چرا باید انیمه هفت گناه کبیره را ببینیم؟

انیمه The Seven Deadly Sins یا Nanatsu no Taizai که در فارسی به انیمه هفت گناه کبیره معروف است، با شخصیت‌های جالب‌توجه و داستان در‌گیر‌کننده خود تلاش می‌کند تا به تجربه‌ای تماشایی تبدیل شود که تا حدودی به این هدف خود رسیده است. برای معرفی این انیمه با پی اس آرنا همراه باشید.

روند انتشار مانگای The Seven Deadly Sins از تاریخ ۱۰ اکتبر ۲۰۱۲ (۱۹ مهر ۱۳۹۱) آغاز شد و در نهایت پس از انتشار ۴۱ جلد در تاریخ ۲۵ مارس ۲۰۲۰ (۶ فروردین ۱۳۹۹) به پایان خود رسید. ناکابا سوزوکی (Nakaba Suzuki) طراحی و نویسندگی این اثر و هفته‌نامه شونن (Weekly Shōnen Magazine) مسئولیت چاپ و نشر آن را بر‌عهده داشته است. در پایان سال ۲۰۱۸، اعلام شد که تعداد ۳۰ میلیون نسخه از مانگای هفت گناه کبیره در دسترس مخاطبین قرار گرفته است که به موجب آن در بین آثار محبوب و پر‌فروش قرار می‌گیرد. براساس خبری که در سال ۲۰۱۴ در رسانه‌ها مخابره شد، استودیو ای-۱ پیکچرز (A-1 Pictures) که بیشتر برای ساخت انیمه‌هایی هم‌چون Black Butler ،Fairy Tail ،Sword Art Online ،Darling in the Franxx و Erased شناخته می‌شود، ساخت انیمه‌ای اقتباسی از مانگای Nanatsu no Taizai را در دستور کار خود قرار داد. این استودیو در سال‌های ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۸، دو فصل از انیمه هفت گناه کبیره را پخش کرد. درنهایت ساخت این انیمه به استودیو دین (Studio Deen)، سازنده انیمه‌ Fate/stay night، واگذار شد که تا‌کنون فصل سوم آن را در سال‌های ۲۰۱۹ و ۲۰۲۰ پخش کرده است و قصد دارد سال ۲۰۲۱ میلادی را با فصل چهارم آن آغاز کند.

انیمه The Seven Deadly Sins از لحاظ مکانی در سرزمینی متشکل از چندین قلمرو پادشاهی به نام بریتانیا (Britannia) جریان دارد. پس از آن‌که شوالیه‌های مقدس، گروه هفت گناه کبیره را مسئول کودتا علیه حکومت لیونس (Liones Kingdom) معرفی کردند، اعضای آن که به عنوان قوی‌ترین شوالیه‌های سرزمین بریتانیا شناخته می‌شوند، مجبور به فرار به نقاط مختلف این سرزمین شدند. ۱۰ سال پس از این اتفاق، سومین شاهزاده پادشاهی لیونس به نام الیزابت (Elizabeth) تصمیم به نجات پدر و خانواده‌اش از دست شوالیه‌های خائن با کمک گروه هفت گناه کبیره می‌گیرد. او به صورت اتفاقی موفق می‌شود تا رهبر این گروه یعنی ملیوداس (Meliodas) را پیدا کند و در کنارهم قدم در راه آزادی سرزمین‌شان بگذارند. در این مسیر، دشمنان دیگری به جز شوالیه‌های مقدس سد راه الیزابت و هفت گناه کبیره می‌شوند که چالش‌های متعددی را برای آن‌ها ایجاد می‌کنند.

زمانی که انیمه Nanatsu no Taizai به عنوان یک اثر شونن معرفی می‌شود، مخاطب انتظار دارد که شاهد سکانس‌های اکشن و مبارزات هیجان‌انگیز با حضور شخصیت‌های جالب‌توجه باشد. خوشبختانه، انیمه مذکور از حیث شخصیت‌ها عملکردی موفق داشته است و در قالب گروه‌ها و نژاد‌های مختلف خود، شخصیت‌های به‌یاد‌ماندنی بسیاری را معرفی می‌کند. اعضای گروه هفت گناه کبیره که هر‌یک از آن‌ها گناه خاصی را به خود اختصاص داده‌اند، شخصیت‌پردازی قوی دارند که به موجب آن شاهد پس‌زمینه داستانی، تکامل و قوس شخصیت لذت‌بخشی هستیم. اما این ویژگی چندان هم بدون اشکال نیست و علی‌رغم توجه مناسب سازندگان به بسیاری از شخصیت‌های متعدد انیمه، برخی از شخصیت‌ها مخصوصا الیزابت که یکی از شخصیت‌های اصلی است، در بسیاری از مواقع بدون کارکرد باقی می‌ماند یا به کل کنار گذاشته می‌شود. فلش‌بک‌ها نقش‌بسزایی در شخصیت‌پردازی دارند، به‌طوری که با حذف آن‌ها ضربه جبران‌ناپذیری به انیمه وارد می‌شود. با کمک این ویژگی است که مخاطب می‌تواند دلایل پشت برخی از مهم‌ترین بخش‌های اثر را مشاهده کند و بیش از پیش با تفاوت‌های شخصیت‌ها با دیگر آثار شونن آشنا شود. از مهم‌ترین کاربرد‌های فلش‌بک‌‌ها، می‌‌توان به نمایش دلایل اختلاف بان (Ban) و کینگ (King) و افشاء حقیقت وجودی گوتر (Gowther) اشاره کرد.

ملیوداس به عنوان شخصیت اصلی و پرو‌تاگونیست انیمه Nanatsu no Taizai، همواره آرام است و حتی قوی‌ترین دشمنان هم نمی‌توانند موجبات اخم و ناراحتی او را به وجود بیاورند. دلیل این ویژگی، قدرت زیاد شخصیت ملیوداس است که در بخش اعظم انیمه قدرت واقعی خود را به نمایش نمی‌گذارد و تنها گوشه‌ای از آن را به رخ می‌کشد. به همین دلیل است که هر‌گاه او جنگی را شروع می‌کند که بر سر مرگ و زندگی است، انتظار می‌رود تا پیروز شود. با این حال، نباید ملیوداس را به دلیل قدرتش کاملا شکست‌ناپذیر دانست، زیرا او در مبارزاتی شکست خورده است که حریفش قدرت بیشتری از او نداشته. در این دسته از مبارزات، دشمن ملیوداس چیزی را از او گرفته است که بیش از هر‌چیزی برای وی اهمیت دارد؛ الیزابت، این المان مهم زندگی ملیوداس که به واسطه آن مخاطب متوجه می‌شود که قدرت بیشتر همواره به معنای پیروزی نیست و گاهی نمی‌تواند نجات‌دهنده باشد. این ویژگی در شخصیت بان به عنوان یک نامیرا نیز دیده می‌شود که قدرتش تنها به عذاب بیشترش کمک کرده است.

انیمه هفت گناه کبیره، تعدادی از برترین مبارزات تاریخ شونن را به خود اختصاص داده است که باعث می‌شود در این سبک به اثری شناخته‌شده تبدیل شود. شخصیت‌های این انیمه که تعداد‌شان هم کم نیست، هر‌یک دارای قدرت و توانایی‌های خاص خود هستند که در لحظات حساس نبرد، آن‌ها را به نمایش گذاشته یا برای اولین‌بار از آن‌ها استفاده می‌کنند. کوریوگرافی مبارزات سریع و هیجان‌انگیز انیمه به خوبی انجام شده و از عنصر غافلگیری به بهترین شکل بهره‌گیری شده است. استفاده از طنز کلامی و ایجاد موقعیت‌های کمیک، ویژگی دیگری است که به کرات در طول انیمه با آن رو‌به‌رو می‌شویم که گاهی باعث به خنده درآوردن مخاطب و گاهی هم موجب تعجب او می‌شوند. لحظات طنز‌آمیز انیمه طیف گسترده‌ای از شوخی‌های عادی و دم‌دستی تا کمدی تاریک و سیاه را در‌بر‌می‌گیرند.

انیمه The Seven Deadly Sins در ابتدای امر، به‌عنوان اثری رنگا‌رنگ با محیط‌های سر‌سبز و بدون نشانه‌ای از خرابی، پر‌ از صحنه‌های طنز و درعین‌حال اکشن دیده می‌شود که بینندگان می‌توانند بدون دغدغه فکری به تماشای آن بپردازند. اما این روند قرار نیست تا پایان انیمه حفظ شود و در برهه‌ای دچار تغییر و تحول می‌شود. انیمه در مقاطعی به سمت تاریک بودن پیش می‌رود و تمام ویژگی‌های به نمایش درآمده درابتدا را از یاد می‌برد. این تاریک بودن قرار نیست برابر و مساوی با آثاری هم‌چون Berserk باشد، اما در تضاد با فضای اولیه انیمه هفت گناه کبیره است. این ویژگی بدون‌شک مورد نارضایتی دسته‌ای از مخاطبین می‌شود، اما به موجب آن انیمه ذکرشده می‌تواند داستان جدی‌تری را روایت کند که به رشد آن کمک به‌سزایی می‌کند.

به‌لحاظ انیمیشن و حرکت شخصیت‌ها با اثری قابل‌قبول (در دو فصل اول) رو‌به‌رو هستیم. حرکات سریع شخصیت، نبرد‌های متعدد با دشمنانی که اندازه یکسانی ندارند و ضربات واردشده، به‌زیبایی هر‌چه تمام‌تر طراحی و متحرک‌سازی شده‌اند. این نقطه‌قوت به‌قدری جلب توجه می‌کند که گاهی‌اوقات داستان را کاملا فراموش کرده و تنها از تماشای یک مبارزه عالی و هیجان‌انگیز لذت می‌برید. با این حال، طراحی‌ها به‌خصوص در رابطه با شخصیت‌ها فاقد حجم عظیمی از جزئیات بسیار زیاد موجود در مانگا بوده و قادر به رقابت با آن نیستند.

انیمه Nanatsu no Taizai، دارای اوپنینگ‌ها و اندینگ‌های گوش‌نوازی است که به‌خوبی می‌توانند حس‌وحال یک اثر شونن را تداعی کنند؛ به عنوان نمونه می‌توان به دو اوپنینگ فصل اول به نام‌های Spectrum of Passion (اثری از گروه Ikimono-gakari) و Seven Deadly Sins (اثری از Man with a Mission) و دو اندینگ آن به نام‌های 7-Seven (کار مشترکی از دو گروه Flow و Granrodeo) و Season (اولین اثر Alisa Takigawa) اشاره کرد. در ادامه، می‌توانید اوپنینگ Seven Deadly Sins را تماشا کنید.

اصلی‌ترین مشکلات انیمه Nanatsu no Taizai، از فصل سوم و با تغییر استودیو سازنده از ای-۱ به استودیو دین آغاز می‌شود. در این فصل قرار است که داستان به نقطه اوج خود برسد و مخاطبین شاهد سکانس‌های فوق‌العاده‌ای باشند، اما استودیوی جدید به‌قدری در انجام وظیفه خود پر‌اشکال ظاهر شده است که عملا لذت تماشای انیمه را از بین می‌برد. استودیو دین به دلیل کمبود وقت نتوانسته است که اثر باکیفیتی را بسازد و بسیاری از فریم‌های انیمه در زمینه طراحی، نور‌پردازی و آناتومی شخصیت‌ها پر از ‌عیب و ایراد هستند. هم‌چنین، برخی از لحظات مهم و تاثیر‌گذار مانگای The Seven Deadly Sins که طرفداران انتظار تماشای آن‌ها در قالب انیمه را داشتند، به شکل مناسبی اقتباس نشده‌اند و نتوانسته‌اند مخاطبین را شگفت‌زده کنند. این نقطه‌ضعف در نبرد‌های کوچک و بزرگ انیمه نیز مشاهده می‌شوند که به هیچ‌عنوان در حد‌و‌اندازه‌های دو فصل اول ظاهر نمی‌شوند.

در پایان، می‌توان انیمه The Seven Deadly Sins را اثری سرگرم‌کننده معرفی کرد که قادر است به لطف نقاط قوت متعدد خود، مخاطب را به تجربه‌ای هیجان‌انگیز دعوت کند. هر‌چندکه کیفیت این اثر به مرور افت محسوسی می‌کند و حتی تاجایی پیش می‌رود که مخاطب را از ادامه آن منصرف کند. اما اگر مشکلات فصل سوم را نادیده بگیرید، می‌توانید از یک اثر شونن که داستانی عالی را روایت می‌کند، شخصیت‌های به‌یاد‌ماندنی و منحصر‌به‌فردی دارد و سکانس‌های اکشن و مبارزات آن نفس‌گیر هستند، لذت ببرید.

نظر شما درباره انیمه هفت گناه کبیره چیست؟ نظراتتان را با ما درمیان بگذارید.