هایائو میازاکی (Hayao Miyazaki) یکی از مطرحترین کارگردانان دنیای انیمه است و آثار بسیار محبوبی مانند شهر اشباح (Spirited Away)، قلعه متحرک هاول (Howl’s Moving Castle)، همسایه من توتورو (My Neighbor Totoro) و پرنسس مونونوکه (Princess Mononoke)، مستقیما توسط او ساخته شدهاند. او در سال 1992 با Shigeru Miyamoto، یکی از فعالان عرصهی بازی در شرکت نینتندو، مصاحبهای داشت و ایده بازی ویدیویی رویایی خود را شرح داد؛ ایدهای که در در دنیای امروز بسیار جنجالی به نظر میرسد. در ادامه با پی اس ارنا همراه باشید.
اگر میازاکی به ساخت بازی های ویدیویی روی میآورد، اثر حاصل به چه صورت درمیآمد؟ اگرچه استودیو جیبلی (Ghibli) در ساخت مجموعه بازیهای نقشآفرینی Ni no Kuni نقش داشته، اما خود میازاکی تا به حال بازیای نساخته است. به گفتهی خودش، اگر بازی مدنظر او ساخته میشد، از تمام آثارش جنجالیتر میشد. بعد از اکران انیمه Porco Rosso در سال 1992، میازاکی با یکی از سازندگان معروف سری بازیهای ماریو و زلدا یعنی شیگرو میاموتو مصاحبهای مهم داشته است. هایائو میازاکی در این مصاحبه از ایده بازی رویایی خود سخن گفته است؛ بازیای که میتواند هیجانانگیز و در عین حال، کمی ناخوشایند باشد.
میازاکی در این مصاحبه، ابتدا از تفاوت میان ویدیوگیمها و آثار درام صحبت میکند. در بازیها، شخصیت اصلی مجبور است برای پیشرفت، مسیر درست و مشخصی را طی کند. اما در آثار درام، خیلی اوقات شخصیتها تصمیمات درستی اتخاذ نمیکنند اما وقایع داستان به طرزی غیرممکن و حتی سورئال باتوجه به خواستهی آنها پیش میرود. این سخنان باعث شد که میاموتو نیز بازیهای ایدهآل خود و آرزویش برای ساخت بازیای طولانی با داستانی عمیق و پیچیدگی زیاد را مورد بحث قرار دهد. در ادامه، میازاکی نیز بیان دارد که اگر فرصت ساخت بازی برای او فراهم باشد، او بازیای میسازد که در جنگ جهانی دوم جریان دارد و به نابودی هواپیماهای آمریکایی توسط سربازان ژاپنی میپردازد.
البته شما میتوانید در این بازی، راه صلح را نیز انتخاب کنید و از جنگ دور شوید. در این راه ممکن است به یک کشاورز موفق تبدیل شوید، از گرسنگی بمیرید یا حتی توسط سربازان آمریکایی اسیر شوید. شما همچنین میتوانید در مبارزه شکست بخورید و با عواقب احتمالی آن روبرو شوید (البته اگر به اندازهی کافی عمر کنید!). در اصل هایائو میازاکی قصد داشته است ساخت بازی خود را با طراحی انیمیشنهای سنتی فولموشن پیش ببرد و اساس گیمپلی بازی را نیز طبق تصمیمها و عواقب آنها پیریزی کند. میازاکی اعتقاد دارد یکی از اصلیترین مشکلات برای ساخت چنین بازیای این است که طراحان مجبور میشوند بارها یک سکانس را بر طبق تصمیمات مختلف گیمر و تنها با تفاوتهای جزیی طراحی کنند؛ عملی که به خستگی بیش از حد آنها منجر خواهد شد.
ایده های بازی هایائو میازاکی،بلندپروازانه و جلوتر از زمان خود بودند. بازیهای نقشآفرینیای مانند Final Fantasy و Dragon’s Quest، داستانهایی باجزییات زیاد را روایت میکردند و گیمر توانایی گشتوگذار در دنیای آنها را داشت. اما هیچکدام از آنها در شاخه شاخه شدن داستان، به بازی مدنظر میازاکی نزدیک هم نمیشدند و کمتر بازیای پیدا میشد که بازیکن را در مقابل تصمیمات اخلاقی مهمی قرار دهد که بر جریان اصلی بازی تاثیرگذار باشند. پس از سال 2000 میلادی و در قرن بیستویکم، به مرور بازیهای بیشتری منتشر شدند که بر روی تصمیمات اخلاقی گیمر و تاثیر آنها بر داستان بازی تمرکز میکردند. بازیهای Papers Please و The Walking Dead و به خصوص Undertale، نمونههای خوبی از این عناوین هستند و به شما تاثیر تصمیماتی که در طول بازی اتخاذ کردهاید را گوشزد میکنند. بازیهایی مانند Nier Automata و Life is Strange نیز به خوبی نمایانگر عواقب تصمیمات به ظاهر کوچک شما در پیشروی داستان بازیاند.
با وجود تمام این صحبتها، این بازی پتانسیلش را داشت که تاحد زیادی جنجالی باشد. اگرچه در طول سالها بازیهایی مانند Spec Ops: The Line خشونت حقیقی موجود در جنگ را به خوبی به تصویر کشیدهاند، اما بازی رویایی هایائو میازاکی برای سال 1992 بیش از اندازه خشن بود. در آن زمان، دنیا هنوز با بازیهای خشن به خوبی خو نگرفته بود و تنها یک سال بعد از مصاحبهی میازاکی، سناتور Joe Lieberman سعی کرد از بازی مورتال کامبت به دلیل خشونت زیاد شکایت کند.
میازاکی خود با قاطعیت مخالف جنگ است اما علاقهی خاصی به ابزار جنگی دارد. انیمههای Porco Rosso و The Wind Rises اگرچه مفاهیمی ضد جنگ دارند، ولی رابطهی میان پرواز و خلبانان جنگی را به طرز خیالیای زیبا نشان میدهند. علاقهی میازاکی به کشیدن تانکها و هواپیماهای جنگی، به وضوح در آثار او در مجلهی Model Graphix قابل مشاهدهاند. او در یکی از داستانهایش، Otto Carius (یک رانندهی تانک واقعی) را به شکل خوکی ناز و زیبا مثل Porco Rosso به نمایش درمیآورد. توصیفات میازاکی همچنین یادآور انیمه Grave of the Fireflies نیز هست؛ انیمهای که به غمناک بودن معروف است و همانند توضیحات میازاکی، مرگ شخصیتها به دلیل گرسنگی نیز در آن مشاهده میشود. این سناریوها علیرغم داشتن پتانسیل بالا، میتوانستند برای مخاطبان دههی نود میلادی بیشازحد ناراحتکننده و ناخوشایند باشند.
نظر شما در رابطه با هایائو میازاکی و ایده بازی جنجالی او چیست؟ نظرات خود را با ما به اشتراک بگذارید و با آخرین مقالات انیمهای با پی اس ارنا همراه باشید.