از وقتی که 15 یا 16 سالم بود و بازی Fable 3 را تجربه کردم، آن موقعی که آخر کنترل پادشاهی را در دست میگیرید و میتوانید تصمیمات مهمی را اتخاذ کنید، همیشه دلم میخواست که فرمانروای یک قلمروی هرچند کوچک بشوم. آن حس قدرتی که به من میداد را دوست داشتم، این که سرنوشت انسانها در دستانام قرار داشت و میتوانستم یک حاکم خوب باشم یا یک دیکتاتور مطلق. هر چند که انتخابهای بازی فیبل 3 اصلا گسترده نبود و صرفا چند انتخاب محدود بیشتر به مخاطب نمیداد، اما همان هم لذت بخش بود. خلاصه چندین سال گذشت و این عطش قدرت من سیراب نشد تا بازی Dragon Age Inquisition منتشر شد.
بماند که خیلی انتظار دراگون ایج بعدی را میکشیدم و اصلا روحم هم خبر نداشت که میتوانستم در انتها پادشاهی خودم را داشته باشم، هر روز روی تخت پادشاهی بنشینم و به سخنان مردمام گوش دهم و تصمیمات مهم اتخاذ کنم. به هر حال همچنان جستجوی من در پیدا کردن یک بازی نقش آفرینی به همراه تخت پادشاهی گذشت تا با نام بازی Pathfinder: Kingmaker مواجه شدم. این بازی همان چیزی بود که همیشه آرزویش را داشتم.
در بازی Pathfinder: Kingmaker، شما در ابتدا در محضر یکی از قلمروهای بزرگ دنیای بازی هستید، به همراه چندین نفر دیگر که در ابتدا اصلا آنها را نمیشناسید. فقط میدانید که این افراد هم بهدنبال قدرت مطلق هستند و میخواهند که کنترل منطقه Stolen Lands را در دست بگیرند. به دستور پادشاه آن قلمرو، چند گروه تشکیل میشوند تا حاکم آن منطقه را سرنگون کنند و هر کسی که زودتر به این مهم دست یابد، تخت پادشاهی آن منطقه را تصرف میکند.
در همین ابتدا که میبینید که این پادشاهی بزرگ اصلا تاب تحمل حاکم خودسر را ندارد، برایتان جا میافتد که هرچقدر هم قدرتمند شوید، دلتان نمیخواهد که بر این پادشاهی بشورید و این مورد را هم پادشاه آن منطقه در جشن پیروزی به شما گوشزد میکند. حقیقت این است که Stolen Lands یک منطقه حساس است که پادشاهیهای زیادی بهدنبال کنترل آن هستند و این انتخاب با شما است که با کدام پادشاهی کار کنید.
آن موردی که بازی Pathfinder: Kingmaker را از دیگر آثاری که اشاره کردم جدا میکند، بخش سیاست آن است. انتظار بازیهای سیاسی در حد Game of Thrones را نداشته باشید، اما سیستم سیاست بازی آنقدر عمیق است که حس بازیهای سیاسی را به خوبی منتقل میکند.
البته که این بازی در اصل یک عنوان نقش آفرینی کلاسیک است و شما بیشتر وقت خود را در گشت و گذار در سرزمین دزدیده شده میگذرانید، با فجایعی که هر لحظه در جای جای این منطقه در حال رخ دادن هستند، دست و پنجه نرم میکنید و در همین بین هم آرک داستانی اصلی بازی را جلو میبرید. از آنجایی که این بازی از روی اسپین آف بازی رومیزی D&D به نام Pathfinder الگوبرداری شده، سیستمهای نقش آفرینی آن بسیار عمیق و گسترده هستند. شما چندین و چند کلاس مختلف در دست دارید که هر کدام هم زیرکلاسهای مخصوص به خود را دارند. همچنین میتوانید پیشنهادهای بازی را نادیده بگیرید و کلاس مخصوص خودتان را با ترکیب المانهای مختلف هر کلاس بسازید. اگر میخواهید که یک جادوگر قدرتمند باشید که در شمشیر زنی هم مهارتی دارد، میتوانید همین روش را پیش بگیرید.
بازی Pathfinder: Kingmaker با تاس ریختن رابطه خوبی دارد، آنقدر رابطهاش خوب است که شورش را درمیآورد و همه جا از آن استفاده میکند. تقریبا بازی نتیجه همه انتخابهای خود را به شانس میسپارد. قابلیتهای شما، شانس موفق شدن در کاری که میخواهید انجام دهید را بالا میبرند، اما هر چقدر هم که قدرتمند باشید، ممکن است تیرتان به سنگ بخورد. بعضی مواقع پیش میآمد که همه افراد تیمام – من جمله خودم- مرده بودیم و فقط تانک بازی زنده مانده بود و توسط خیل عظیمی از دشمنان محاصره. تصور کنید که یک شخصیت که کارش جاخالی دادن و ضربه خوردن است و اصلا توان صدمه رساندن به دشمن را ندارد، به مدت 15 دقیقه فقط حمله میکند، حملهاش به دشمن برخورد نمیکند و دشمنان هم همین وضعیت را دارند. البته که در آخر شخصیت تانک قصه ما کلک همه دشمنان را کند، اما به چه قیمتی؟
میدانم که خواستگاه Pathfinder: Kingmaker، بازیهای رومیزی است و سازندگان تمام تلاش خودشان را کردهاند که به این خواستگاه وفادار بمانند، اما انتخاب سیستم مبارزات بازی براساس تاس ریختن به نظر من، انتخاب اشتباهی بود و راه حلهای بهتری وجود داشت که تجربه بهتری از مبارزات بازی بسازند.
در هر حال، بازی Pathfinder: Kingmaker یک اثر نقش آفرینی کلاسیک است که تجربه آن برای همه افرادی که به بازیهای نقش آفرینی کلاسیک علاقه دارند را توصیه میکنم. درست است که بازی مشکلاتی مانند دانجنهای خسته کننده، سیستم مبارزات مبتنی بر شانس و سیستم توضیح بد و پیچیده قابلیتها را دارد، اما در نهایت موفق میشود که یک تجربه مدیوال فانتزی درخور توجه را برای مخاطباناش رقم بزند.
به خواندن ادامه دهید: