جی. آر. آر. تالکین (J. R. R. Tolkien)، پس از نوشتن رمان هابیت (The Hobbit) به سراغ بزرگترین و بهیادماندنیترین نوشتهاش، یعنی رمان های ارباب حلقه ها (The Lord of the Rings) رفت تا در آینده پیتر جکسون بتواند یکی از بهترین فیلمهای فانتزی تاریخ سینما را بسازد. ارباب حلقه ها یکی از شناختهشدهترین رمانها و فیلمها در سراسر جهان است و تقریبا همه نام آن را شنیدهاند. پس بیگمان بعد از سخن دربارهی رمان هابیت، باید جای خالی ارباب حلقه ها را هم در پیاس آرنا پر میکردیم.
در این نوشتار به شناساندن رمان های ارباب حلقه ها میپردازیم. سخنی دربارهی خود داستان، نویسنده و برگردان فارسی آن و چاپاش در ایران میزنیم و سپس پای فیلمهایش را هم وسط میکشیم تا در نهایت ببینیم چرا باید این رمانها را بخوانیم. در ادامه با ما همراه باشید.
ارباب حلقه ها رمان فانتزی حماسی به قلم جی. آر. آر. تالکین است که در ابتدا دنبالهای برای رمان هابیت به شمار میرفت اما به نوشتهای بسیار بزرگتر از انتظار تبدیل شد. این رمانها با فروش 150 میلیون نسخه در سراسر جهان، جزو پرفروشترین رمانهای تاریخ هستند. نام رمان به شخصیت خبیث داستان، یعنی «سائورون» یا «ارباب تاریکی»، برمیگردد که مدتها پیشتر حلقهای ساخت تا بتواند به سایر حلقههای قدرت حکومت کند و این سلاح نهایی را برای فتح تمام سرزمین میانه بهکار بگیرد. داستان رمانها از سرزمین آرام شایر، سرزمین هابیتهای مهماننواز، آغاز میشود و به دنبال جنگی برای نابودی حلقه که شخصیتهایی مانند «فرودو»، «سَم»، «مری» و «پیپین» را درگیر خود میکند، میرود.
در نوشتهی معرفی رمان هابیت گفتیم «بیلبو بگینز» در سفر خود به «اربور» یک حلقه را پیدا میکند. این حلقه، همان حلقهی سائورون است. بیلبو در رمان های ارباب حلقه ها، در جشن تولد صدویازدهسالگیاش، حلقهی قدرت را به فرودو، نوه عمویش که پدر و مادر خود را از دست داده و پیش بیلبو زندگی میکند، میدهد. هیچکدام از این دو هابیت از طبیعت حلقه و قدرتی که دارد خبر ندارند اما «گندالف خاکستری»، یک جادوگر و دوست قدیمی بیلبو، به حلقه شک میکند و احتمال میدهد که همان حلقهی گمشدهی سائورون باشد. پس از گذشت 17 سال، هنگامی که گندالف مطمئن میشود این همان حلقه است، ماجرای گذشته حلقه را برای فرودو بازگفت میکند و از او میخواهد تا آن را از شایر دور کند. فرودو به همراه سم، مری و پیپین راهی ماجراجویی خود میشود و هستهی داستان رمان های ارباب حلقه ها از همینجا آغاز میشود.
این چهار هابیت در طول سفرشان با شخصیتهایی مانند «آراگون»، «لگولاس»، «گیملی» و «برومیر» آشنا شده و در نهایت راهی یک ماجراجویی برای نابودی حلقه و پایان دادن به ماجرای سائورون میشوند.
ارباب حلقه ها در ابتدا قرار بود تنها یک جلد رمان باشد و در کنار رمان «سیلماریلیون» (The Silmarillion)، همچون داستانی دو جلدی چاپ شود. اما به پیشنهاد انتشاراتی و به سبب مسائل مالی، تصمیم بر این شد که ارباب حلقه ها در سه جلد چاپ شود. این رمانها «یاران حلقه»، «دو برج» و «بازگشت پادشاه» هستند.
سبک نوشتاری تالکین بهگونهای است که انگار او نویسندهی اصلی نیست و داستان در واقع به قلم خود هابیتها، یعنی فرودو و بیلبو، نوشته شده است. رمان هابیت هم بدینگونه بود. در واقع، بیلبو داستان ماجراجویی خود به اربور را مینویسد و سپس فرودو در تلاش است تا این کتاب را کامل کند و ماجراجویی خود در ارباب حلقه ها را در آن بنویسد. در نوشتههای تالکین، این رمان که به قلم بیلبو و فرودو نوشته شده، «کتاب سرخ» نام دارد. تالکین ادعا دارد که نویسندهی داستانهای سرزمین میانه نیست و او در اصل نوشتههای درون کتاب سرخ را بازگفت میکند. کتابی که منبع اصلی رمانهای هابیت، ارباب حلقه ها، سیلماریلیون و همچنین «ماجراهای تام بامبادیل» به شمار میرود.
در ایران، رمان های ارباب حلقه ها هم مانند هابیت، بیشتر با برگردان «رضا علیزاده» و چاپ «نشر روزنه» شناخته میشوند. علیزاده همچنین دیگر رمانهای تالکین را هم به فارسی برگردانده است. افزونبراین، «نشر جنگل» نیز رمانهای تالکین را به زبان انگلیسی چاپ کرده تا کسانی که میخواهند قلم و سبک نوشتاری خود تالکین را بخوانند، دستشان خالی نماند.
«پیتر جکسون» در سالهای 2001، 2002 و 2003 سه فیلم برپایهی رمان های ارباب حلقه ها ساخت. این فیلمها تغییراتِ بهنسبت زیادی با رمانها داشتند و در برخی موارد، خشم طرفداران رمانها را برانگیختند. برای نمونه، شخصیت گندالف نسبت به رمانها خیلی ضعیفتر ظاهر شد. اما تغییرات دیگری هم وجود داشتند که منجر به بهتر شدن داستان شدند. برای نمونه، در فیلمها شاهد شخصیتهای محبوب بیشتری بودیم و آنها در بیشتر رویدادهای داستان وجود داشتند. مواردی که در رمانها به دست شخصیتهای کماهمیتتری انجام گرفته بودند و محبوبیت بالایی نداشتند.
اما یکی از برجستهترین تغییرات، فضای کلی داستان به شمار میرود. فضایی که در فیلمها کمی بزرگسالانهتر و تاریکتر به تصور کشیده شده و شخصیتها را در موقعیتهای حساسی قرار میدهد.
تالکین این رمانها را در ژانر فانتزی کودکان نوشته بود. و این بهمعنای ماجراجوییهای ساده، شخصیتهای کودکانه، ترانههای کودکانه و بهطور کلی، رمانهایی با فضایی سبک و ساده است. ولی فیلمها، با اینکه فضای عاطفی و شخصیت کودکانه برخی از هابیتها را حفظ کرده بودند، اما آثار سنگین و گیرایی به شمار میرفتند. یکی از تفاوتهای اصلی فیلمها و رمان های ارباب حلقه ها هم همین است. فیلمها میتوانند نظر تماشاگران را در هر سنی به خود جلب کنند، اما رمانها میتوانند در مواقعی، مخاطبان بزرگسال را دلزده کنند.
در نوشتار شناساندن رمان هابیت گفته بودیم باید رمان آن را بخوانید تا خاطرات بد فیلمهایش از یادتان برود، البته شاید برخی از شما طرفدار فیلمها هم باشید. درباره رمان های ارباب حلقه ها، باید بگوییم با اینکه فیلمها فضایی بزرگسالانهتر دارند، اما باید رمانها را بخوانید تا فضای ویژه فیلمها را به چشم ببینید و سپس دوباره به سراغشان بروید.
در حقیقت باید گفت رمانهای ارباب حلقهها آنقدرها هم بد نیستند، اما برای کسانی که اول فیلمها را دیدهاند شاید خیلی گیرا نباشند. البته این رمانها جزییات بیشتری نسبت به فیلم دارند و برای دیوانگان سرزمین میانه میتوانند حسابی سرگرمکننده باشند. همچنین اگر بخواهید دیگر آثار تالکین را بخوانید، باید رمان های ارباب حلقه ها را هم بخوانید. پس بدون توجه به فضای کتابها و فیلمهای پیتر جکسون، کار خودتان را با رمان هابیت شروع کنید، با رمان های ارباب حلقه ها ادامه دهید، و سپس به سراغ سیلماریلیون و دیگر رمانهای تالکین که پس از مرگاش چاپ شدند بروید.
همچنین اگر برگردان فارسی علیزاده را خواندهاید، حتما دیدگاهتان را دربارهی آن با ما به اشتراک بگذارید. آیا نسخهی فارسی ارباب حلقهها از متن اصلی آن بهتر است؟