در این مطلب قصد دارم تا یکی از آرایههای بدیع لفظی، یعنی سجع یا تسجیع را در دو بخش کلی برای شما خوانندگان محترم شرح دهم. بخش اول شامل آموزش سجع، انواع سجع با ذکر نمونه و مثال و بخش دوم شامل سبکشناسی نثر مسجع و نثر فنی، نگاهی کلی به تاریخ سجع و بزرگان و نویسندگان این سبک خواهد بود.
بخش اول: سجع چیست؟
همانطور که در ابتدای این مقاله ذکر شد، سجع یکی از آرایههای بدیع لفظی است. قبل از شروع به آموزش سجع بهتر است در مورد اینکه صنایع بدیع چه هستند و بدیع لفظی به چه معناست سخنی چند بگوییم.
در لینک زیر در زمینه ادبیات، علوم انسانی آموزشهای مفیدی ارایه شده است.
برای مشاهده مجموعه آموزش علوم انسانی (Humanities) — کلیک کنید.
بدیع به قول قدمای علم بلاغت، علمی است که از مشخصههای زیبایی کلام بحث میکند. بدیع مجموعهای از شگردها و فنونی است که به قول فرمالیستهای روس از کلام عادی یا روزمره آشنازدایی میکند و آن را به کلام ادبی تبدیل میکند که به سطح والاتری تعلق دارد.
بدیع را میتوان در دو دستهی کلی بررسی کرد: بدیع لفظی و بدیع معنوی. از آنجا که بحث این مقاله دربارهی سجع و انواع سجع است، بهتر است تعریفی نیز از بدیع لفظی آورده شود. سیروس شمیسا در اینباره میگوید:
به ابزاری که جنبهی لفظی دارند و موسیقی کلام را از نظر روابط آوایی به وجود میآورند یا افزون میکنند، صنعت لفظی میگویند. بدیع لفظی بحث در اینگونه صنایع است. (که سجع نیز یکی از این صنعتهاست).
دکتر سیروس شمیسا در ادامه سه روش کلی را برای افزودن موسیقی به کلام برمیشمرد:
- روش هماهنگسازی یا تسجیع
- روش همجنسسازی یا تجنیس یا جناس
- روش تکرار
قبل از شروع به آموزش سجع، باید تعریفی نیز از حرفِ رَویّ بدست دهیم:
به آخرین واک اصلی هرکلمه رَویّ میگویند. مثلا حرف رویّ در کلماتِ دست، آمدم و شیرین به ترتیب عبارت است از: ت- د- ن (به آخرین واک اصلی در آمدم دقت کنید)
روش تسجیع یکی از روشهایی است که با اعمال آن در سطح دو یا چند کلمه (در کانتکست جمله) یا در سطح دو یا چند جمله (در کانتکست بند یا پاراگراف) موسیقی به وجود میآید.
الف: تسجیع در سطح کلمه
تسجیع در سطح کلمه یا به اختصار سجع در حداقل دو کلمه و حداکثر چند کلمه در یک جمله اتفاق میافتد.
به طور کلی سجع یا تسجیع در سطح کلمه بر سه گونه است.
نوع اول: سجع متوازی
استاد علامه جناب جلالالدین همایی در کتاب فنون بلاغت و صناعات ادبی سجع متوازی را اینطور تعریف میکند:
سجع متوازی آن است که کلمات در وزن و حرف رویّ هر دو مطابق باشند.
نمونههایی از سجع متوازی عبارتند از: کار و بار، دست و شست، خامه و نامه، شمایل و قبایل، حُسن و یُمن و …
مثال از شعر:
همچو اسکندری به یمن لقا / همچو پیغمبری به حسن خصال
نوع دوم: سجع متوازن
استاد جلالالدین همایی در تعریف این نوع سجع میگوید:
آن است که کلمات قرینه در وزن یکی و در حرف رویّ متفاوت باشند.
نمونههایی از سجع متوازی عبارتند از: کام و کار/ نهال و بهار/ نامه و ناله
نمونهی سجع متوازی از حافظ: چراغ مصطفوی با شرار بولهبی است
نوع سوم: سجع مطرّف
آن است که الفاظ در حرف رویّ یکی ولی در وزن مختلف باشند.
نمونههایی از سجع مطرّف عبارتند از: شانه و نشانه/ کار و شکار/ دست و شکست
در گلستان سعدی داریم: ابرآذارند و نمیبارند، چشمهی آفتابند و بر کس نمیتابند، بر مرکب استطاعت سوارانند و نمیرانند.
ب: روش تسجیع در سطح کلام
گاهی به جای اینکه در دو کلمه سجع داشته باشیم، در دو جمله داریم و این دو جمله با هم هماهنگاند.
یعنی تقابل سجعها این دو جمله را با هم هماهنگ میکنند. نمونههای مشهور این قبیل تسجیع عبارتند از: ترصیع، موازنه و تضمینالمزدوج. حال به شرح این سه صنعت ادبی میپردازیم:
1- ترصیع:
به کلام آراسته به ترصیع، مرصع یا جواهرنشان میگویند چون این صنعت کلام را از نظر موسیقیایی بسیار قوی میکند. نمونههای ترصیع در قرآن فراوان است. ترصیع از مختصات نثر فنی است (که با نثر مسجع تفاوت دارد و در بخش بعدی به آن اشاره خواهد شد).
ترصیع در حقیقت نوعی از سجع متوازی است.
نمونهای از نثر فارسی برای ترصیع: شام رفته و بام خفته، سال از عد بیرون و مال از حد افزون، همه را تلف کرده و اسف برده.
نمونهای از نظم فارسی برای ترصیع:
شکّر شکن است یا سخنگوی من است/ عنبر ذقن است یا سمنبوی من است
برای درک بهتر ترصیع بهتر است مصراعهای این بیت را زیر هم بنویسیم تا سجعهای متوازی دقیقا خودشان را در بالا و پایین همدیگر نشان دهند:
شکّر شکن است یا سخنگوی من است
عنبر ذغن است یا سمنبوی من است
در بیتی دیگر از مخزنالاسرار نظامی هم میتوان به ترصیع اشاره کرد. مصراعهای این بیت را زیر هم نوشتهام تا باز سجع موازی خودش را نشان دهد:
نسخ کن این آیت ایام را
مسخ کن این صورت اجرام را
که در کلمات نسخ و مسخ/ آیت و صورت/ ایام و اجرام سجع متوازی دیده میشود.
2- موازنه یا مماثله
موازنه را نوعی از سجع متوازن در نظر میگیرند. در واقع دو یا چند جمله به وسیلهی تقابل سجعهای متوازن با هم هماهنگ میشوند.
به نمونهی زیر از مسعود سعد سلمان توجه کنید:
گردون چه خواهد از من بیچارهی ضعیف
گیتی چه خواهد از من درماندهی گدای
که در کلمات گردون و گیتی/ بیچاره و درمانده سجع متوازن دیده میشود. جهت یادآوری در سجع متوازن وزن کلماتِ قرینه یکی و حرف رویّ متفاوت است.
3- تضمینالمزدوج یا اعناتالقرینه یا صنعت ازدواج
درواقع هماهنگ کردن دو یا چند جمله است به وسیلهی سجع متوازی یا سجع مطرف (و نه سجع متوازن) در فعل آخر دو جمله و تقابل انواع سجع در حشو هر جمله است.
فلان به سیرت گزیده و عادت پسندیده، معروف است و به خدمتکاری دولت و طاعت داری حضرت موصوف {است}
که در نمونهی بالا معروف و موصوف سجع متوازیاند و در حشو جملهها نیز سجع آمده. مثلا در حشو جملهی اول سیرت و عادت سجع متوازی و گزیده و پسندیده سجع مطرّف است. در جملهی دوم هم میتوان به طاعتداری حضرت و خدمتکاری دولت اشاره کرد.
بخش اول این مطلب که به آموزش سجع و آرایهها و صنایع مربوط به آن اختصاص داشت به پایان رسید.
جهت جمع بندی بخش اول و قبل از ورود به بخش دوم این مقاله، مقاله معرفی شده در لینک زیر را مطالعه نمایید.
سجع چیست و انواع آن چه هستند؟ — کلیک کنید
بخش دوم این مطلب به مختصری از سبکشناسی نثر مسجع و نثر فنی اختصاص دارد و تاریخچهای از این نثر در ایران به دست میدهد.
بخش دوم: سبکشناسی و تاریخچهی سجع
نثر موزون یا مسجع یا دارای سجع نثری است که جملات تشکیل دهندهی آن به لحاظ هجا کم و بیش مساویاند و باهم سجع دارند.
گاهی این سجع در سطح کلمات نیز دیده میشوند. عبارات این نثر مبتنی بر موازنه و گاهی ترصیعاند فلذا نثر موزون موزیکال و آهنگین است و تمایل به شعر دارد.
پس میتوان گفت مهمترین ویژگی نثر موزون فقرههایی به لحاظ هجا مساوی یا تقریبا مساویاند که در آنها سجع به وفور یافت میشود.
چون در قرآن مجید سجع بسیار استفاده شده، مسلمانان استفاده از سجع را در آثار خودشان جایز نمیشمردند و این سنت تقریبا تا قرن چهارم هجری باقی ماند.
نثر موزون را میتوان در دو بخش اصلی بررسی کرد: نثر موزون مرسل و نثر موزون فنی.
نمونهی اصلی نثر موزون مرسل را میتوان در مناجات خواجه عبدالله انصاری و بعدها در بخشهایی از کشفالاسرار میبدی و نزههالارواح امیرحسینی مشاهده کرد. در این نمونهها سجع در سطح کلامی و در سطح کلمهای دیده میشوند.
نثر موزون فنی در نثر فنی و مقامات حمیدی دیده میشود که به لحاظ فهم دشوارتر از نثر موزون مرسل است. حتی گاهی محتوا در نثر فنی فدای فرم میشود.
شاعر بزرگ، سعدی شیرازی که قصیده سرای قهاری بود، در قرن هفتم هجری این دو سبک را با هم مخلوط کرد و نثری آهنگین نوشت که نه مرسل است و نه فنی بلکه میتوان گفت بینابین است.
اگر نمی دانید قصیده چیست، مقاله معرفی شده در لینک زیر از سایت فراردرس را مطالعه نمایید.
قصیده چیست ؟ | به زبان ساده و با مثال — کلیک کنید
به طور کلی میتوان گفت که نثر موزون در آثار عرفا زیاد است و این نشان میدهد که نوعی موزونگویی در سنّت مردم وجود داشته است.
سیروس شمیسا در مورد خاستگاه نثر موزون مرسل و نثر موزون فنی چنین میگوید:
در مورد نثر موزون فنی میتوان گفت که شاید تحت تاثیر قرآن بوده و از دورهای شروع شده است که بلاغت رسمی یعنی استفاده از موازنه و سجع و جناس شناخته شده بود. اما در مورد نثر موزون مرسل باید گوشه چشمی به سنتهای شعری قبل از اسلام در ایران هم داشت.
نمونهای از نثر موزون مرسل در کشفالاسرار:
در آتش غریقی دیدی؟ من چنانم. در دریا تشنهای دیدی؟ من همانم. راست مانندهی متحیّری در بیابانم. همیگویم فریاد رس که از دست بیدلی به فغانم.
قرن ششم هجری را میتوان دورهی نثر موزون فنی دانست. آغازگر این سبک نصرالله منشی است. نثر فنی را میتوان نثری قلمداد کرد که سعی دارد شبیه شعر باشد و دیگر هدف آن انتقال پیام به صورت مستقیم نیست و سرشار از صنایع ادبی از جمله سجع است.
در نثر فنی تعداد زیادی لغات عربی دیده میشود و همچنین استفاده از احادیث و آیات در این نثر مرسوم بود. همچنین به سبب وجود سجع این نثر آهنگین است.
نمونهای از نثر فنی را اینجا میآوریم. تقابل سجع را میتوان در تمام این نثر مشاهده کرد.
کنیزک گفت که چنان آوردهاند که در عهود ماضی و ایام غابر پادشاهی بودهاست عالم و عادل، مُقبل و مُفضل.
او را فرزندی بود به رزانت عقل مذکور و به شجاعت ذات موصوف. جمال او سر جمله حسن و خوبی و مقال او فهرست شادی و بیغمی.
روزی که جهان جامهی جمال نو کرده بود و حُلّهی کمال پوشیده، از پدر دستوری خواست و گفت دل را به تماشای صحرا نظری است و جانم را به مطالعهی رُبی و ریاض التفاتی، که روزگار بهار و هنگام دشت و مرغزار است…
از نظر فضلای ادبی این گونه نثر، عالی ترین نوع نثر است. ولی همچنین باید این را در نظر گرفت که نثر فنی بزرگترین ضربات را به پیکر زبان فارسی وارد کرده و لغات و ترکیبات بسیاری را از زبان عربی به زبان فارسی وارد کردهاست.
دکتر سیروس شمیسا در اینباره میگوید:
چنانچه شاهکارهای شعر فارسی مثل شاهنامه و دیوان سعدی و حافظ و نثر مرسل دورهی اول و برخی از پیشامدهای تاریخی نبود و نثر فنی همچنان به روند خود ادامه میداد امروزه نشانی از زبان فارسی باقی نمیماند.
نکتهی آخری که باید در مورد سجع گفت این است که هیچ زبانی به اندازهی زبان عربی برای سجع مناسب نیست. شاید به همین دلیل بوده که عبارات و لغات زیادی از زبان عربی در دورهی نثر فنی وارد زبان فارسی شده است.
در این مطلب در دو بخش، به توضیح کلی این که سجع چیست پرداختیم و در مورد این که سجع چه انواعی دارد، تاریخچهاش چیست و از این دست موارد صحبت کردیم. اگر شما به ادبیات فارسی علاقه وافری دارید و خواستار مطالعه بیشتر در این زمینه هستید، سایت فرادرس آموزشهای بسیاری در این زمینه دارد. امیدواریم که از این مطلب خوشتان آمده و مفید واقع شده باشد.