انیمه کوروکو نو بسکت (Kuroko’s Basketball) یا همان «بسکتبال کوروکو» در یک تعریف ساده، راه و روش کوروکو را در بسکتبال به نمایش میگذارد. حتما با خودتان آه میکشید و میگویید یعنی باز هم همین آش و همین کاسه؟ شاید! اما اگر بدانیم کورکو برخلاف سایر پروتاگونیستهای انیمههای ورزشی، هیچ انگیزهای ندارد تا بهترین بازیکن بسکتبال ژاپن یا حتی مدرسهاش شود، چطور؟! با این وجود، درباره راه و روش بسکتبال کسی که نه قدرت بدنی بالایی دارد و نه انگیزهای برای پیشرفت بسکتبالش، دیگر چه دلیلی دارد تا برای آن یک انیمه کامل ساخته شود؟ آن هم انیمهای که آوازهاش به گوش بسیاری رسیده است…. عجیب نیست؟
با این حال، کوروکو باری دیگر وارد تیم بسکتبال مدرسه جدیدش به نام سیرین (Seirin) میشود و با جدیت، گروهی از بازیکنان معروف به «نسل معجزه» را به نبرد با خودفرا میخواند؛ گروهی از بازیکنانی که به عنوان هیولاهای دنیای بسکتبال شناخته شدهاند و رقابت با آنها چیزی جز شکستی توهینآمیز برای تیم حریف، به ارمغان نیاورده است. بازیکنانی که پیروزیهای پیدرپی برایشان به امری گریزناپذیر تبدیل شده و دروازه نگاهشان را نسبت به شیوه درست بازی بسکتبال بسته است. سوال اینجا است که در ذهن کوروکو چه میگذرد؟ او چرا و چگونه میخواهد طعم تلخ شکست را جایگزین طعم شیرین پیروزی برای نسل معجزهها گرداند؟
در این مقاله قصد داریم به معرفی و بررسی انیمه کوروکو نو بسکت یا بسکتبال کوروکو بپردازیم تا بفهمیم چرا این انیمه میتواند انتخاب هیجانانگیزی برای تماشای انیمه بعدی شما باشد؟ پس بندهای کفشتان را محکم ببندید تا به همراه ما وارد زمین بسکتبال کوروکو شوید.
سوت اول: داستان را دریاب!
انیمه بسکتبال کوروکو محصول سال 2012 است که به کارگردانی شونسوکه تادا (Shunsuke Tada) و در استودیوی Production I.G تولید شده. این انیمه اقتباسی از مانگای تاداتوشی فوجیماکی (Tadatoshi Fujimaki) است که از سال 2008 در هفتهنامه شونن جامپ منتشر شده و تا به حال 31 میلیون نسخه از آن به فروش رفته است.
داستان این انیمه ماجرای کوروکو را بیان میکند که با وارد شدن به تیم بسکتبال تازه تاسیس مدرسه سیرین، با شخصی به نام تایگا کاگامی آشنا میشود؛ بازیکنی با استعداد که به تازگی از آمریکا آمده و برخلاف کوروکو، با حالتی مغرورانه و سادهلوحانه خواهان تبدیل شدن به بهترین بازیکن ژاپن است، غافل از آن که برای تبدیل شدن به آن باید دژ عظیم و شکستناپذیر نسل معجزهها را، که هرکدام پس از گذراندن دوره طلایی خود در یک تیم مشترک، به تیم بسکتبال مدارس متفاوتی پیوستهاند، در هم بکوبد. در این میان، این کوروکو است که به طرز عجیبی به کاگامی وعده میدهد که او را به آرزویش برساند.
اگر به پای این انیمه بنشینید، اولین چیزی که توجه شما را به خود جلب میکند، شباهتهای بسیارِ ساختار داستانی این انیمه، از نظر رقابتهای هیجانانگیز، پیشرفت تدریجی شخصیتها با یکدیگر و استراتژیهای متنوع بازی، با انیمه ورزشی هایکیو است. با این حال، این دو انیمه تفاوتهای بنیادینی با یکدیگر دارند که آنها را از خطر کسالتآور بودن و یا کلیشهای بودن نجات میدهد. بنابراین اگر از طرفداران انیمه هایکیو هستید، حتی اگر همچنان تمایلی به تماشای سایر انیمههای ژانر ورزشی نداشته باشید، احتمال زیادی وجود دارد تا شیفته این انیمه شوید.
همانطور که میبینید، یکی از تمایزهای جالب دو انیمه آن است که در داستان انیمه بسکتبال کوروکو، اینبار شخصیت اصلی داستان یک فرد تازهوارد نیست که آرزویش تبدیل شدن به بهترین بازیکن بسکتبال ژاپن یا جهان باشد؛ بلکه این شخصیت کلیشهای رایج در انیمههای ورزشی، اینبار نه به عنوان نقش اصلی، بلکه به عنوان یک شخصیت مکمل معرفی میشود که قرار است توسط کوروکوی نحیف و ظاهرا بیاستعداد به آرزویش برسد و به این صورت، انگیزه اصلی کوروکو در این انیمه تا میانه داستان به مانند یک راز، سربهمهر باقی میماند. بنابراین میتوان گفت شما در این انیمه با داستان پیچیدهتر و رمزآلودتری از هایکیو روبهرو هستید.
سوت دوم: کار تیمی – رفاقتهای مَشتی!
اگر از افرادی هستید که تا به حال هیچ انیمه ورزشی تماشا نکردهاید، باز هم راه را درست آمدهاید! یکی از مهمترین ویژگیهای ژانر ورزشی، وجود پیوندهای عمیق دوستی و رفاقتهای پرفرازونشیب است که قسمت به قسمت شما را سرخوشانه به دنبال خود میکشاند. امکان ندارد مسخرهبازیها و حماقتهای شخصیتهای داستان را ببینید و همراه با آنها نخندید یا به هنگام درد کشیدنها و اشک ریختنهایشان، با دستمال کاغذی کنار دستتان از روی صفحه تماشای خود اشکهایشان را پاک نکنید. این بخش بدونشک شما را به تماشای انیمههای ورزشی دیگر نیز میکشاند تا بتوانید تجربههای مشابهی را بازآفرینی کنید. انیمه بسکتبال کوروکو از این لحاظ چیزی از انیمه هایکیو کم ندارد، جز آنکه شما در این انیمه با بکاستوریهای دراماتیکتر شخصیتها مواجه میشوید که بار احساسی موجود در بازیهای اصلی را تغذیه میکنند و انگیزه نهفته در پشت اعمال کوروکو را توضیح میدهند.
شیرینی این بخش پس از تماشای هر کدام از بازیها به درجه بالاتری میرسد. زمانی که میبینید هر کدام از شکستها و پیروزیها چگونه دلهای بازیکنان و حتی رقیبان را به یکدیگر نزدیک میکند؛ اینکه چگونه هر یک از شخصیتها پس از هر رقابت به لحاظ تکنیکی به پیشرفتی شگفتانگیز میرسند، به طوری که حتی شما را نیز متحیر میسازد و در زندگی به شما هم انگیزه میدهد. این انیمه نیز همانند سایر انیمههای ورزشی، همچون اکسیری احیاکننده و انگیزهبخش میتواند شما را از درون تاریکی افسردگی بیرون بکشد.
سوت سوم: کمی قوه تخیل میتواند یک داستان واقعگرایانه را هیجانانگیزتر کند!
یکی از خصوصیات مهم انیمه بسکتبال کوروکو که تمرکز داستان را به خود منعطف کرده، کنترل و بهکارگیری محتاطانه قوه تخیل و قدرتهای فرابشری است. این انیمه برخلاف انیمه هایکیو که کاملا وفادار به واقعگرایی و قوانین فیزیک حاکم بر جهان واقعی است، کمی از چاشنی تخیل و قدرتهای فراواقعی در شخصیتها بهره میگیرد که نتیجه آن برخلاف انتظار، به جای آن که از نظر عدم باورپذیری مخاطب را اذیت کند، به شدت بر میزان هیجان، زیبایی رقابتها و دشواری دستیابی به پیروزی افزوده است. استفاده از امور فراواقعی در داستان یک انیمه، همچون شمشیری دولبه عمل میکند که بهرهگیری حسابنشده از آن میتواند بین مخاطب و داستان شکاف عمیقی ایجاد کند. اما بهکارگیری متعادل و منطقی از آن در کنار قوانین حاکم بر زندگی واقعی و ترکیب هنرمندانه این دو، تبحری است که موجب درخشش داستان و جذابیت آن میگردد؛ چیزی که تاداتوشی فوجیماکی مانگاکا، با موفقیت از عهده آن برآمده است.
با این حال بسیاری از مخاطبان که واقعگرایی مطلق را مایه ارزش بالای داستان میدانند، شاید از این لحاظ انیمه هایکیو را نسبت به اثری همچون انیمه بسکتبال کوروکو برتری دهند. درست است که انیمه هایکیو برتریهایی به لحاظ داستانی دارد که درباره آن صحبت خواهیم کرد، اما این برتری به هیچ عنوان به دلیل وجود واقعگرایی صرف در انیمه هایکیو نیست. چه بسا شاید به نظرتان عجیب بیاید اگر بدانید در مدیومی همچون انیمه و انیمیشن، تلفیق باورپذیر واقعگرایی با عناصر تخیلی نسبت به بهرهگیری از واقعگرایی مطلق، از ارزش بالاتری برخوردار است؛ چرا که این مدیوم عموما باید به این سوال پاسخ دهد که چرا نسبت به فیلمهای لایواکشن برتری دارد و چرا هنرمند تصمیم گرفته است داستانش را در قالب انیمیشن به نمایش بگذارد. واقعگرایی چیزی است که در دنیای فیلم و سریالهای لایواکشن و زندگی واقعی به اندازه کافی با آن مواجه هستیم و پتانسیل واقعی انیمیشن در آن است که به چیزی فراتر از واقعگرایی صرف دست یابد. بنابراین، اگر انیمه هایکیو به دلیل واقعگراییاش ستایش میشود، انیمه بسکتبال کوروکو نیز میتواند به دلیل استفاده موثر از قدرتهای فراواقعی و تخیلی در کنار واقعگرایی نسبی، به عنوان یک انیمیشن برتری یابد.
در انیمه بسکتبال کوروکو هر یک از بازیکنان بسکتبال، چه هم تیمیهای کوروکو در مدرسه سیرین و چه بازیکنان تیم حریف، در یک تکنیک خاص مهارت بیشتری دارند و القاب و عناوین خاصی را به خود اختصاص دادهاند، اما چیزی که بازیکنان معروف به «نسل معجزه» را خارقالعاده کرده و روبهرو شدن با هریک از آنها را هیجانانگیز میسازد، استعداد فرابشری آنها در اجرای یک تکنیک خاص است که توانایی مقابله و شکست آنها را برای فردی همچون کوروکو و کاگامی که به تازگی در حال کشف تواناییهای خارقالعاده خود هستند، دشوار ساخته است. اما داستان این انیمه زرنگتر از آن است که به مخاطب مجالی برای پیشبینی کردن رخدادهای آینده بدهد، زیرا با بهرهگیری از هنر تعلیق و دادن اطلاعات درست و غلط متنوع و حسابشده، از افشای تواناییهای خاص شخصیتها و برگ برندههایشان تا لحظات آخر رقابتها خودداری میکند تا شما را پس از نبردی استراتژیک و جانفرسا، شوکه کند و با یک حرکت، شما را به سرحد هیجان و ذوق برساند!
سوت چهارم: نگذار قواعد بازی حواست را پرت کند!
کوروکو در این انیمه کسی است که در گذشته در مسابقات بسیاری شرکت کرده و تجربیات قابلقبولی را به دست آورده است. بنابراین، انیمه بسکتبال کوروکو قصد ندارد تا از زاویه دید فردی کاملا ناآشنا به دنیای بسکتبال ورود پیدا کند و هیچ تلاشی ندارد تا قوانین بازی بسکتبال را از صفر به مخاطب آموزش دهد. اما با این حال به شیوهای به نمایش رقابتها میپردازد که شما احساس نکنید چیزی را از دست دادهاید یا بخشی از مسابقه را نفهمیدید. این شاید یکی از وجه تمایزهای بارز بسکتبال کوروکو با انیمه هایکیو باشد که احتمالا مخاطبانی را که در ابتدا انیمه هایکیو را تماشا کردهاند، ناامید کند. اما آیا همه انیمههای ورزشی وظیفه دارند همانند انیمه هایکیو به آموزش مرحله به مرحله قوانین بازی بپردازند تا ارزشمند به حساب آیند؟
خیر! زیرا مادامی که شما متوجه رویدادهای بازی باشید، همچنین به اندازه کافی در ریتم بازیها، شناخت شخصیتها و شیوه متفاوت بازیشان غرق شده و دلیل برد و باختها و استراتژیها برایتان توضیح داده شود، به طوری که همهچیز منطقی جلوه کند، دیگر لزومی ندارد ریتم پرهیاهوی بازیها به دلیل آموزش بیهوده قواعد بازی و دیالوگهای اضافی از هیجان بیافتد. شاید آموزش قواعد بازی در فضای انیمه هایکیو یک نقطه قوت به حساب آید، اما انیمه بسکتبال کوروکو به گونهای این عنصر را با هدف تمرکز بر بخشهای دیگر داستان حذف کرده است که لطمهای نیز به فهم داستان یا هیجان آن وارد نمیکند. به همین دلیل، با سرعت بالاتر پیشروی داستان و مانور بیشتر روی حرکات و نبرد بازیکنان، همچنان برتری خود را حفظ میکند.
سوت پنجم: شخصیتهای جذاب، کاریزماتیک و پرقدرت پیش به سوی جنگ!
نوع جنسیت شما فرقی ندارد. از هر دسته که باشید، عاشق این شخصیتها میشوید. این انیمه از تیم مدرسه سیرین گرفته تا تیم رقیبان، مملو از شخصیتهای جذاب چه به لحاظ ظاهری و بصری و چه به لحاظ روایی است. اما وقتی پای بازیکنان نسل معجزه وسط میآید، همه شخصیتها به مقام یک نخودفرنگی تنزل درجه پیدا میکنند و جالب آن است که خودشان نیز متوجه این تفاوت میشوند و با آن شوخی میکنند. شاید یکی از نقاط ضعف داستان، کمال بیش از حد شخصیتهای نسل معجزه باشد که آن را غیرطبیعی کرده است. اما نگران نباشید، زیرا شناخت لایههای بیشتری از شخصیت آنها میتواند این نقطه ضعف را کم اهمیتتر جلوه داده و چندان آزارتان ندهد.
به هرحال بازیکنان نسل معجزه، معضل اصلی داستان هستند که در ابتدا همچون دشمنانی گردن کلفت نمایش داده و سپس به دوستانی پرقدرت و حامی تبدیل میشوند. هنر این انیمه آن است که به صورت بسیار واضحی شخصیتهای مورداهمیت خود را از سایر شخصیتها جدا میکند. یکی از مثالهای ساده آن، رنگبندی نمادین بازیکنان نسل معجزه و حضور نام همان رنگ در نام بازیکن مربوطه است که تصویرشان را در لحظه، در ذهن مخاطب ماندگار میسازد. چیزی که در انیمه هایکیو اهمیت کمتری دارد.
در انیمه هایکیو تمرکز داستان روی تکتک شخصیتهای تیم به اندازه شخصیت اصلی حس میشود و به سبب واقعگراییِ مورد هدف در داستان از شخصیتهایی با ویژگیهای زمینیتر و رئالتری استفاده میکند که به نوبه خود ارزشمند است. در حالی که انیمه بسکتبال کوروکو محدودیتهای کمتری در این زمینه دارد و همین امر سبب شده تا طراحی شخصیتهای به ظاهر خفنتر، عضلهایتر و با استعدادهای عجیبوغریبتری را به نمایش بگذارد که تماشا و شناخت خصوصیات هریک از آنها را به نوعی متفاوت از انیمه هایکیو، جالب کرده است. این امر همچنین باعث شده است تا انیمه به نمایش چیز بیشتری از یک بازی بسکتبال کاملا واقعگرایانه و معمولی بپردازد تا مخاطبانی که خود تجربه بازی بسکتبال را داشتهاند، نیز با اتفاقات تازهتری روبهرو شوند.
سوت ششم: طوفانی از هنر پویانمایی و موسیقی، زمین بازی را به لرزه در میآورد!
حرکت شلاقی دست و پاها با صدای سوت پیدرپی لژ کفشها بر سطح براق و لغزنده زمین با بارانی از قطرات عرق جاری شده… دریچه دوربینی که به سختی در تلاش برای ثبت حرکت بازیکنان، از چپ به راست زمین دیوانهوار میچرخد تا شاید لحظهای ناب از ضربه حساس به توپ را شکار کند و دلیلی برای فریاد هیجانزده تماشاگران فراهم آورد. موسیقی راک در چنین لحظاتی نفسگیر است و شش دانگ حواستان را به تماشای تکتک اتفاقات میخکوب میسازد تا مبادا لحظهای را از دست بدهید. لحظهای از اوج زیبایی طراحی فیگورها، پرشها، دستها و پاهای معلق در هوا، پرت شدن بازیکن بر اثر یک ضربه و کلوزآپهای فوقالعاده با کیفیت از نگاههای متشنج و پرقدرت شخصیتها، به ناگهان در اوج بازی، یک قسمت شما به پایان میرسد و پس از شوک حاصل از آن، مات و مبهوت به آنچه که پیش از آن تماشا کردهاید، میاندیشید و با خودتان میگویید: «چه شکوهی!»
این است هنر یک کارگردانی عالی و دستان قوی انیماتورها در متحرکسازی دقیق و طاقتفرسای هریک از شخصیتها با وفاداری کامل به تناسبات و حفظ جزییات طراحی عضلات در فیگور شخصیتها که شما را انگشت به دهان میسازد. موسیقی آمده است تا دیوانهتان کند. شاید هنر پویانمایی به حدی باشد که در اوج بازیها به هیچ عنوان متوجه ضربات سخت و خراشنده آکوردهای گیتار الکتریک نشوید اما زمانی که کمی پویانمایی عقبنشینی کرده تا نفسی تازه کند، موسیقی توجه شما را به خود جلب میکند. موسیقیمتن فصل اول این انیمه توسط ریوسوکه ناکانیشی (Ryosuke Nakanishi) و فصل دوم و سوم توسط یوشیهیرو ایکه (Yoshihiro Ike) آهنگساز انیمههای «دورورو»، «ارگو پروکسی»، «خون: آخرین خونآشام» و «خونآشام در باغ»، تنظیم و ساخته شدهاند.
کیفیت پویانمایی در قسمتهای اولیه انیمه بسکتبال کوروکو بسیار صرفهجویانه و محتاطانه حفظ شده است و تلاشی برای خودنمایی ندارد. شاید در مسابقات اولیه نیز آنچنان خودش را به زحمت نیاندازد تا بخواهد بیش از حد، آن مسابقات را مهم جلوه دهد. اما زمانی که جلوتر میروید و با رقیبهای مهمتری روبهرو میشوید، پویانمایی این انیمه تازه به شما نشان میدهد که چند مرده حلاج است، تا جایی که در اوپنینگها و اندینگهای این انیمه نیز با ریتم موسیقی همراه میشود و با طراحیهای درخشانش، حجتش را بر شما تمام میکند. بنابراین، تماشای این انیمه از نظر پویانمایی و موسیقی میتواند یکی از بهترین تجربهها را برای شما رقم بزند که نباید از دستش بدهید.
سوت پایان: تایم اوت!
انیمه بسکتبال کوروکو دارای سه فصل 25 قسمتی و سه انیمه سینمایی است که رویدادهای اصلی فصل دوم و سوم را تحت عنوان آرک جام زمستانی: «Shadow and Light» ،«Beyond the Tears» و «Crossing the Door» گردآوری کرده. این انیمه یک انیمه سینمایی دیگر نیز دارد که با نام Kuroko’s Basketball The Movie: Last Game شناخته میشود و ادامهای برای داستان سریال آن است.
این انیمه به دلیل شباهتهایی که با انیمه هایکیو دارد، میتواند برای طرفداران آن نیز سرگرمکننده و هیجانانگیز باشد. اما این انیمه تفاوتهایی نیز با هایکیو دارد که آن را از خطر کلیشهای بودن نجات داده است: بهرهگیری بیشتر از قوه تخیل، حذف توضیحات بیهوده درباره قواعد بازی و تمرکز روی بکاستوریهای دراماتیک شخصیتها و ریتم پویای مسابقات. شخصیتهای پیچیده و کاریزماتیک، رشد و پیشرفت مداوم آنها و روابط دوستداشتنی میانشان در کنار پویانمایی فوقالعاده و موسیقی راک، میتوانند هر بینندهای را مجذوب خود سازند، حتی اگر از طرفداران ژانر ورزشی نباشند.
این انیمه به لحاظ داستانی شاید نسبت به انیمه هایکیو از بیان جزییات کمتری همچون عدم نمایش تمرینهای پیدرپی تیم قبل از شروع رقابتهای اصلی و فضای خانوادگی شخصیتها، برخوردار باشد، اما همچنان دارای روابط علی و معلولی باورپذیر، رازآلود بودن انگیزه پروتاگونیست داستان و شخصیتپردازیهای بهیادماندنی است که باعث میشود کمبودهای موجود در داستانش چندان به چشم نیاید و چیزی از ارزش تماشای انیمه بسکتبال کوروکو کم نکند.
آیا شما نیز انیمه بسکتبال کوروکو را تماشا کردهاید؟ به نظر شما این انیمه چه ویژگیهای دیگری دارد که تماشای آن را هیجانانگیز میسازد؟ نظرات و پیشنهاداتتان را با ما درمیان بگذارید.
انیمه بدی نیست ولی ورزشی میپسندید diamond no ace رو ببینید زندگی کنید