گرما بخشیِ وال ای را نمیشود فراموش کرد. فیلم وال ای یکی از انسانیترین، شاهکارترین و در آخر یکی از عاشقانهترین آثار تاریخ سینماست. Wall-E انسانساز است و در مقابله اُبژه تکنولوژی ایستادگی میکند. از کنار Wall-E نمیشود به سادگی گذشت. در ادامه متن همراه پی اس ارنا باشید تا به دنیای جذاب Wall-E برویم و کمی درباره آن بیشتر بفهمیم.
چرا دروغ؟ من با این انیمیشن گریه کردهام! وقتی دوستی از من پرسید که نظرت درباره Wall-E چیست، گفتم کاش میشد این انیمیشن را بغل کرد. سکانسهای افتتاحیه را به خاطر آورید. رباتی زباله جمع کن درحال انجام وظیفه است. دنیا به کلی نابود شده و از زمینِ سر سبز و زیبای ما چیزی به جز یک زبالهدان بزرگ نمانده.
پیت داکتر عزیز با دقت بسیار زیادی شخصیتِ Wall-E را ساخته است. رباتی که تنها در ساحت زبان و تصویر ربات است، اما در اصل او بسیار انسانی است. ملاقات او با ایوا را در نظر بگیرید. وال ای با بامزگی خاصی خرت و پرتهایش را به ایوا نشان میدهد. یا مثلا رقص عاشقانهاش را به او نشان میدهد. چشمهای وال را به خاطر آورید. چقدر احساسی و درجه یک هستند. از همه جالبتر اینکه اصلا خبری از دیالوگ نیست! یعنی نیم پرده اول داستان عملا دیالوگی رد و بدل نمیشود و با این حال فیلم وال ای میتواند مخاطب را درگیر داستان خود کند. البته این سکوت نیز به نوعی برگرفته از استنلی کوبریک بزرگ و فیلم ادیسه فضایی است. در آن فیلم نیز حدود 40 دقیقه دیالوگی رد و بدل نشد. اما شباهت اصلی در جای دیگری است.
انسانها در یک فضاپیما زندگی میکنند و به قدری از خود بیگانه شدهاند که حتی به یکدیگر نگاه هم نمیکنند. در این فضاپیما، کاپیتانی وجود دارد که قرار است روزی بشر را بعد از پاکسازی به زمین برگرداند. در کنار این کاپیتان، یک ربات هوش مصنوعی حضور دارد که به نوعی ضد انسان است. این ربات چه از بابت کاراکتری و چه از بابت بصری، کاملا شبیه به ربات قاتل در فیلم ادیسه فضایی است. هر دو میخواهند بشر را نابود کنند. درواقع Wall-E آنچنان هم به نظر میرسد اثر سادهای نیست و چیزهای زیادی برای گفتن دارد.
پلات اصلی داستان عشق است. عشقی بین ایوا (ربات پیشرفته) و وال ای (ربات زباله جمع کن). این دو در کنار یکدیگر، حس خلق میکنند و خلق حس رسالت هنر است. پس چنین میشود گفت که انیمیشن Wall-E اثری کاملا هنری است. اما یک نکته جالب توجه نیز پیرامون این عشق وجود دارد. در دنیای این انیمیشن انسانها عاشق نیستند! آنها حتی یکدیگر را نگاه نمیکنند و قصد ندارند حتی از صندلی خود بلند شد. یعنی انسانیت آنها از ایشان گرفته شده است. حال سازندگان وال ای درباره انسانهای درون فیلم گفتهاند:
طبیعتا ما هیچ ایدهای از این موضوع که انسانها اگر ۷۰۰ سال در فضا و با جاذبه صفر زندگی کنند، چگونه خواهند بود و به چه شکلی در خواهند آمد نداشتیم. من شخصا درابتدا قصد داشتم انسانها را بهصورت یک حباب نیمهشفاف، بدون هیچگونه استخوان و بدون دست و پا خلق کنم ولی پس از مشورت با جیم هیکس، یکی از متخصصان ناسا این ایده کاملا از بین رفت.
پس از مشورت با جیم هیکس به این نتیجه رسیدم که ایده من برای طراحی انسانها خیلی از منطق دور خواهد بود و احتمال اینکه انسانها در این شرایطی به چنین موجوداتی تبدیل شوند، نزدیک به صفر است. بههمیندلیل تصمیم گرفتیم انسانها را در فیلم Wall-E بهصورت یک «بچه تپل بسیار بزرگ» طراحی کنیم که بهخاطر جاذبه صفر و نداشتن تحرک، استخوانهایشان نرم شده است.
ما حتی درنظر داشتیم یک زبان مخصوص برای انسانها طراحی کنیم که پس از ۷۰۰ سال زندگی در فضا با آن زبان با یکدیگر صحبت میکنند، ولی این ایده هم خیلی زود رد شد و به مرحله نهایی نرسید. هم من و هم تمام تیم طراحی فیلم بسیار خوشحالیم که پس از مشورت بسیار با یکدیگر و با جیم هیکس نتیجه چیزی شد که در میان بینندگان به محبوبیت زیادی رسید.
حال پیرامونِ انسانها این سوال مطرح است: انسان بدون عشق، بدون حس و بدون زندگی چیست؟ یک ربات؟ حال مسئله این است که در نقطه مقابل این رباتها هستند که عاشقند، حس دارند، زندگی دارند و ماجراجویی میکنند. در واقع این تناقص در رفتارها یکی از زیباییهای فیلم وال ای است. سازندگان این اثر با ساخت این انیمیشن کار بزرگی کردهاند، آنها هنر خلق کردهاند، حس خلق کردهاند، داستانِ سرگرمکننده خلق کردهاند و در آخر نقدی بر جوامع امروزی بشری و پیشرفتِ افسار گسیخته تکنولوژی وارد کردهاند. یعنی چیزهایی که امروز به ندرت در سینما یافت میشود با یک انیمیشن زاده میشوند.
بگذارید کمی بیشتر پیرامون این انیمیشن صحبت کنیم. اندرو استنتون، کارگردان فیلم Wall-E در مصاحبهای جالب به خاطرهای اشاره کرد که از آنجا ایده ظاهر شخصیت وال-ای در ذهنش شکل گرفت. او دراینباره گفت:
ایده شخصیت وال-ای در یک مسابقه بیسبال و زمانیکه یک نفر یک دوربین شکاری به من داد به ذهنم خطور کرد. من در آن زمان تمام بازی را از دست دادم و محو تماشای دوربین بودم. میدانید که دوربینهای شکاری دو عدسی دارند که روی هر دو چشم قرار میگیرند و میتوانید با بالا و پایین کردن آنها دوربین را مناسب با صورت خود تنظیم کنید.
او در ادامه گفت:
وقتی آن دوربین را در دست گرفته بودم حس کردم که یک موجود زنده درحال نگاه کردن به من است. من هم با بالا پایین کردن قسمتهای دوربین آن را از حالت ناراحت به خوشحال و از حالت خوشحال به عصبانی تغییر میدادم. در هرکدام از آن حالتها یک گفتوگوی ذهنی هم با دوربین داشتم و با او متناسب با حالتش صحبت میکردم. در آن لحظه به یاد آوردم که در زمان کودکی با دوربین پدرم هم دقیقا چنین تجربهای را پشت سر گذاشته بودم. اینگونه بود که شخصیت وال-ای در ذهن من شکل گرفت و من هم از صاحب آن دوربین بسیار متشکرم که اجازه داد دوربینش یکی دو ساعت در اختیار من باشد.
یکی دیگر از چیزهای جالب توجه درباره شخصیت وال ای، خلقِ حس دوستی است. دوست صمیمی وال-ای در فیلم را یادتان است؟ یک سوسک که همه جا همراه وال-ای بود و پیش او زندگی میکرد. داستان انتخاب یک سوسک بهعنوان دوست و همراه وال-ای بسیار جالب است. همانطور که میدانید، کلمه سوسک در زبان انگلیسی مترادف است با کلمه Cockroach (کاکروچ). حالا داستان پشت این انتخاب چیست؟ این سوسک در داستان فیلم اسمی ندارد و حرفی هم نمیزند، ولی همین کلمه «کاکروچ» اشاره دارد به اسم هال روچ، تهیهکننده آمریکایی و یکی از اعضای تیم سازنده فیلم اودیسه فضایی به کارگردانی استنلی کوبریک، تا اینگونه از او یادی کرده باشند. رفیق وال-ای یعنی همان سوسکی که همیشه همراه او بود در میان تیم سازنده فیلم نیز با نام «هال» شناخته و هم در فیلمنامه و هم در میان اعضای تیم سازنده با نام هال به او اشاره میشد.
صداگذاری شخصیت هال یا همان سوسکی که در فیلم میبینیم هم داستان جالبی دارد. تیم تدوین صدای این فیلم برای صداگذاری این شخصیت که هیچگونه دیالوگی در داستان فیلم ندارد از روشهای منحصربهفردی استفاده کردند. آنها برای تولید صدای حرکت او از صدای باز و بسته شدن دستبند پلیس استفاده کردند. آنها همچنین برای صدایی که از آن شخصیت تولید میشد تصمیم گرفتند تا صدای یک راکون را بسیار سریعتر از حد معمول کرده و از آن بهعنوان صدای آن شخصیت استفاده کنند.
در پایان میشود گفت فیلم وال ای یک شاهکار فوقالعاده زیبا، احساسی و عاشقانه است که حتما باید آن را دید. باور کنید هرچه درباره این انیمیشن بنویسم کم است. این انیمیشن را فقط باید دید و با جان و دل آن را حس کرد و خود را تسلیم زیبایی و معصومی وال ای کرد.
اگر شما هم طرفدار فیلم های عاشقانه مانند وال-ای هستید، پیشنهاد میکنیم که سری به این مطلب بزنید که در آن شاهکارهای بسیاری در این ژانر مییابید که در کنار فیلم وال-ای قرار میگیرند.