زمانی که فروش یک فرنچایز از بازیهای ویدیویی به مقدار قابل توجهی میرسد، فاصله گرفتن سازندگان آن از فرمول اثبات شدهی پیشین و به عبارتی دیگر طراحی المانها و مکانیزمهای خلاقانه برای نسخهی بعدی آن چندان منطقی به نظر نمیرسد. کمپانی یوبیسافت سالها از فرمولی یکسان برای ساخت نسخههای مختلف سری محبوب خود، Assassin’s Creed، استفاده میکرد و تنها با تغییر داستانها و لوکیشنها عناوینی جدید عرضه میکرد و به لطف محبوبیت این IP و طراحی دنیاهایی زیبا موفقیتهای خوبی نیز کسب میکرد.
با این حال خسته شدن حتی جانسختترین طرفداران سری نیز قابل پیشبینی بود و سرانجام زمانی رسید که آنها از تجربهی این فرمول تکراری و موفق خسته شدند. این وضعیت فرنچایز Assassin’s Creed در سال ۲۰۱۵ بود. در این زمانی یوبیسافت به تازگی نسخهی Syndicate را پس از عنوان منفور Unity عرضه کرده بود. این بازی مشکلات چندانی نداشت اما از طرف دیگر از ویژگی برجسته و به یاد ماندنیای نیز برخوردار نبود و درست به مانند چسب زخمی زیبا اما بیفایده میمانند.
شکست تجاری نسبی این بازی برای متقاعد کردن یوبیسافت به یافتن فرمول و جهتی جدید برای سری Assassin’s Creed کافی بود. این تغییر رویه به موفقیت دوبارهی سری منجر شد و امروزه به این سری به لطف طراحی المانهای Action RPG توانسته جای خود را در بین بازیهای درجه یک صنعت بازی بار دیگر باز کند. با این حال تعدادی از مخاطبان از افتادن دوبارهی سری به ورطهی تکرار نگران هستند. کافی است تنها به شباهتهای فراوان دو بازی Origins و Odyssey بپردازیم. نسخهی دوم با وجود کیفیت ساخت بالا و کسب عنوان نامزدی بهترین بازی سری، به دلیل شباهتهای زیاد به بازی قبلی از توجهی که لیاقتش را داشت محروم ماند و بسیاری از مخاطبان پس از مدتی آن را رها کردند.
شاید مخالفان این عقیده بگویند که المانهای نقشآفرینی این بازی بهتر و بیشتر است؛ دیالوگهای چندشاخه و ماموریتهای فرعی بهتر به آن اضافه شدهاند و کاساندرا یکی از جذابترین قهرمانان سری است. با این حال بعید است به کسی که در حال تجربهی Origins است این بازی را نشان دهید و وی آن را بستهی قابل دانلودی برای آن نداند. Odyssey به معنای واقعی کلمه همان Origins است که غلظت نقشآفرینی آن بیشتر شده است.
شاید بتوان گفت که پس از وقفهی یک سالهی بین Origins و Syndicate، بازی Odyssey باید دیرتر منتشر میشد. یکی از جذابیتهای بازگشت شکوهمند سری در سال ۲۰۱۷ وقفهی نسبتا طولانی بین آن و نسخهی قبلی بود و این را میتوان یکی از دلایل کمتوجهی به Odyssey دانست.
حقیقت این است که علیرغم جذابیت المانهای نقشآفرینی جدید، برخی مکانیزمهای بازی چون استفاده از عقاب، حرکت، مبارزه و شباهتهای موضوعی موجب تکراری شدن آن میشوند. با این حال به نظر میرسد که Origins تنها دستگرمی برای Odyssey بوده اما شباهتهای فراوان بین این دو بازی از موفقیت بیشتر آن جلوگیری کردهاند. با این حال و برخلاف واکنش عموم، شایعه شده است که نسخهی بعدی بازی به نام Assassin’s Creed: Legion، سال آینده منتشر خواهد شد. ظاهرا داستان این بازی در دوران حکومت مارکوس آرلیوس و کومودوس جریان دارد، در روم باستان دنبال میشود و یک قهرمان مرد و یک قهرمان زن خواهد داشت که هر دوی آنها از نوادگان شخصیتهای دو بازی Odyssey و Origins هستند. به عبارتی دیگر باز هم روز از نو و روزی از نو. بدترین بخش این شایعه را نیز میتوان تصویری درز شده دانست که مجددا پرندهای مشابه با عقابهای دو بازی قبلی را نشان میدهد!
با این حال این خبر هنوز یک شایعه هست. هرچند کمتر کسی از عرضهی قسمت بعدی سری با چنین فضایی تعجب خواهد کرد. به طرز ناامید کنندهای استفاده از فرمولی تکراری با داستان و محیطی جدید اما آشنا کاری است که از یوبیسافت انتظار میرود. با این حال همچنان امید برای طرفداران ناراضی سری وجود دارد.
به تازگی یوتیوبری طی انجام بازی The Division 2 به پوستری برخورد کرده است که در آن مردی با لباسی که از دل اساطیر نورس بیرون آمده است و در حالی که سیب عدن معروف را در دست دارد دیده میشود. به نظر میرسد که این پوستر اشارهای به جریان داشتن نسخهی بعدی سری Assassin’s Creed در دوران وایکینگها داشته باشد. به عنوان یکی از طرفداران آن بخش از تاریخ، شخصا برای تجربهی این سری در چنین فضایی هیجانزدهام و امیدوارم که ایدهی در دست کار توسط سازندگان این ایده و نه ایدهی مربوط به روم باشد. از طرفی به نظر میرسد که یکی از بزرگترین مشکلات بازیهای یوبیسافت، گرفتاری در دام تکراری بیپایان باشد. تنها راه جذاب نگه داشتن این سری تداوم تغییر قالب ان است و من گمان میکنم که این محبوبیت این فرنچایز به حدی باشد که سازندگان آن ترسی از تغییر آن نداشته باشند.