همه چیز نوید از یک روز عادی در صحرا میداد. تنها شکنندهی سکوت سنگین بیابان، صدای چندش آور حرکت مارمولکها و زوزهی باد بودند. حتی حیوانات ساکن دره نیز علاقهای به قرار گرفتن در زیر آفتاب داغ نداشتند. به ناگهان صدای غرش موتوری دیزلی شنیده شد. گویی موجودی آرام از لاک خود خارج شده و حباب شیشهای دنیای اطراف خود را شکسته بود. دیری نگذشت که هیبت ماشینی سفید رنگ مشاهده شد. مردی تنها آراسته به زیرشلواریای سفیدرنگ از آن خارج شد؛ مردی بیمو و در ظاهر بیآزار، نمونهای بینظیر از معلمی عادی و خوشقلب که زندگیای آرام را میگذراند. اما چیزی درست نبود، این مرد دیگر آن معلم عادی نبود، چیزی در درون او تغییر کرده بود، چیزی به مثابه یک غدهی سرطانی. نام این مرد والتر وایت بود. معلمی که میخواست به خدای دنیای خود تبدیل شود. سریال بریکینگ بد یکی از محبوبترین، زیباترین و جنجالیترین آثار تلویزیونی تاریخ است که در مدت زمان پخش خود از شبکهی AMC با هر قسمت میلیونها مخاطب را پای گیرندههای خود میخکوب میکرد. اثری نئو وسترن و زایدهی ذهن وینس گیلیگان (Vince Gilligan) که توانست سطح داستانگویی در مدیوم تلویزیون را چندین پله بالا ببرد.
پرونده سریال بریکینگ بد (Breaking Bad)
وینس گیلیگان پیش از ساخت سریال بریکینگ بد به مدت چند سال به عنوان نویسنده بر روی سریال علمی تخیلی مشهور شبکهی Fox به نام The X-Files کار میکرد. او اعتقاد داشت که شخصیتهای برنامههای تلویزیونی بسیار ثابت و پایا بوده و به همین دلیل ممکن است پخش یک سریال سالها به طول بیانجامد. او با سریال Breaking Bad میخواست به خلق اثری بپردازد که قهرمان آن، به مرور تغییر یافته و خود به شرور اصلی دنیایش تبدیل میشد. هدف اصلی او در این سریال استفاده از تغییر به عنوان عامل پیشبرندهی داستان بود. او بارها عنوان کرده که روند تغییر شخصیتی والتر وایت از نقطهی Mr Chips (شخصیت اصلی مجموعه رمانهایی انگلیسی که معلمی ساده است) شروع شده و به Scarface (فیلمی جاودانه با بازی آل پاچینو) ختم میگردد. گیلیگان باور داشت که به تصویر کشیدن این تغییر (یا به عبارت بهتر تبدیل) شخصیتی بسیار دشوار و ریسکی بوده و ارائهی آن بدون برخورداری از عواملی چون بازیگری و فیلمبرداری قدرتمند غیر ممکن بود.
سریال بریکینگ بد توانست سطح داستانگویی در مدیوم تلویزیون را چندین پله بالا ببرد
عبارت بریکینگ بد معانی متعددی دارد و دلیل انتخاب آن توسط گیلیگان به عنوان نام سریال، به کار رفتن آن به عنوان اصطلاحی در نواحی جنوبی آمریکاست. اهالی این منطقه از این عبارت به معنی «به پا کردن جهنم» استفاده میکنند. البته طبق گفتهی زبانشناسان آمریکایی این اصطلاح معنی بسیار خشنتری دارد. معانیای چون وحشیگری، مقابله با حاکمیت و شکستن قانون، جنگاوری، تحقیر و تسلط که به تصویر کشیده شدن تمامی این مسائل را در طول سریال دیدهایم.
ایدهی سریال بریکینگ بد از گفتگویی نه چندان جدی بین گیلیگان و همکار نویسندهی او در پروژهی The X-Files، توماس اشناز (Thomas Schnauz) در مورد نداشتن شغلی ثابت آغاز گشت. گیلیگان (البته به شوخی) عقیده داشت که تنها راه حل آنها احداث یک آشپزخانهی شیشه (Meth Lab) در ماشین شخصیشان و گشتن در سطح کشور بود. برایتان آشنا نیست؟
گیلیگان پس از نوشتن ایدهی کلی و قسمت اول سریال، آن را به سران بخش تلویزیونی کمپانی سونی ارائه داد و آنها نیز بسیار علاقهمند به حمایت از آن شدند. سونی ملاقاتهایی را با نمایندگان شبکههای کابلی مختلف تنظیم نمود. نخستین شبکه Showtime بود که تازه شروع به پخش سریال Weeds کرده بود، سریالی با ایده و داستانی مشابه با سریال بریکینگ بد که البته هرگز به موفقیت آن نرسید. گیلیگان بارها اذعان کرده که در صورت مطلع بودن از وجود این سریال، هرگز ایدهی خود را توسعه نمیداد. دیگر شبکهها چون HBO و TNT نیز علاقهای به Walter White و داستانش نداشتند و این شبکهی متفاوت FX بود که ایدهی آن را جالب قلمداد میکرد. با این حال برنامهی پخش این شبکه در آن زمان بسیار شلوغ بود و علاوه بر این، آنها به تازگی پخش سریالی جنایی به نام Dirt را آغاز کرده بودند.
اهالی جنوب آمریکا از سریال Breaking Bad به معنای «به پا کردن جهنم» استفاده میکنند
در این زمان بود که نمایندهی گیلیگان با جرمی الیس (Jeremy Elice)، مدیر بخش محتوای اوریجینال شبکهی AMC صحبت کرد. الیس در پی اضافه کردن سریالهای اوریجینال بیشتری به لیست عناوین خود بود تا بتوانند با پخش در کنار سریال افسانهای Mad Men، مخاطبان را به مشاهدهی این شبکه ترغیب کنند. الیس به ایدهی سریال بریکینگ بد علاقهمند شد و پس از مدتی کوتاه، به ملاقات با گیلیگان و دو سرمایهگذار پرداخت. گیلیگان به دلیل تجربیات خود، چندان خوشبین نبود، الیس و سرمایهگذاران علاقهی فراوانی به ایدهی او نشان داده و در انتهای این ملاقات تصمیم به خرید حقوق سریال از شبکهی FX و آغاز مراحل تولید قسمت نخست آن گرفتند. این اتفاق یک سال پس از ارائهی ایدهی گیلیگان به سونی افتاد.
شبکهی AMC در ابتدا دستور ساخت ۹ قسمت را برای فصل اول سریال بریکینگ بد داده بود، اما اعتصابهای انجمن نویسندگان آمریکا در سالهای ۲۰۰۷ و ۲۰۰۸ به ساخت آن صدمه زد و گیلیگان مجبور شد تعداد قسمتها را به ۷ عدد کاهش داد. او در پایان داستان ۹ قسمتهی فصل نخست، قصد داشت طی حرکتی شجاعانه و برای وارد نمودن شوک به مخاطبان، یکی از شخصیتهای جسی یا هنک را بکشد. این ایده به لطف کاهش تعداد قسمتهای فصل کنسل گشت. البته گیلیگان بارها از این موضوع ابراز خوشحالی کرده و دلیل اصلی آنها را مشاهدهی هنرنمایی قدرتمند Aaron Paul و Dean Norris در به تصویرکشیدن این دو شخصیت میداند. این ماجراها همچنین به گیلیگان و تیم نویسندگانش در تنظیم ریتم کلی سریال کمک کرد، چرا که آنها اعتقاد داشتند ریتم داستان ۹ قسمته کمی بیش از حد سریع است.
در نسخههای اولیه از متن سریال بریکینگ بد داستان در شهر Riverside ایالت کالیفرنیا جریان داشت، اما با پیشنهاد سران سونی و به دلیل مسائل مالی، سازندگان تصمیم گرفتند آن را به شهر Albuquerque ایالت New Mexico منتقل کنند. ساخت هر قسمت سریال ۳ میلیون دلار هزینه داشت که در آن زمان بسیار بیشتر از یک برنامهی کابلی عادی بود. پیش از پایان سریال، گیلیگان اذعان کرد که نوشتن شخصیت والتر وایت، به دلیل تاریکی و اخلاقیات او، کاری دشوار بوده است. او میگوید:
دلم برای سریال تنگ خواهد شد، اما از طرفی، خوشحالم که دیگر نیازی به فکر کردن در مورد والت ندارم. والت یکی از جذابترین و پیچیدهترین شخصیتهای دنیای سرگرمی است.
گیلیگان در پایان داستان ۹ قسمتهی فصل نخست، قصد داشت طی حرکتی شجاعانه و برای وارد نمودن شوک به مخاطبان، یکی از شخصیتهای جسی یا هنک را بکشد
در سال ۲۰۱۰، سران شبکهی AMC به گیلیگان و سونی اعلام کردند که ترجیح میدهند فصل سوم، آخرین فصل از سریال بریکینگ بد باشد. در این هنگام سونی تصمیم گرفت که به سراغ شبکههای دیگر برود و توانست برای پخش دو فصل دیگر با شبکهی FX به توافق برسد. با این حال مدیران AMC پشیمان شده و خود تصمیم به ادامهی سریال گرفتند. در همین زمان کمپانی Netflix نیز به شدت به دنبال اضافه کردن محتوا به سرویس استریمینگ خود بود و طی توافقی با سونی، قرار برای اضافه شدن سریال Breaking Bad به این سرویس، پس از اتمام پخش فصل چهارم گذاشته شد. سونی البته از کنسل شدن سریال توسط AMC واهمه داشت و به همین دلیل تلاش بر اضافه شدن سریعتر سریال به Netflix میکرد. با قرار گرفتن سریال در این سرویس، بینندگان زیادی به مشاهدهی آن پرداخته و آمار آن به طرز قابل توجهی بهبود یافت. به این ترتیب ساخت فصل پنجم سریال تایید گشت. قسمت اول این فصل بیش از دوبرابر فصل چهارم بیننده داشت.
با پیشروی داستان سریال، گیلیگان و تیم نویسندهی سریال بریکینگ بد سعی بر تبدیل والتر وایت به شخصیتی منفور کردند. آنها از اول قصد داشتند تا تبدیل او از شخصیت خوب را به شروری نفرتانگیز به تصویر بکشند. برایان کرانستون (Bryan Cranston)، بازیگر نقش والت، در این مورد میگوید:
من فکر میکنم که والت متوجه شده که بهتر است شکارچی باشد تا شکار. او در حال تبدیل به شخصیتی متفاوت است.
وینس گیلیگان پیش از سریال Breaking Bad سابقهی همکاری با برایان کرنستون را در قسمت Drive از سریال The X-Files داشت. کرنستون در آن سریال نقش بیماری رو به مرگ که از یهودیها متنفر بود را داشت. گیلیگان عقیده داشت که شخصیت والتر وایت باید به یک اندازه دوست داشتنی و نفرتانگیز باشد. او کرنستون را مناسبترین بازیگر برای این امر میدانست. سران استودیوی AMC در ابتدا کرنستون را به دلیل نقش کمدی او در سریال Malcolm in The Middle، چندان مناسب نیافته و سراغ بازیگرانی چون John Cusack و Matthew Broderick برای ایفای نقش والتر وایت رفتند که هر دوی آنها این نقش را رد کردند. سرمایهگذاران نیز با مشاهدهی هنرنمایی کرنستون در آن قسمت از سریال The X-Files، راضی به استفاده از او شدند.
با قرار گرفتن سریال بریکینگ بد در نتفلیکس، بینندگان زیادی به مشاهدهی آن پرداخته و آمار آن به طرز قابل توجهی بهبود یافت
کرنستون نقش مستقیمی در پیدایش و رشد شخصیت والتر وایت داشت. گیلیگان در نوشتن این شخصیت به عمد از پرداختن به گذشتهی او خودداری میکرد و این کرنستون بود که پیشزمنیهی والت را مینگاشت. در ابتدای سریال او برای به تصویر کشیدن حالت ذهنی والت، ۱۰ کیلو وزن اضافه کرد و رگههای سرخ موجود در موی خود را به قهوهای تغییر داد. او در همکاری با طراح لباس سریال، مجموعهای از پیراهنهای سبز کمرنگ و شلوارهای قهوهای را برای این شخصیت برگزید تا عادی بودن او را نشان دهد. او همچنین در همکاری با گریمورهای سریال بریکینگ بد سبیل نمادین این شخصیت را طراحی نمود تا بیعرضگی او را برجسته کند. کرنستون در پرداخت این شخصیت در متن قسمتها نیز نقشی مستقیم داشت و شخصا آن را ویرایش مینمود و حتی در صورت عدم موافقت با نویسندگان هر قسمت، با گیلیگان تماس میگرفت. کرنستون اعتراف کرده که برای برخی از رفتارها و عادات فیزیکی این شخصیت از پدر خود الهام گرفته است. پدری که طبق گفتهی او، همیشه غوز کرده بود، گویی تمامی بار دنیا را بر شانههایش گذاشته بودند. طبق گفتهی همکارانش، خود کرنستون شخصیتی کاملا متضاد با والت داشته و فردی بازیگوش و گرم است.
گیلیگان در مورد کرنستون اینگونه میگوید:
شما حتی وقتی که والت در حال انجام بدترین کارها و اتخاذ وحشتناکترین تصمیمها در سریال بریکینگ بد است نیز انسانیت او را حس خواهید کرد. میدانید که در زیر این لایه از بیرحمی، انسانی مهربان وجود دارد. شما کارهای او را تایید نمیکنید، اما دلایلش را متوجه شده و تا انتهای این سفر با او همراه خواهید شد. اگر بازیگری که نمیتوانست این جنبههای پیچیده و عمیق از والت را به تصویر بکشد وجود نداشت، سریال هرگز موفق نمیشد.
انتخاب Aaron Paul برای ایفای نقش جسی پینکمن در سریال بریکینگ بد نیز در ابتدا با واکنشی پرسشگرانه از جانب سرمایهگذاران روبرو شد. به نظر آنها Paul برای به تصویر کشیدن این نقش کمی مسن و بیش از حد «خوشچهره» بود. با این حال، گیلیگان پس از مشاهدهی مجدد نوارِ تستِ او، و مرور نقش مهمانش در قسمت Lord of the Flies سریال The X-Files، تصمیم گرفت از او استفاده کند. همانطور که ذکر شد، گیلیگان قصد کشتن شخصیت جسی را در انتهای فصل اول داشت، اما شدیدا تحت تاثیر قدرت بازیگری او قرار گرفته و تصمیم خود را عوض کرد. Dean Norris، بازیگر نقش هنک شریدر (Hank Schrader)، نیز از بازیگران سابق سریال The X-Files بود.
گیلیگان عقیده داشت که شخصیت والتر وایت باید به یک اندازه دوست داشتنی و نفرتانگیز باشد
یکی از مهمترین مسائل در ساخت بریکینگ بد برای گیلیگان، وفاداری آن به علم شیمی بود. متن هر قسمت و دیالوگهای آن، توسط یکی از اساتید شیمی دانشگاه اوکلاهوما بازبینی شده و ساختارهای شیمی استفاده شده در برخی سکانسهای سریال نیز نوشتهی او بودهاند. گیلیگان در این مورد میگوید:
از آنجایی که والتر وایت به دانشآموزان دبیرستانی تدریس میکرد، من میتوانستم برخی مسائل علمی و دیالوگهای حوزهی تخصصی سریال را ساده کنم. اما به مرور مجبور به استفاده از کارشناسان حرفهای شیمی شدیم. ما از دکتر دانا نلسون (Donna Nelson) برای این منظور استفاده کردیم. او متون قسمتهای سریال را چک کرده و از به روز بودن و درست بودن آنها اطمینان حاصل میکرد. ما همچنین شیمیدانی از ادارهی DEA (مبارزه با مواد مخدر) را به کار گرفتیم. این مسئله بسیار برای من مهم بود.
این وسواس سریال در به تصویر کشیدن مسائل علمی با استقبال و تحسین مخاطبان و کارشناسان روبرو و به یکی از بزرگترین نقاط قوت سریال بریکینگ بد بدل شد.
طبق گفتهی وینس گیلیگان، یکی از درسهای بزرگ این سریال، وجود عواقبی بزرگ برای تصمیمات انسانها است. او در مورد فلسفهی سریال، اینگونه میگوید:
اگر مذهب واکنش یک فرد، و نه فراتر از آن، باشد، به نظر من نماد خواستهی قلبی انسانها به مجازات افراد خطاکار است. من از این که Idi Amin (دیکتاتور اوگاندایی که به عنوان قصاب اوگاندا شناخته میشود) ۲۵ سال انتهایی زندگی خود را در زندانی در عربستان بگذراند، متنفرم. من احساس میکنم مجازاتی انجیلمانند یا چیزی مانند عدالت باید وجود داشته باشد. من میخواهم باور کنم که تقاصی وجود داشته و کارما واقعی است، حتی اگر تحقق آن سالها به طول بیانجامد. نامزد من حرف زیبایی میزند که به فلسفهی من در زندگی تبدیل شده است. من میخواهم باور کنم که بهشتی وجود دارد، اما نمیتوانم باور نکنم که جهنمی در کار نباشد.
چاک کلوسترمن (Chuck Klosterman) در مقالهای، سریال Breaking Bad را با برترین سریالهای تلویزیونی تاریخ چون The Sopranos، Mad Men و The Wire مقایسه کرده و میگوید:
سریال بریکینگ بد بر پایهی اصلی، آزاردهنده ساخته شده و آن تفاوت انکارناپذیر بین خوبی و بدی است. شاید این سریال را بتوان تنها اثری دانست که در آن شخصیتها کنترلی حقیقی بر انتخابهای زندگی خود دارند. سوال اصلی این سریال این است که «چه چیزی از یک فرد، شخصیتی بد میسازد؟» و آیا این اعمال، انگیزهها یا انتخابهای آگاهانهی او هستند که او را تبدیل به فردی منفور میکنند؟ در دنیای این اثر خوبی و بدی صرفا انتخابهایی پیچیده هستند که تفاوتی با سایر بخشهای زندگی انسانها ندارند.
یکی از بزرگترین بخشهای بریکینگ بد تمرکز آن بر به تصویر کشیدن با جزییات روابط خانوادگی شخصیتها است. والت انتخاب خود در پختن شیشه و تبدیل شدن به یک خلافکار را خانوادهی خود میداند. در فصل سوم بین او و اسکایلر مشکلات فراوانی به وجود آمده و والت برای به دست آوردن دل همسر خود، تلاش میکند تا از تجارت خطرناکی که ساخته خارج شود. با این حال این گاس فرینگ است که او را متقاعد به ماندن کرده و به او میگوید که وظیفهی یک مرد تامین خانوادهاش است، حتی اگر آنها او را دوست نداشته باشند. در آخرین قسمت از سریال، والت اعتراف میکند که انگیزهی اصلی او از ورود به تجارت شیشه، شخصی و خودخواهانه بوده است. این در حالی است که او نزدیک به ۱۰ میلیون دلار پول را برای اسکایلر و فرزندانش فراهم کرده است. تنهاییِ جسی در فصول اولیهی سریال به دلیل برخورد خانوادهاش با او و عدم استقبال آنها از فعالیتهای مواد مخدر محورش است. آنها او را از خانه بیرون کرده و نبود این رابطهی مهم، جسی را به جین، که پدرش به دلیل اعتیادش به تحقیر او میپردازد، نزدیکتر میکند. هنگامی که والت با پدر جین برخورد میکند، جسی را خواهرزادهی خود معرفی کرده و از سختی ارتباط با او شکایت میکند. در این سکانس پدر جین طی یکی از زیباترین دیالوگهای سریال میگوید:
خانواده. آدم هیچوقت نمیتواند بیخیالشان شود. به غیر از آنها، چه چیز دیگری در این دنیا وجود دارد؟
مرگ جین، که کاملا تقصیر والت است، نقش مهمی در تصادم هوایی ایجاد شده، ناشی از بیهواسی پدر او، در انتهای فصل دوم سریال بریکینگ بد داشت.
حتی شخصیتهای سرسختتر سری نیز روابط نزدیکی با اعضای خانوادهی خود دارند. توکو سالامانکا (Tuco Salamanca)، در فصل دوم، وقت زیادی را صرف مراقبت از عموی ناتوان خود، هکتور، میکند. هنگامی که توکو به دست هنک کشته میشود، پسرخالههای او قسم میخورند که انتقام خون او را بگیرند. دلیل این رفتار تربیتهای هکتور است. به عقیدهی او، خانواده همه چیز است. نام مجموعه رستورانهای گاس فرینگ، Los Pollos Hermanos بوده که به معنای «مرغ برادران» است، و نتیجهی رابطهی شخصی عمیق گاس با مردی به نام مکس، در دوران جوانیش، است. هنگامی که مکس به دست هکتور سالامانکا کشته میشود، گاس قسم میخورد که تمامی اعضای خانوادهی سالامنکا را نابود کند. در اوایل فصل پنجم مشخص میشود که هدف مایک از ورود به این تجارت، تامین آیندهی نوهاش است. در بخش دوم فصل پنجم، شخصیتی نژادپرست به نام جک ولکر نیز بر اهمیت خانواده تاکید میکند. شخصیت لیدیا نیز چنین انگیزهای داشته و سریال مدام بر رابطهی او و دخترش تاکید میکند.
یکی از بزرگترین ویژگیهای سریال بریکینگ بد، تمرکز آن بر به تصویر کشیدن با جزییات روابط خانوادگی شخصیتها است
سریال Breaking Bad اثری جاودانه است که توانست دنیای سرگرمی را به لرزه درآورد. تاکنون عناوین فرعی مختلفی از دنیای این سریال ساخته شدهاند که در ادامه به آنها میپردازیم.
سریال Metástasis
کمپانی سونی در هجدهم مارس سال ۲۰۱۳ برنامهی خود برای ساخت بازسازیای از سریال بریکینگ بد به نام Metástasis را اعلام کرد. این سریال در کلمبیا جریان داشته و داستانی کاملا مشابه با اثر اصلی داشت.
سریال Better Call Saul
در آوریل سال ۲۰۱۳، سونی و AMC اعلام کردند که علاقهمند به ساخت عنوانی فرعی از دنیای این سریال با تمرکز بر شخصیت جذاب سال گودمن (Saul Goodman) هستند. ساخت این سریال بر عهدهی وینس گیلیگان و پیتر گولد (Peter Gould) بود. در ماه سپتامبر شبکهی AMC رسما ساخت این سریال را سفارش داد. داستان سریال Better Call Saul پیش از ماجراهای سریال Breaking Bad رخ داده و به اتفاقات پیش آمده برای سال، پیش از آشناییش با والت، میپردازد. این سریال با استقبال گستردهای از جانب منتقدان و مخاطبان روبرو شده و بسیاری آن را همردهی اثر اصلی و حتی بهتر از آن میدانند.
شایعات ساخت اثری فرعی با محوریت شخصیت سال از اواسط سال ۲۰۱۲ قوت گرفت. گیلیگان و تیمش احتمالات زیادی را برای ساخت این سریال بررسی کردند. او اعتراف کرده که به هیچ وجه انتظار این سطح از موفقیت و محبوبیت سریال بریکینگ بد را نداشت و تحقق پیدا کردن این موضوع او و تیمش را ترغیب به ساخت اثری دیگر از این دنیا کرد. شخصیت سال در سریال اصلی بسیار بیشتر از آن چه در ابتدا برنامهریزی شده بود رشد و پیچیدگی پیدا کرد. او در ابتدا قرار بود در تنها سه قسمت حضور داشته باشد. اما گیلیگان با مشاهدهی پتانسیل او، به راههایی برای پرداختن به گذشنهی او اندیشید.
با آغاز به تولید سریال Better Call Saul در ژوئن سال ۲۰۱۳، شبکههای مختلفی چون Netflix به پخش آن علاقه نشان دادند، اما در نهایت حق پخش آن بار دیگر به شبکهی AMC رسید. برخی از نویسندگان سریال Breaking Bad چون Thomas Schnauz و Gennifer Hutchison در کنار گیلیگان و پیتر گولد بر روی سریال به عنوان تهیهکننده و نویسنده فعالیت میکنند. از دیگر نویسندگان سریال میتواند به Bradley Paul و Gordon Smith اشاره کرد.
سازندگان در ابتدا برنامههایی برای تبدیل سریال به اثری کمدی با قسمتهای نیم ساعته داشتند، اما در نهایت تصمیم به ارائهی سریالی درام با قسمتهای معمول یک ساعته گرفتند. باب اودنکیرک (Bob Odenkirk)، بازیگر نقش سال، سریال را ۸۵ درصد درام و ۱۵ درصد کمدی میداند. او همچنین از علاقهی مردم به این شخصیت خبر داشته و دلیل آن را دو رو نبودن سال و مهارت او در انجام شغلش میداند. المان پرشهای زمانی که به یکی از امضاهای سریال بریکینگ بد تبدیل شده بود نیز در این سریال حضور دارد.
فیلمبرداری سریال در ژوئن سال ۲۰۱۴ آغاز شد. در آن زمان گیلیگان نگرانی فراوانی از ناامید کردن مخاطبان وفادار خود داشت. نخستین تریلر سریال در اوت همان سال منتشر و تاریخ پخش قسمت نخست آن فبریهی ۲۰۱۵ اعلام شد. تاکنون چهار فصل از Better Call Saul منتشر شده که تمامی آنها با استقبال فراوان مخاطبان و منتقدان روبرو شدهاند. فصل پنجم سریال نیز سال آینده پخش خواهد شد.
فیلم El Camino A Breaking Bad Movie
از زمان پایان سریال بریکینگ بد در سال ۲۰۱۳، شایعات فراوانی مبنی بر ساخت ادامهای برای آن در قالب یک فیلم بلند وجود داشت. در سال ۲۰۱۷ بود که وینس گیلیگان با ایدهای برای به تصویر کشیدن ادامهی داستان جسی با Aaron Paul دیدار کرد. فیلمبرداری این اثر به صورت مخفیانه در نیو مکزیکو و به مدت ۶۰ روز انجام شد. اوایل اوت سال جاری بود که کمپانی نتفلیکس وجود این پروژه و انتشار آن در یازدهم نوامبر را تایید کرد.
داستان فیلم ادامهای مستقیم بر قسمت پایانی سریال است. جسی پینکمن (Jesse Pinkman) پس از فرار از دست نئو نازیها، خود را مضنون اصلی قتل دسته جمعی آنها مییابد. قتلی که والت به عنوان آخرین انتخاب خود در مسیر رستگاری، مرتکب شد. فیلم مسیر پختگی جسی از جوانی بیهدف و معتاد به مردی محکم، باهوش و قدرتمند به تصویر میکشد و در نهایت با پایان خوب خود، داستان یکی از محبوبترین شخصیتهای سریال Breaking Bad را به اتمام میرساند. در فیلم علاوه بر تعدادی از شخصیتهای قدیمی، شماری شخصیت جدید نیز وجود دارند. این شخصیتهای شرورهای اصلی فیلم بوده و همانطور که انتظار میرود، از پرداخت خوبی برخوردار هستند.
اشارات مداوم El Camino: A Breaking Bad Movie به سریال بریکینگ بد هیچگاه حالت بیهوده و تصنعی پیدا نمیکنند. فیلم اثری به یاد ماندنی و جذاب و پاداشی غیر منتظره برای طرفداران سریال است. گیلیگان در ساخت El Camino به خوبی توانسته از اشتباهات بسیاری از ادامههای آثار هنری دوری کرده و جهان سریال Breaking Bad را به بهترین شکل ممکن، بسط و گسترش دهد. میتوانید تریلر فیلم El Camino: A Breaking Bad Movie را در صفحه IMDb آن مشاهده کنید.
فیلم El Camino A Breaking Bad Story در زمان عرضهی خود با استقبال بسیار خوب منتقدان روبرو شد. آنها فیلم را اثری سرگرمکننده و هیجانانگیز و پایانی غیر ضروری، اما مناسب بر داستان جسی میدانستند. از نقاط برجستهی فیلم نیز میتوان به هنرنمایی فوقالعادهی ارون پال (Aaron Paul) نر نقش جسی و کارگردانی ماهرانهی گیلیگان اشاره کرد. پال به خوبی نشان میدهد که توانایی پیشبرد اثری مستقل را به تنهایی داشته و گیلیگان نیز بار دیگر ظرافت و زیبایی هنر خود را به رخ میکشد.
گیلیگان ایدهی ساخت این فیلم را در هنگام فیلمبرداری سکانسهای پایانی اپیزود Felina (قسمت انتهایی سریال) در ذهن پرورانده است. او از خود پرسیده که سرنوشت جسی پینکمن پس از فرار از دست نئو نازیها چگونه خواهد بود. او برای ارائهی این ایدهی خود به دیگران تا زمان تولد ده سالگی سریال بریکینگ بد صبر کرد و سپس آن را با بازیگران و کادر فنی سریال در میان گذاشت. برخلاف سایر کارهای گیلیگان، نویسندگی El Camino کاملا بر عهدهی او بوده است. علاوه بر این، این اثر نخستین تلاش گیلیگان در تهیهکنندگی یک فیلم سینمایی بود.
سخن پایانی
سریال Breaking Bad به عنوان یکی از سریالهای شاهکار تاریخ شناخته میشود که سیر تحول یک معلم بیعرضه را به یک خلافکار درجه یک به بهترین شکل ممکن به تصویر میکشد، به طوری که هر سال جایزه امی را برای بازیگر نقش والتر وایت به ارمغان میآورد. به راستی که این سریال استانداردهای قصه گویی را در مدیوم تلیوزیون و سریال جابهجا کرد.