رمان ماشین زمان (The Time Machine)، رمانی علمی تخیلی به قلم «اچ. جی. ولز» (H. G. Wells) است که در سال 1895 چاپ شد. این رمان بیشتر برای محبوب کردن و شناساندن مفهوم سفر در زمان به کمک یک دستگاهی که میتواند زمان را به جلو یا عقب ببرد، شناخته میشود. گزارهی «ماشین زمان»، که بهدست ولز آفریده شد، امروزه بهطور جهانی برای اشاره به چنین دستگاهی بهکار گرفته میشود.
تا به امروز سه فیلم برپایهی رمان ماشین زمان ساخته شده و افزونبر دو سریال تلویزیونی، همچنین نسخههای گوناگون کتابهای کمیکی هم برای این داستان در دسترس هستند. این رمان یکی از بزرگترین نوشتههای علمی تخیلی به شمار میرود و بهطور مستقیم و غیرمستقیم، الهامبخش داستانهای بیشماری بوده است. به همین سبب، امروز میخواهیم به شناساندن رمان ماشین زمان بپردازیم و در کنار سخن کوتاهی دربارهی نویسندهی آن، ببینیم چرا باید این نوشتهی بینظیر علمی تخیلی را بخوانیم. در ادامه با پیاس آرنا همراه باشید.

داستان دربارهی یک دانشمند و نوآفرین انگلیسی ویکتوریایی بوده که ساکن استان «ساری» است و گوینده هم به او تنها با نام «مسافر زمان» اشاره میکند. این مورد برای دیگر شخصیتها، بهجز یکی که «فیلبی» نام دارد، هم دیده میشود و آنها تنها با حرفه یا ظاهرشان، برای نمونه «پزشک» یا «مرد قدبلند»، برای خواننده شناخته میشوند.
گویندهی داستان، سخنرانی مسافر زمان برای میهماناناش را بازگو میکند و خواننده با چیزهایی دربارهی بُعد چهارم و ماشینی برای سفر در این بعد آشنا میشود. مسافر زمان برای میهمانان خود فاش میکند ماشینی ساخته که میتواند فردی را در درازای زمان جابهجا کند و دوباره بازگرداند. با وجود شک و تردیدها، مسافر زمان موفق به انجام این کار میشود، در زمان سفر میکند، و پس از یک هفته باز میگردد تا داستان شگفتانگیز سفر خود را بازگو کند، و درست از همینجا خود مسافر زمان گویندهی داستان میشود و رویدادها را از زبان خودش میخوانیم.
در این بازگویی، مسافر زمان نخست ماشیناش را آزمایش کرده و گمان میکند هیچ رویدادی رخ نداده، ولی سپس پی میبرد که به پنج ساعت آینده سفر کرده است. او به سفر در آینده ادامه میدهد و میبیند خانهاش از بین رفته و به یک باغ سرسبز دگرگون شده. این سفر در سال 802701 میلادی به پایان میرسد. مسافر زمان با جامعهای به نام «الوی» (Eloi) روبهرو میشود، مردمانی کوچک، آسیبپذیر و شبیه به کودکان. آنها در گروههای کوچک و درون ساختمانهای بزرگ و آیندهنما، ولی رو به زوال، زندگی میکنند و رژیم غذاییشان هم تنها برپایه میوهها است. او تلاش میکند با آنها ارتباط برقرار کرده و آشنایی بیشتری پیدا کند. مسافر زمان در درازای این آشنایی، با گروههای دیگری به نام «مورلاک» (Morlock) روبهرو میشود که زیر زمین و در میان تاریکی زندگی میکنند. در این میان، ماشین زمان گم شده و مسافر در پی پیدا کردن آن است. او در درازای ماجراجویی خود باید ماشیناش را پیدا کند و با این دو گروه برخورد داشته باشد. همهی داستان رمان چکیدهای از بازگویی این برخوردها، پیدا کردن ماشین زمان، و بازگشت به زمان کنونی است.

«هربرت جرج ولز» (زادروز: 1866 – مرگ: 1946) نویسندهی سرشناس انگلیسی بود که رمانهای انقلابی بسیاری نوشت و از میان بهترین آنها میتوان موارد زیر را نام برد:
- (The Time Machine (1895
- (The War of the Worlds (1898
- (Kipps (1905
- (Tono-Bungay (1909
- (Ann Veronica (1909
- (The History of Mr Polly (1910
- (Mr Brittling Sees It Through (1916
- (Russia in the Shadows (1920
- (A Short History of the World (1922
بیشتر ویژگیهای ژانر علمی تخیلی، که امروزه حسابی شناخته شدهاند و طرفداران بسیاری دارند، بهراستی در نوشتهها و اندیشههای ولز، و همچنین ژول ورن، برای نخستینبار به وجود آمدند. امکان ندارد نام علمی تخیلی به میان بیاید و سخنی از این دو نویسنده نشود. در کل اچ. جی. ولز و ژول ورن را میتوان پدرهای علمی تخیلی قلمداد کرد، پس تنها با در نظر گرفتن همین موضوع هم میتوان فهمید چرا باید آثار آنها را خواند.

این داستان پر از نمادهای گوناگون است که نشاندهندهی مواردی از گذشته، کنون و آینده هستند. ولی برجستهترین نکته، دیدگاه ولز و پیشبینیهایش از آینده به شمار میرود. او در درازای حرفهی نویسندگیاش، پیشبینیهای بسیاری انجام داده و از پیدایش فناوریهایی که امروزه میشناسیم، سخن گفته است. و نکتهی برجستهی دیگر، فضای داستان است که هرگز قدیمی تلقی نمیشود. شما با خواندن این داستان هرگز گمان نمیکنید که از چاپاش 125 سال میگذرد. یکی از دلیلهای بنیادین آن، افزونبر ذهن آفرینشگر و آیندهنگر ولز، این است که بسیاری از نویسندگان از نوشتههای او پیروی کردند و میتوان رد پای ولز را در بسیاری از رمانها و داستانهای پس از او شاهد بود.
اگر دقت کرده باشید، مفهوم سفر در زمان در بسیاری از رمانها و فیلمها به شکل بد و بیسروتهای بهکار گرفته میشود. بسیاری از داستانها بدون توضیح قانعکنندهای دست روی سفر در زمان میگذارند و حتا در مرحلهی نخست نمیتوانند مخاطب را برای این رویداد قانع کنند، چه برسد به این که بخواهند او را مشتاق نگه دارند تا بازگفتی عجیبوغریب و بیمحتوا را دنبال کند. ولی در رمان ماشین زمان، ولز به سادگی هرچه تمامتر، با سخن کوتاهی دربارهی بعد چهارم، و شیوهی حرکت انسان در سه بعد، این مفهوم را توضیح میدهد و به مخاطب اطمینان میدهد سفر در زمان کاری بسیار ساده و شدنی ست، و بهزودی باید چشمبهراه رخ دادن آن باشیم. حتا برای خواندن این توضیح ساده هم که شده، باید به سراغ این رمان کوتاه ولی پرمحتوا بروید!
این رمان بهدست برگردانندههایی مانند «کامران پروانه» و «نیلوفر ممتازی» به فارسی برگردانده و به ترتیب با نامهای «ماشین زمان» و «بعد چهارم» چاپ شده است. هرچند که این برگردانها کیفیت بالایی ندارند، ولی میتوانند فضای داستان، و اندیشه و پنداشتهای ولز را به نمایش بگذارند و خوانندگان را با داستانی ساده ولی ژرف روبهرو کنند. همچنین پیدیاف نسخهی انگلیسی این رمان هم وجود دارد که اگر بخواهید میتوانید آن را خوانده و بدون درگیر شدن به خوب یا بد بودن برگردان فارسی، از قلم خود ولز لذت ببرید. افزونبراین، نسخهی کمیکی این رمان را نیز که بهدست شرکت مارول چاپ شده، میتوانید بهراحتی در اینترنت پیدا کرده و سرتان را با دیدن نگارههای زیبای آن گرم کنید.
اگر پیشتر رمان ماشین زمان را خواندهاید، دیدگاهتان دربارهی آن را با ما در میان بگذارید.