شخصیتهای پرتعداد این بازی را شاید بتوان بزرگترین نقطهی قوت آن دانست. Tracer با استفاده از سرعت خود میتواند به سرعت در میدانهای مبارزهی بازی به حرکت بپردازد، Mercy میتواند یاران کشته شده را زنده کند و در عین حال به قلع و قمع دشمنان بپردازد و D.VA میتواند با جذب آتشهای دشمن از سایر اعضای تیم محافظت کرده و با شلیکی به نابودی دشمنان بپردازد. تازه اینها پایهترین تواناییهای این شخصیتها هستند. زمانی که این تواناییها با تواناییهای دیگر شخصیتهای تیم ترکیب شوند منجر به خلق استراتژیهای حملهای و دفاعی متفاوت و جالبی میشوند. شاید بتوان این بازی را عنوانی دانست که مکانیزمهای Loot Box را در دنیای بازی باب کرد. بدون شک Overwatch را میتوان یکی از تاثیرگذار ترین بازی های چند سال اخیر دانست.
بازی Player Unknown’s Battlegrounds

شاید اکنون عناوین Fortnite و Apex Legends محبوبیتی بیشتر از این بازی داشته باشند، اما PUBG همیشه به عنوان آغازکنندهی طوفان بازیهای Battle Royale شناخته خواهد شد. این بازی حتی در مراحل اولیهی خود نیز مخاطبان زیادی را جذب میکرد که به فرار از حلقهی مرگبار این بازی و کشتن دیگران و تلاش برای زنده ماندن اعتیاد داشتند. این موضوع منجر به رویاروییهای حماسی که عموما بین افرادی که در پایان زنده میماندند میشد. یکی از بهترین ویژگیهای این بازی به روز رسانیها و بهبودهایی بود که سازندگان مدام برای آن عرضه میکردند که عواملی چون نقشهها، تجهیزات و عناصر گیمپلی جدیدی را به بازی اضافه میکرد. در نتیجه هر دست بازی تازه و جدید به نظر میآمد و میتوانست هیجانانگیز و جذاب شود. در هر صورت این بازی را میتوان یکی از جریانسازترین و تاثیرگذار ترین بازی های ویدیویی سالهای اخیر دنیای بازی دانست.
