سری Death Note (دفترچه مرگ) از پرطرفدارترین سریها در میان مخاطبان مانگا و انیمه است. مانگای Death Note از سال ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۷ در مجلهی مشهور شونن جامپ به چاپ رسیده و ۱۰۸ فصل دارد. استودیوی Madhouse سری انیمهای براساس این مانگا ساخته است، که ۳۷ قسمت دارد. انیمه و مانگای دفترچه مرگ محبوبیت زیادی دارد، اما بهخاطر یک اشتباه کلیدی معروف است که باعث آن شد، که نیمهی دوم آن به خوبی نیمهی اولش بهنظر نرسد.
Death Note داستان یک دانشآموز باهوش به نام لایت (Light) است، که با کمک یک دفترچهی جادویی که میتواند هر کسی را که نامش بر روی آن نوشته شود، بکشد،شروع بهپاک کردندنیاازانسانهای شرور میکند.مقاماتبینالمللیازیککارآگاهمرموزکه نامش «L» است،برایخنثی کردنتلاشهایاو درخواست کمک میکنند.
نوشتهی پیشرو قسمتهایی از سریهای Bakuman و Death Note (دفترچه مرگ) را فاش میسازد.
مرگL،دومینشخصیتمهم سری Death Noteدر اواسط داستان،طرفداران آنرا شوکهساخت.فصلهایبعدی آن نیزبهآرامی جذابیت فصلهای اولیه را از دست دادند.شخصیتهایجدید Near و Melloکهبه عنوانجایگزینLمعرفی شدند،هرگزبهاندازهیاوهیجانانگیزنبودند.بههمین ترتیب، نیمهی دوم دفترچه مرگ باهمانتحسینقبلیروبرونشد.انیمه و مانگای Death Note، حولتضادایدئولوژیکیمیاندوشخصیتاصلیآن، یعنیلایتوLساختهشدهبود.حتی میتوان ادعا کردکه L به اندازهی لایت، شخصیتاصلی داستان استونهشخصیتیفرعیکه بتوان او رابه راحتی کشت.بدون وجودتضادایدئولوژیکیاین دو،نیمهیدوم سری دفترچه مرگ،از آنشطرنجذهنی نیمهی اول،به انیمهای تنها دربارهی لایتتغییر یافت.
انیمه و مانگای Death Note، حولتضادایدئولوژیکیمیاندوشخصیتاصلیآن، یعنیلایتوLساختهشدهبود.
آیا خالقان مانگای Death Note از کشتن «این شخصیت خاص» پشیمان هستند؟
1 of 3
-+
1. شخصیت های L و لایت
2. شخصیت Near
3. شخصیت Mello
مانگای بعدی خالقان Death Note، یعنی Ohba وObata، مانگایی با عنوان Bakuman است. این مانگا داستان دو مانگاکا به نامهای MashiroوTakagi را بیان میکند،که برای ایجادمجموعهای با ناممستعارAshirogiMutoبه جامپ میپیوندند.اینمانگاازتجربهیشخصیOhbaوObataکهدر جامپ کار میکردند،الهامگرفته است،امااینتنهاشباهتآن بهزندگیواقعیآنهانیست.
آنها دربخشهایبعدی Bakuman تصمیممیگیرد تا مانگایی به نام «Reversi» را آغاز کنند، که بسیار شبیه به Death Note است و داستان یکدانشآموزژاپنی به نام Schwarz را بیان میکند که قدرتیکشیطان را داراست.Schwarzاز قدرتخود برای اهداف شیطانیدرجامعهاستفاده میکند،تا اینکهیکشیطانروشنایی با نامWeiss،بااو به مخالفتمیپردازد.نبردایدئولوژیکیمیان ایندوشخصیت،همانندنبرد میان لایتوL است.حتی سوژهی عشقی Schwarzنیزبه Misa دردفترچهمرگشباهت دارد،هر دویآنهابه عنوانابزاریتوسطشخصیت اصلیمورد سوءاستفاده قرارمیگیرند.
پس از اینکه «Reversi»مشهورمیشود، کمپانی جامپخیالی درBakuman ازAshirogiMutoمیخواهدتامجموعهی خود رافراتراز آنچهدرابتدابرای آن برنامهریزی کردهبودند، گسترشدهند.دربخشهایبعدی،ایندودر تقلای یافتن مسیر ادامهی مانگای خود هستند و به دنبال یافتن بهترین مسیرند. درابتدا،آنها در فکر جایگزینکردن Weiss بودند، کهشبیهبهکاری بود که OhbaوObata با جایگزینیL انجام دادند، شخصیت منفی جدیدبراییکآرکجدید.با این حال،ادیتوربهآنهامیگویدکهReversi بدون وجود تقابل WeissوSchwarz، دیگر Reversi نخواهد بود.سپسایندوتصمیم میگیرندتا برایشخصیتهایاصلیقدرتهای جدیدوتغییراتاساسی ایجاد کنند، تا تعارض میان آن پس از نبردشان هم تاحدی حفظشود.درنهایتآنهابهایننتیجهمیرسندکهبهترینتصمیمایناستکهطبقبرنامهیاولیهخودشان، این سری رابهپایان طبیعی خودشبرسانند.Reversi سرانجامباآخریننبرد بینSchwarzوWeissوکشته شدنهردوشخصیتبه پایان خودمیرسد.
آیا خالقان مانگای Death Note از کشتن «این شخصیت خاص» پشیمان هستند؟
1 of 2
-+
1. Bakuman
2. قسمتی از مانگای Bakuman
Bakumanیکاثرخیالیاستو به صورت رسمی اثبات نشده که نظرواقعیOhbaوObata باشد.بااین حال،تفاوتمیانپایان مانگای Death Noteو مانگای Reversi در Bakumanنشانمیدهدکه احتمالاخودنویسندگان نیزپایانمتفاوتیرا برایاولینسریخودترجیحمیدهند.این مسالهای غیرمعمولینیستکهطرفدارانازپایان یک مانگاناراضیباشند،امااگرخودمانگاکاهاهم ناراضی باشند، مقداری متفاوت است.انتخابنهایینشان دادهشدهدرBakuman،میتواندنشانهایاز پایان انتخابیOhbaوObata برای دفترچه مرگباشد، درصورتیکه آنها میتوانستند در زمان به عقب برگردند. امااین مساله که آیا واقعانویسندگانازکشتن زودهنگامLوبه تاخیرانداختنپایان مانگای Death Noteپشیمانهستندیا خیر، اهمیتی ندارد، زیرا شکینیستکه انتخاب آنهااثر خود رابرژانرشونن و طرفدارانشگذاشته است.اما تفکر به اینکه اگرL زندهمیماند، داستان مانگای Death Note چگونه پیش میرفت، تفکر جالبی است.
به نظر شما سری Death Noteبازنده ماندن Lچگونه پیش میرفت؟ نظراتتان را با ما درمیان بگذارید.
راستش من اصلا به اینکه اگه ال زنده میموند چی میشد ، فکر نکردم . وقتی ال مُرد ، من بیشتر دوست داشتم به دیدنش ادامه بدم و ببینم آخرش چی میشه و متاسفانه اصلا پایان خوبی نداشت 🙁
ولی شاید اگه ال یکم دیرتر میمرد و ما ال و لایت رو بیشتر در کنار هم میدیدیم بهتر میشد …
بررسی اپیزود آخر:
لایتی که انقد واسه هدفش جنگید تا عدالت رو برقرار کنه و بهترین دوران عمرشو واسه اینکار گذاشت وقتی رو زمین افتاده بود و برای اولین بار به خودش فکر میکرد و از دیگران کمک میخواست هیچکس نبود که کمکش کنه و در نهایت تقلای لایتو واسه زنده موندن میبینیم که چقد آرزو میکنه زنده بمونه و حتی در آخرین لحظات هم از زندگی و هدفش نا امید نمیشه سر انجام در تنهایی درون محل متروکی با غروب خورشید زندگی لایتم غروب میکنه. لایت در این لحظات تجسمی از ال رو میبینه که نشان از این داره که لایت هم ال رو دوست خودش میدونست ولی بخاطر هدفش مجبور به کشتنش شده برا همین دوس داش حداقل الان کنارش باشه (البته این نظر هم هست که تنها کسی که به دیدار لایت در این لحظات اومده روح ال باشه) لایت گذشته خودش رو هم میبینه که نشان از این داره که دوس داره به گذشته برگرده و هيچ وقت دفترچه رو پیدا نکنه و واسه این مردم قدر نشناس وقتشو تلف نکنه. در نهایت جهان با مرگ لایت برای احترام در سکوت فرو میره و نمایی از ماه رو میبینیم که سمبل اینه که لایت تبدیل به بزرگترین ستاره آسمان شده (باوری هست که میگه هر کی بمیره تبدیل به ستاره میشه و تو آسمون میدرخشد) اپیزود آخر فوق العاده بود. تعجب میکنم از حرف شما!!!!
خب این اصلا منصفانه نبود که ال انقدر بی برو برگرد و زود بمیره اصلا برای شخصیت دوم انیمه ارزش قائل نشدن که به نظر من جایگاهش همون شخصیت اول بود انگار که دوتا شخصیت اول داشته باشیم بعدش هم دو تا بچه جایگزینش شدن قبول حالا فکرشون رو هم گذاشتن تونستن اما اگه ال نبود اصلا میتونستن .؟ نه…. چون اونا یه پیش زمینه ای از یافته های ال داشتن و با توجه به اون یافته ها تونیتن این بی احترامی به شخصیته که بمیره و یافته هاشم بمونه برای دوتا بچه …. البته که نیئر شخصیت با نمک و دوست داشتنی بود و مشکلی نداشت اما ملو زیاد شیرین نبود بازم در آخر خودشو فدا کرد جفتشون خوب بودن اما در حق شخصیتی که جایگاهش از نظر من بیشتر از شخصیت دوم بود بی انصافی شد….عشق رم به میسا هم قابل درکه و ازش سواستفاده شد … لایت هم آدم خوبی بود اما قبل اینکه دفترچه رو پیدا کنه میتونست آدم خوبی باشه اما مغرور و بی جنبه بود….ریوک هم خیلی با مزه و عوضی بود از شخصیتش خوشم اومد
اینکه آخرش تصویر ال رو جلوی لایت میبینیم بخاطر این هم میتونه باشه که فهمونده باشه ال پیروز شده هر چند که مرده اما باز هم پیروز شده
یا شاید هم طبق کامنت ها باشه هر سایتی یه نقد داره
تو قسمتی هم که ال مرد اونجا که گفت وقت خداحافظی لایت پای لایت رو ماساژ داد که خودش هم یک اشاره داره به داستانی که در اون نشون میده دو دشمن خودشون رو هم سطح هم قرار میدن تقریبا این بود فکر کنم که توی نظر سنجی یکی از نقد ها خوندم اما بازم مرگ ال بیهوده بود چون بعد دو نفر دیگه اومدن که با یافته های ال کار کردن
شاید اگه دخالت رئیس پلیس یا بقیشون نبود ال نمیمرد چون بعضی جاها دخالتشون به نفع لایت بوده دقیقا ال وقتی باخت که اعتماد کرد اما نیئر خودشو لحظه آخر نشون داد و رمی هم در کار نبود
دقیقاً درست متوجه شدی لایت بیان میکنه ال دوست یاگامی میتونه باشه ولی با کیرا در یک مسیر کاملآ مخالفه نویسنده در کل میخواست نشان بده که صلحی که با ترس بیاد به درد نمیخوره و واقعی نیست ولی مگه انسان ها که افته حقیقیه این کره خاکی هستند زبان دیگری و متوجه می شن؟
پایان ناراحت کننده ای داشت لایت یاگامی لیاقت این رو داشت که خدای دنیای جدید باشه مرگ زود هنگامی داشت و اینکه ریوک اسمش رو توی دفترچه نوشت خیلی آدم رو عصبی میکرد
من که میگم ال زندس
ال همیشه یه حرکت از لایت جلوتر بود
پس چطور میتونست تو قسمتی که ناباورانه مرد اینقدر بی فکر عمل کنه و بدون در نظر گرفتن جوانب دست به کاری بزنه!؟
حالا نییر و ملوو چطور تونستن لایتی که ۶ سال تجربش بیشتر از قبل شده رو به آسونی گول بزنن؟؟
من تا آخرین سکانس فیلم همش منتظر بودم ال برگرده!
چون باورش برام سخت بود لایت کم تجربه ال رو بکشه …
از اینطرف لایتی که ۶ سال تجربه بیشتری کسب کرده و حرفه ای تر شده توسط دو بچه بی تجربه نییر و ملوو شکست بخوره!
قسمت ۳۸ بازگشت ال 😁👏
کی گفته ال از لایت یه قدم جلوتر بود! اتفاقا تو خود انیمه یه بار خود لایت گفت:)ال تو هر کاری بکنی من بازم از تو یه قدم جلوترم) بنظر من لایت بی نهایت شخصیت درونی فوقالعاده تری نسبت به ال داشت. ولی ال شخصیت بیرونی خوب و حساب شده ای داشت. ولی من طرفدار لایم به هر حال.
اها، و تو با چه منطق میگی چون لایت اینو گفته حتما درسته؟لایت چندین بار هم گفته ال منو گیر انداخت یا از من جلوتره، با این حساب بازهم به این نتیجه میرسیم که ال بهتر از آقای چراغه😂
کی گفته ال از لایت یه قدم جلوتر بود! اتفاقا تو خود انیمه یه بار خود لایت گفت:)ال تو هر کاری بکنی من بازم از تو یه قدم جلوترم) بنظر من لایت بی نهایت شخصیت درونی فوقالعاده تری نسبت به ال داشت. ولی ال شخصیت بیرونی خوب و حساب شده ای داشت. ولی من طرفدار لایم به هر حال.
یکی باید میزد میسا رو میکشت بخاطر میسا ال رو کشت شینیگامی. بدترین شخصیت انیمه میسا بود. اصلا اگر نبود و به جاش یک شخصیت مرد یا هر کس دیگری بود فرقی در قصه ایجاد نمیکرد چون هر کسی میتونست شیفته لایت باشه بابت قدرتی داره.
مردن ال به هر صورت هم اشتباه بود هم به روش بسیار افتضاحی کشته شد نه یک مرگ با شکوه یک مرگ دم دستی اون هم بعد از تمام تدابیری برای پنهان کردن اسم هاشون و هویت هاشون و اجرای اون همه نقشه اندیشیده بود. این خیلی مضحک بود که به دست یک شینیگامی که قدرت ماورایی داره کشته بشه. حداقلش این بود که باید میسا رو دستگیر میکرد …یعنی نویسنده ها در این حدم برای ال ارزش قائل نشدن که میسا رو دستگیر کنه… و الی که طرف حسابش لایت بود بخاطر حس احمقانه یه شینیگامی به میسا کشته شد…
و چی در لحظات آخر شاهد لبخند شیطانی لایت بود!
نمی دونم چند نفر از شما بازی The Last Of Us Part ll رو بازی کردید اما اکثر گیمرها یه نظر مشترک داشتند که چرا یکی از محبوب ترین شخصیت های بازی به نام جوئل به همین زودی مُرد و از بازی خارج شد یا دقیقا مثل نکته ای که شما گفتید چرا حداقل مرگ باشکوهی نداشت (آخه همینجوری انقد با چوب گلف کوبیدن به سرش تا بمیره) اما اگه این اتفاق نمی افتاد شخصیت های جدید بازی نمی تونستن اضافه بشن؛ جوئل مرد چون که نقشش تو بازی به اتمام رسید؛ همین. چون نبودش بهتر از بودنش به داستان بازی کمک کرد.
ال هم به همین دلیل مرد، چون نبودش باعث شد ششخصیت های دیگه باشن تا انیمه از اون شخصیت های یکنواخت خارج شه. چه خوب، چه بد.
من فک میکنم قرار بود بعد مرگ ال تقریبا یکی دو اپیزود بعد هم با نقشه زیرکانه ال (بدون نییر و ملوو، نقشه ملو هم مال ال قرار بود باشه در اصل) اپیزود مرگ لایت پخش بشه. یعنی ٢۶ یا ٢٧ اپیزود بوده سریال.
چرا لایت فنا انقدر مسخره رفتار میکنن؟یکیشون هم تو، شینیگامی قبلا چندین بار به لایت گفته بود که “لایت من تورو در آخر باید وقتی زمان مرگت رسیده بکشم” با اینحال خطر رو پذیرفت، ولی ال چی؟برای احساس احمقانه ی یک شینیگامی به میسای لوس کشته شد! کاملا معلومه که واسه مرگ هرکس تقصیر کیه
به نظرم اخر انیمه که نییر و ملو لایت گول زدن مسخره بود من حتی بازم باورم نمیشد لایتی که l رو شکست داد و خیلی ماهر بود این میخره بود که دو تا بچه بیان و شکستش بدن و باید اخرش لایت اون دنیا رو پاک میکرد از مجرم ها ولی نشد لایت حتی داشت ارزو میکرد که به اون روزای خسته کننده برگرده و به نظرم پایان این انیمه باید لایت اون دنیا پاک از هر چی مجرم بود میکرد
آره بمولا
نمیدونم چرا آخر انیمه لایتو مثل تریاکیا کردن اون میکامی هم خیلی عجیبه برای آدم با تجربه و زجر دیده خیلی تهش مسخره بود منم میخواستم همشون بمیرن تا دنیا جدید اوکی بشه
ی خرابکاری ای که کردم قبل اپیزود یک سکانس آخرش رو دیدم الکی و فهمیدم آخرش میمیره
منطقی فکر کنین، واقعا تو فکر میکنی دفترچه مرگ صفحه ی محدود نداره؟ صفحاتش تموم میشن و لایت نمیتونه همه رو از بین ببره، اصلا این به کنار، اگرم حالا برفرض لایت بتونه دنیا رو از مجرما پاک کنه؛با این حال بازهم مجرم های جدید به دنیا میان و لایت هم عمرش تموم میشه، فراموش نکن که لایت هم یک آدم عادی با عمر محدود بود و تنها چیزی که اونو خاص کرده بود شانسش بود که باعث پیدا کردن دفترمرگ شدهبود.
هر کسی بالاخره باید به سزای اعمالش برسه لایت م بااینکه ما قبولش داریم اما سعی کرد آدم خوبا ها بکشه حتی آدم بد ها حق زندگی دارن وگرنه خدا نمیذاشت زندگی کنند هر چی این حرفمو قبول ندارم ولی گفتم بگم شاید بدرد بخوره راستی یکی شخصیت مورد علاقه م ترو میکا همون عینکی و جانگیر X یا کیراX نام داره است و وقتی میخواد دفترچه کسی بکشه میگه حذف اون یکی شخصیت های موردعلاقه مه خوشم میاد وقتی میگه حذف
هرطوری میخوای فکر کن ولی لایت شخصیت اصلی بود و طرفدار هاش تو انیمه از همه بیشتر بود تازه داری درباره ی لایت حرف میزنی خیلی طرفدار داره بهتر اینطوری توهین نکنی
ال طرفدار بیشتری از لایت داره و لایت از هر نظر شخصیت منفی فیلمه
لایت آدمای بی گناه زیادی رو کشت و حقش این بود که به اندازه همون تعداد ادم بی گناه که کشته زجر بکشه و بمیره تازه بعضی ها هم جرم کوچک انجام میدادن و لایت حتی به اونا هم رحم نکرد
لایت شخصیت اصلی بود بله درست، ولی این دلیل بر این نیست که بگی بیشترین طرفدار رو داره، یکم تحقیق کن؛ لایت هشتمین کراکتر منفور کل انیمه های دنیا شده بود و همون حین ال دومین کراکتر پرطرفدار کل دنیا:)
:)))))))))))) این کامنت موجب خندم شد لحن جالبی داشت.
لایت دچار توهم شده بود و این از شهوت قدرت طلبی نشات میگرفت. اون چیزی لایت میخواست قدرت بود نه چیز دیگه و الا کسی که ادعای هوش داره باید بفهمه با قدرت شیطانی یک دفترچه شیطانی از موجودات پستی چون شینیگمی ها نمیشه به هدف والایی رسید!
اگر اجبار قادر بود جلوی خطای انسان ها رو بگیره قونین بشری، مجازت ها و وعده ی الهی در مورد گناهان باعث میشد هیچ انسانی هیچ خطایی نکنه اما چنین اتفاقی نمیافته… قدرت انتخاب انسان ها اونها رو در معرض خوب و بد قرار میده… و باید هواقب این رو هم بپذیرن….
بعضي جاها مي گن که لايت شينيگامي شده بعد مرگ…اونم به خاطر سينمايي که پخش شد…
به عنوان مخاطب واقعاً از مرگ لايت تعجب کردم و ناراحت شدم..اگه ال،لايت رو مي کشت نمي سوختم!
اما اين نيير بود که شکستش داد…خيلي خيلي مسخره بود..حداقل مي تونستن کاري کنن که دفترچه از دست لايت در بياد و به دست کس ديگه اي بيفته..و لايت حافظه اش رو از دست بده و ايزي..به دنبال جانگير بيفته…
يا حالا که اين کارو نکردن؛مي تونن يه سري ديگه بسازن که لايت به عنوان شينيگامي دفترچه اش رو به زمين مي فرسته…
خيلي جالب تر مي شد!
حيف!
اسپول:
.
.
.
.
مردن لایت بهدست یه شخصیت بچهی نیم وجبی که تازه وارد داستان شد و همش با اسباب بازیاش ور میرفت اصلا کار درستی نبود. بهتر بود یه بار هم که شده داستان بهگونهی متفاوت تموم میشد. همیشه نویسندهها عادت دارن پایان داستان با قوانین حاکم بر دنیا تموم بشه! حداقل اگه لایت دنیای جدید رو میساخت و بعد بهخاطر اعمالش دچار افسردگی میشد و خودکشی میکرد بهتر بود.
در پاسخ به لایت
شخصیت لایت اینطوری نبود که از کارش پشیمون بشه یا بخواد خودشو بکشه چون توی خود انیمه بارها ثابت شده مثلا وقتی که دوباره حافظشو بدست آورد به همون لایت قدیمی برگشت و حتی به دوستی که بین ال و خودش شکل گرفته بود توجه نکرد
یکی از مشکلات لایت این بود که فکر میکرد انتخاب شده برای یک مسئولیت این و در حرفاش میگفت در حالی که توسط کی انتخاب شده بود یک شینیگامی که برای سرگرمی دفترچه رو انداخته ببینه کی برش میداره و چیکار میکنه… یعنی حتی شینیگامی هم انتخابش نکرده بود و اتفاقی دفترچه به دستش افتاد… و اساسا شینیگامی یک نیروی شیطانی محسوب میشد نه کسی که برای خیر یا نیت نیکی دست به چنین کاری بزنه… پایه و اساس تصمیم لایت دفترچه ای که توسط چنین موجودی جلوش قرار گرفته بود… وقتی روی چیزی که بی پایه است بنایی میسازی نتیجه اش جز سیاهی نیست.
هیچ فرد برگزیده یا منتخبی در کار نبود… این توهم لایت بود که فکر میکرد انتخاب شده و با این توجیه دست به هر جنایتی میزد و حتی افراد بی گناهو قربانی هدفش میکرد…
اون به هر صورت میخواست از دفترچه استفاده کنه و کشتن افراد خطاکار بهانه اش بود…
در سن هفده سالگی به راحتی با وجود یک دفترچه مرگ و یک شینیگامی با اون قیافه کنار اومد… حتی کلنجاری با خودش نرفت برای کشتن انسان ها و بعد از مدتی بدون لکنت وقتی ال برای اولین بار جلوش ظاهر شد اولین فردی رو که فکر میکرد ال باشه کشت… یعنی یک فردی که قاعدتا بی گناه بود حالا بعدا می فهمیم اونم مجرم بوده اما لایت نمیدونست مجرمه اون فرد و فکر میکرد ال هست…
این همه راحتی لایت برای کشتن و جنایت نشون از فریبی که خورده میده… در حقیقت فکر میکرد خیلی باهوشه و حتی شینگامی رو به خدمت گرفته در حالی که شینیگامی به شکل یک سرگرمی به لایت و اعمالش نگاه میکرد و منتظر روزی بود که نوبت مرگ لایت فرا برسه به همین سادگی.
شینیگامی از ابتدا برای سرگرمی دفترچه روانداخت… در حقیقت شینیگامی نمادی از شیطانه و دفترچه یک وسوسه… وسوسه ای که از ابتداش هم ظاهر مثبتی نداره… اما لایت با توجیه خودش به سرعت به استفاده ازش رو اوورد…
پس نه تنها عمل لایت بی پایه بود بلکه هدفی که ازش نام می برد هم بهانه ای بود برای قدرت طلبیش…
اون دوست داشت در بالاترین جایگاه قرار بگیره و همه رو به اطاعت از خودش واداره در این راه از دروغ نیرنگ فریب سواستفاده و کشتار دریغ نمی کرد…
مثلا وقتی یک نژادی میگه همه نژادهای دیگه باید نابود بشن و ما نژاد برتر هستیم او هم توجیهات خودش رو برای این فکر و عملش داره اما این چیزی از ضد انسانی و فاشیتی بودن عملش کم نمیکنه…
اگر عده ای با پیدا کردن دفترچه فقط برای اهداف شخصی ازش استفاده میکردن لایت هم همین کار رو کرد…او هم وقتی منافعش به خطر افتاد از هیچ کاری دریغ نکرد برای تامین منافعش… و به این منظور از دفترچه به هر شکلی که تونست استفاده کرد…
قدرت طلبی یکی از ضعف های انسان هاست… اگر ضعف یک کسی ثروت اندوزی است ضعف یکی هم قدرت طلبی است… لایت قدرت مطلق میخواست قدرتی که در عمل نمیتونست داشته باشه و انقدر به کشتن انسان ها عادت کرده بود که یادش رفته بود خودش هم یه روز میمیره… واقعا خودش رو شکست ناپذیر فرض کرده بود و این دقیقا فریبی است که دفترچه و به بیان دیگه وسوسه به همراه میاره. وقتی کسی غرق عملی میشه که درست نیست چنان اون رو انجام میده که انگار هیچ گاه نمیخواد نتیجه ی کارش رو ببینه…
لایت غرق شده بود… غرق شهوت قدرت طلبی و به قول خودش خدایی ایی که توهمش رو داشت…
غافل از اینکه انسان ها همواره قدرت اختیار دارن و این قدرت اختیار هیچ گاه متوقف نمیشه و بنابراین هیچ گاه نمیشه جلوی انتخاب هاشون رو گرفت. با وجود قانون مجازات و … وعده ی الهی باز هم انسان ها دست به خطا می زنند و تا روزی که انسان ها با قدرت اختیارشون خوبی رو انتخاب نکنند این چرخه ادامه داره…
ال و پدرش به لایت گفتن که کسی که دفترچه رو داره بدبخته اما لایت نخواست این حرف رو قبول کنه، حتی ریوک به لایت گفت اونم تا حالا ندیده دفترچه جز بدبختی برای صاحبش چیزی بیاره اما لایت انقدر غره شده بود که خیال میکرد حتی میتونه شینیگامی رو هدایتو رهبری کنه و فریب بده… لایت کور این قدرت شده بود و نمیتونست واقعیت رو ببینه… و الا شینگامی از ابتدا بهش هشدار داده بود حتی در ابتدا بهش گفت کسی از دفترچه استفاده کنه بهشت و جهنم نمیره این به نوعی اعتراف شینیگامی در لفافه بود به اینکه در حقیقت کسی از دفترچه استفاده میکنه تبدیل به یکی از اونها میشه… لایت با اون همه ادعای هوش باید می فهمید که منظور شینیگامی چیه…
همه ی جنایت کاران دنیا با توجیه اینکه میخوان جهان و جای بهتری کنند و میخوان انسان های پست از نظر خودشون رو نابود کنند دست به جنایت زدند…
از چنگیز مغول تا هیتلر… و از هیتلر تا صدام… حتی آمریکا هم وقتی بمب اتم روی سر ژاپن ریخت به اسم اینکه میخواد به جنگ پایان بده و صلح برقرار کنه این عمل شوم رو انجام داد و تا نسل ها بعد در این تصمیم شوم او سوختند و هنوزم آثار سیاهش باقیه…
همیشه میشه جنایت رو توجیه کرد و جنایت کار رو تطهیر… اما اگر شروع به توجیه جنایت کنی در حقیقت به جنایت دامن زدی حتی اگر خودت تبدیل به جنایت کار نشی به جنایت بال و پر میدی… و این باعث افزایش خشونت و جرم میشه.
اما جدای از اون سر شخصیت پردازی و داستان پردازی این اثر حرف زیاده.
کشتن ال با عرض تاسف بزرگترین حماقتی بود که نویسندگان می تونستن مرتکب بشن اونم اون مرگ زودهنگام و خالی از شکوه و ناگهانی! به وضوح اثر دچار سکته میشه با مرگ ال و این قابل جبران نیست و نباید انقدر بعد از مرگ ال طولانی میشد حداقل مرگ ال باید سر برملا شدن هویت لایت و اواخر قصه اتفاق میافتاد. قسمت 25 انیمه دفترچه مرگ رو میشه پایان زودهنگام انیمه قلمداد که بعد از اون دست و پا میزنه برای سرپا موندن در حالی که نمیتونه خلا ال رو جبران کنه.
رابطه ی ال و لایت و کشش و در عین حال تضاد و دشمنی ای با هم داشتن موقعیت جذابی رو ایجاد کرده بود. در زمانی که لایت حافظه اش رو از دست داده بود ارتباط این دو به سمت جالب تری میرفت حتی میتونست این چالش عمیق تر بشه و لایت بعد از اینکه حافظه اش برمیگرده از اینکه خودش اون اعمال رو انجام داده شوکه بشه و بعد سیاه و سفید وجودش در تضاد و مبارزه با هم قرار بگیرن و ال شاهد این امر باشه… و او هم در عین اینکه میخواد کیرا رو دستگیر کنه از اینکه می بینه لایت در تضاد با خودش قرار گرفته ناراحت باشه اما بین حس دوستی و حس عدالت طلبی مجبور به انتخاب باشه… در حقیقت چالش بین این دو خیلی جای کار داشت و ابعاد بسیار جذابی میشد بهش داد و درگیری درونی لایت با بعد سیاه و سفید خودش در زمانی حافظه اش و از دست میده ودوباره به دست میاره میتونست باز هم جذابیت بیشتری ایجاد کنه اما نویسندگان نه از شخصیت ال، نه از رابطه ی بین این دو و نه از چالش درونی یک انسان یعنی لایت با بعد شیطانی وجودش استفاده نمی کنن و همه چیز و به قدرت طلبی لایت و کشتارش با دفترچه تقلیل میدن…
در حقیقت میتونم بگم دفترچه ی مرگ ایده اولیه جالب و تازه ای رو به تصویر میکشه، شخصیت پردازیش گرچه ایراداتی داره اما سعی در ایجاد شخصیت هایی با ویژگی های خاص خودشون اما در ادامه نمیتونه از هیچ کدوم اینها به درستی استفاده کنه و در نهایت هدرشون میده…
ال حتی میتونست جونش رو برای نجات لایت از بعد شیطانی به خطر بندازه و تو این مسیر بمیره یه مرگ با شکوه برای اینکه لایتو از دفترچه جدا کنه و به کشتار پایان بده… خیلی راه ها و ایده ها بود…
اینکه شخصیتی مثل ال ایجاد کنی بعد در یک آن توسط یک نیروی ماورایی بکشیش انتخاب بسیار عجیب و البته اشتباهی است.
گاهی نویسندگان ژاپنی دست به هاراگیری می زنند. اتفاقی که در اتک هم افتاد متاسفانه و البته خود نویسنده اش رو هم به اعتراف واداشت در مورد اینکه از کارش پشیمونه.
یکی از مسائلی سیاهی هدف لایت رو نشون میده این هست که او هیچ احساس گناهی حتی در قبال کشتن بی گناهان نداشت و حتی وقتی اونها رو میکشت احساس قدرت می کرد. بدترین جایی هم که این حس رو بروز داد وقتی بود که در لحظات آخر ال به کسی رو به مرگ بود لبخند شیطانی زد یعنی حتی در چنین حالتی هم از قدرت نمایی کردن دست نکشید… اگر لایت واقعا به دنبال یک هدف والا بود حداقلش این بود از کشتن افراد بی گناه یا نزدیکانش احساس گناه و عذاب میکرد اما نه تنها اینطور نبود بلکه مرگ اونها روحق میدونست. حتی پدرش رو احمق میدونست و مرگ او رو هم حق میدونست… این بی رحمی و غرور در قاموس یک انسانی که واقعا عدالتخواهه نمی گنجه و انسانی که انسانیت نداره نمیتونه برای انسانیت و بشریت کاری بکنه…
از نظر من ال از لایت و لایت هم از نیر و ملو باهوش تر بود چون:
۱ ال از هر نظر بد شانسی های زیاد آورد و مخصوصا لایت خیلی خوش شانس بود مثلا تو همون قسمتی که میاد خانمه رو میکشه اونجا اگر بارو نمیومد اون که اعضای ال بود لایت رو میدید و راحت زنه همه چی رو برای ال می گفت یا اینکه ال میشا رو داشت که هر کاری واسش میکرد همینطور میکامی و اون زنه که یادم نیست اسمش که به شدت بهش اعتماد داشتن بر خلاف ال که تمام اعضای گروه باهاش مخالف بودن و همکاری نمیکردن و مخصوصا بودن رم و میسا باعث خراب شدن جنگ بین ال و لایت شد و کاملا تو کارها دست داشتن و همینطور وقتی کسی مثل ال که از هیچ چیز ماورایی که تا حالا ندیده و نشنیده سر در نمیاره چطور می تونه همچین آدمی رو دستگیر کنه تازه با این وجود هم خیلی از کارهاش رو فهمید که این خیلی عالیه
و همینطور لایت از نیر و ملو باهوش تره چون هم نیر خودش گفت اگه با کمک ملو نبود نمی تونستم شکستت بدم هم نیر و ملو اعضای گروهشون کاملا بهشون اعتماد داشتن و در خدمتش بودن نه مثل ال که هیچکس همکاری نمیکرد باهاش
در کل اینکه ال مرده رو هیچ وقت نمی تونم باور کنم چون اصلا قابل درک نیست مخصوصا اینکه چه مرگ الکی و بدون شکوه یا هیچ چیزی تموم شد
در کل این یکی از بهترین انیمه ها و یکی از پر ایراد ترین انیمه هاست اگر ایراداتش کمتر بود قطعا به بهترین انیمه جهان تا چند صد سال ممکن بود تبدیل بشه
سلام.نظر همه شما قابل احترامه ولی باید به یک نکته هم توجه کنید.این انیمه از نظر مرگ چهار عنصر داشت که میتونه بیننده رو جذب خودش کنه.
1_مرگ یکی از همکاران L و ورود میسا آمانه.به صورت مرموز:
اینجا انیمه رو تا مرگ L تضمین میکنه که بیننده حتما انیمه رو ببینه تا بفهمه که 1_کسی که چشم شینیگامی رو داره کیه 2_L چطور میفهمه.
2_مرگ خود L: در این قسمت انیمه که خیلی احساسی بود و همه رو شکه کرد باعث شد که بیننده فکر کنه که الان که L مرده 1_جایگزینش کیه 2_چطور لایت رو دستگیر میکنه
3_مرگ پدر لایت یاگامی:که با این موضوع بیننده فکر میکنه که دیگه گرفتن لایت غیر ممکنه و دوست دارن بیشتر ببینن که متوجه بشن آخرش چی میشه
4_مرگ لایت یاگامی:که این بخش باعث میشه که روی امتیاز دهی به فیلم تاثر بزاره و مرگ لایت یاگامی به عنوان یک خدای ساختی بسیار قشنگ بود.
اینکه اثر منفی زیادی داشته مرگ ال روی کل اثر و نظرات مخاطبان در سرتاسر جهان یکی از دلایلی است که نشون میده مرگ ال اشتباه بوده و هنوز پس از مدت ها گذشت زمان از این قصه همچنان در موردش مقاله نوشته میشه.
اگر ال قرار بود اینطور حذف بشه، خوب زودتر هم میتونست این اتفاق بیافته چون ال هر چقدرم باهوش باشه در مقابل قدرت ماورایی نمیتونه ایستادگی کنه. تا اون زمان طرف حساب ال یک انسان دیگه مثل لایت بود که داره از یک قدرت ماورایی سواستفاده میکنه اما در اون نقطه طرف حسابش میشه یک شینیگامی. اینکه یک کاراکتر رو با این استایل خاص، با این هوشمندی و توانایی خلق کنی، براش یکسری ویژگی های این چنینی در نظر بگیری و در مقابل یک فرد باهوش دیگه قرارش بدی و بعد اونها رو به چالش بکشی و حتی بینشون ارتباط عاطفی برقرار کنی… بعد بزنی با یک نیروی ماورایی بکشیش خیلی مضحکه چون این خصوصیات این هوشمندی در مقابل نیروی ماورایی کاری نمیتونه بکنه.
سوالی که پیش میاد اینه اگر قرار هست یک کاراکتر با این خصوصیات مثل کاراکترهای دیگری که این ویژگی ها رو ندارند حذف بشه، مثل کاراکترهای ناشناسی به همین شکل مردن حذف بشه چرا اصلا این خصوصیات به کاراکتر داده شده. این امر هم باعث ضعف کل انیمه میشه هم باعث ضعف کاراکتر لایت چون تا پیش از اون نیروی باهوش و قدرتمندی مثل ال مقابلش بود که کار رو براش سخت میکرد اما بعد از اون نویسنده باید دست به گریبان کاراکترهای دیگه بشه تا جای خالی شخصیت ال رو پر کنه که عمدتا می بینیم مخاطبان شخصیت های جدید رو جایگزین مناسبی برای ال نمی دونن و این شخصیت ها نتونستن مخاطب رو راضی کنند. یعنی حتی کسانی طرفدار کاراکتر لایت هستند گیر افتادنش به دست کاراکترهای ضعیف رو فاقد جذابیت یا منطق می دونن. نبرد وقتی جذابه که مبارزان هر دو قدرتمند باشند…هر دو مثل هم باشند…
این نکاتی فرمودین مد نظر من نبود. من بعد از قسمت 25 دیگه انیمه رو دنبال نکردم و فقط در مورد اتفاقات خوندم. از اونجایی نوشته بودن لایت می میره قسمت آخر رو رفتم دیدم که خوب جذابیتی هم برام نداشت.
ال و لایت تراز همدیگه بودن… نویسنده ها این تراز رو بهم میزنن… لایت بعد از ال نیروی متضاد قدرتمندی در مقابلش نداره کسی که هم ترازش باشه وجود نداره و مسخره است که یک کاراکتر با سن کمتر اما شکل ال ایجاد کردن برای مقابله با لایت. بازم این سوال پیش میاد اگر چنین کاراکتری میخواستید چرا ال رو حذف کردید.
به شخصه نه میخواستم بدونم جایگزین ال کیه چون اصلا مهم نبود، وقتی کاراکتری انقدر روش کار شده به راحتی حذف میشه مسلما در چند قسمت باقی مونده هر کاراکتری بیاد نمیتونه این خلا رو پر کنه، اینکه سر لایت چی میاد یا نهایتا دستگیر میشه یا نه هم دیگه مهم نبود… چه برسه وقایع دیگه… چون بنای وقایع روی ارتباط و چالش این دو کاراکتر بود… همه ی قصه بین این دو می چرخید… اگر از ابتدا کاراکتر ال وجود نداشت و هیچ نیروی قدرتمندی در برابر لایت نبود قصه چطور میخواست پیش بره.
یکی دیگه از اشتباهات در کشتن کاراکتر ال این هست که حتی نویسنده ها اجازه نمیدن کاراکتر ال با اون خصوصیات یکی مثل میسا رو دستگیر کنه، یعنی ال رو که در برابره لایته بخاطر کاراکتری مثل میسا حذف میکنن! کمترین کاری میتونستن برای کاراکتر ال انجام بدن این بود حداقل میسا رو دستگیر کنه… حتی اینکارم نمی کنن…
نتیجه ای می بینیم نشون میده که حذف کاراکتر ال چه اثر منفی ای میذاره… در حالی که میسا اگرم حذف میشد تاثیری روی اصل قصه نمی گذاشت. شاید نویسندگان بیش از حد روی فانتزی دفترچه و قدرتش حساب باز کرده بودن این در حالی بود که برای مخاطب بیش از اون نبرد و چالش خیر و شر یا کاراکترهای اصلی بود که جذابیت داشت نه قدرت دفترچه… این مبارزه ی فکری ال و لایت بود که قصه رو پیش می برد…اینکه هر دو سعی در پیش بینی قدم های هم دارند و هر بار از تصمیمات هم غافلگیر میشن…
در هر صورت این اتفاق افتاده و حسرت برای خود نویسندگان هم همیشه میمونه…
دلیلی که لایت از نیر و ملو شکست خورد این بود که بعد از مرگ ال زیادی به خودش مغرور شده بود و چون فکر می کرد هیچ کس جلودارش نیست کلی سوتی داد تو این فرصت هم نیر وقت داشت تا هم از اطلاعاتی ال جمع کرده بود و کار های لایت مدارک جمع کنه پس دست نیر جلو بود مثلا سر قضیه کشته شدن ریس پلیس که لایت اونو کشت مگه غیر از گروه لایت و نیر کی از ربوده شده ریس پلیس خبر داشت نیر که می دونه خودش جانگیر نیست پس حتما یک نفر از گروه لایت باید باشه تازه این فقط یکی از سوتی هاش بود یا همین اعتماد کردنش به میکامی مشخص بود یک جا گند می زنه تا وقتی خودش با میسا کار می کردن هیچ مشکلی نداشتن هدف لایت خیر بود ولی وقتی که شروع به کشتن بی گناه ها کرد شرور شد هیچ انسانی حق قضاوت یک فرد رو نداره چی برسه به این که بخواد برای مرگ یا زندگیش تصمیم بگیره اگه قتل عمد مرکتب شد میشه اونو قصاص کرد ولی برای جرم های دیگه مرگ خیلی زیاده رویه بعدشم ادم های مجرم همیشه هستن این روش جواب نمی ده
نظرات رو خوندم و موجه شدم هیچ چیز خاصی رو از دست ندادم. انیمه زیاد دیدم و این رو هم تو لیست دانلودم گذاشته بودم ولی وقتی نظرات رو خوندم کلا بیخیال شدم. تشکر بابت جلوگیری از وقت هدر دادنم.
ال شیفته ی لایت بود در صورتی که لایت اگه پاش می افتاد خواهر خودش رو هم می کشت. اون لحظه که پدر لایت تو ماشین اسلحه میذاره رو سر لایت، مظمئن باشید اگه لایت اون موقع حافظه شو از دست نداده بود و قدرت کشتن داشت، پدر خودش رو هم می کشت. به هر حال مردن ال بیشتر فلسفی بود و هرکسی هم قادر به درک آن نیست. که بر میگرده به منزوی بودن ال و علاقه ی پنهانش به لایت.
دث نوت اونجایی خراب شد که ملو در عوض دث نوت خانواده ی لایت رو گرفت(نمیشه گفت کامل خراب شد)،فقط در حد همون چند قسمت،از نیئر اصلا خوشم نمیاد ولی زمانی که لایت با نیئر میجنگیدم دث نوت هیجان داشت،نمیتونم بگم به همون اندازه ی قبل،ولی مانگاکا واقعا مراعات مارو کرد که مرگ ال و لایت رو کنار هم نذاشت،به نظرم اگه این اتفاق میوفتاد صدها نفر بخاطر این اتفاق خودکشی میکردن،یا با افسردگی شدیدی مواجه میشدن،با اینکه مانگاکا بین مرگ لایت و ال فاصله گذاشت ولی با این حال من بازم عین چی سر قسمت آخر زار زدم،درصورتی که اکثرا وقتی یه کاراکتر میمیره خندم میگیره
اگه بخوام نظر خودمو بگم دث نوت بجاترین موقع کاراکتر هارو کشت
از نظر من مرگ لایت خیلی بد بود شما فک کن ال که اون همه زحمت کشیده بود بمیره (که واقعا اصلا دوست، نداشتم) (با اینکه طرفدار لایت بودم و میخواستم پیروز شه) ولی خب همینه دیگه هیچوقت ادم منفی نمیتونه ببره و این واقعا چیزه چرتیه من برای سیزن 2 یه ایده دارم اگه دث نوت رو با دقت دیده باشید و دربارش تحقیق کرده باشید میدونید که وقتی صاحب دفترچه بمیره نه به بهشت میره نه به جهنم پس فقط یه دنیا (تو انیمه) باقی میمونه اونم دنیای شینیگامیه پس لایت الان شینیگامی و من خیلی دوس دارم اگه فصل 2 ساخته شد نییر کیرا بشه یا میکاسا با یکی از دواج کنه و فرزندش کیرا بشه وللیت به عنوان شینیگامی ولی بهتر این بود اینکه لایت و ال ادامه بدن و در نهایت لایت برنده میشد اون موقع نییر میرفت برا فصل دو ولی خب این شکلی نشد ولی بدون قطص بعد اتک ان تایتان بهترین انیمه است من واقعا خیلی دوست داشتم لایت ببره و فک کنم کم کم 70 درصد ناراحت شدیم از مرگش
کلا تقصیر اون میکامی احمق بود که به حرف لایت گوش نداد باور کتید اگه قسمت اخر اون شکلی تموم نمیشد ای ام د بی بیشتر از 9 بود راحت 9.2 میگرفت و ال ولایت جفتشون خیلی هم دوست داشتن ولی خب لایت مجبور شد من ال و حتی به اندازه لایت دوست داشتم ولی خب دیگه 🥲❤️
من فکر میکنم که خوب و بد هر دو باید کنار هم باشن و نباید هیچکدوم از بین ببریم اما جهان اینجوری بود که آدمای بد باید از بین میرفتن و پلیس ها به کارشون ادامه میدادن، در این حالت لایت میتونست خیلی بهتر از پلیس ها جهان رو اداره کنه و ال که شخصیت باهوش بود نباید با لایت میجنگید چون در هر صورت آدم های بد توسط پلیس گرفته میشدن با این فرق که اونا بدون دلیل محکم نمیتونستن مجرم هارو دستگير کنن و این بی عدالتی بود
چرا از زجه زدنای لایت قبل مرگش و اینکه چقدر خنده دار مرد چیزی نمیگی؟ بنظرم مرگ لایت هم باعث خنده ی خودم و بقیه ی ال فنا بود بخصوص جیغ هاش درحالی که فکر میکرد میان کمکش 😂😂
به نظرم تمام جذابیت سریال بخاطر نبرد هوشی ال و لایت بود و در نهایت هم باید یکی از اونها ( در قسمت اخر) بخاطر هوش و نقشه اش پیروز میشد نه اینکه ال بخاطر یک شینیگامی بگیره و لایت هم از نیئر شکست بخورهه. و من واقعا به نظرم لایت شخصیت کاملا منفی داشت چون اون ادم های گناه کار و بی گناه و دوست و اشنا و هرکس دیگه ایی رو می کشت و این اصلا نشانه عدالت جویی نیست بلکه طمع قدرته شاید کسی که جرمی مرتکب شده در اینده اصلاح شه و یا غیر عمدی جنایتی رو انجام داده باشه اما لایت بدون توجه به همه اینا اونارو می کشت! شما اگه خودتون رو جای خانواده ری پنبار و بقیه پلیس هایی که کشته شدن بذارین باز هم طرفدار لایت خواهید بود؟ مثلا اگه پدرتون پلیس باشه و لایت اونو بکشه باز هم ستایشش می کنید؟ لایت جذابیتش بخاطر بد بودنش بود اما نمی دونم چرا بعضیا ازش یک فرشته ساختن
مرگ L قطعا یکی از اشتباهات سریال بزرگ دث نوت بود غیر از اینکه مرگش توسط یک شینیگامی قابل هضم نبود از اون به بعد سریال جذابیتش رو از دست داد چونکه جانشینان L، کاراکتر هایی بودن که از لحاظ شخصیتی حتی یک ذره هم به اندازه L جذاب نبودن و هردوشون از لایت خیلی ضعیف تر بودن و به نظرم فقط داستان رو جوری پیش بردن که لایت در نهایت بمیره چون لایت به هیچکس اعتماد نداشت چی برسه به اینکه دث نوت رو بده به یکی از هواداراش! در کل سریاله خوبی بود اما می تونست خیلی بهتر هم باشه
لایت به بهانه عدالت آدم می کشت. به نظرم من اصلا نیت خیر نداشت و به نتیجه دراز مدت کاری که انجام میداد اهمیتی نمیداد. لایت یک پسر معمولی نبود همیشه در کانون تحسین و توجه بود. همین از لایت یک آدم خود محور و خودشیفته ساخته بود که قادر به پذیرش اشتباه نبود نوشتن نام دو مجرم برای اولین بار فقط از روی کنجکاوی محض بود. واقعی بودن دفترچه مرگ برای لایت خارج از منطق بود، لایت بخاطر تفکر ایده آلیست خود از مجرمان متنفر بود ولی کشتن مجرمان برای ساختن دنیایی بهتر هدف لایت نبود هدفش شد، لایت نمی تونست با کشتن دو نفر کنار بیاد طبق قوانین فعلی لایت قاتل بود ولی اگر قوانین رو تغییر میداد عدالت بود نه قاتل! لایت که به برتری خودش ایمان داشت کشتن دو مجرم رو نه یک اتفاق بلکه یک تصمیم عاقلانه برای ساخت آرمان شهر در نظر گرفت، لایت از مخالفان کیرا متنفر بود چون تصویر خوبش رو خدشه دار می کردند(برای همین بدون درنگ بدل ال رو کشت) لایت به حامیان و ستایشگران کیرا نیار داشت چون لایت رو متقاعد می کردند که عدالت است نه قاتل. مفهوم عدالت برای لایت ایدئولوژیک نبود بلکه به معنای واقعی کلمه بود لایت : این خدایان هستند که قوانین رو وضع می کنند مهم نبود عدالت لایت واقعا عادلانه است یا نه، به هر حال اگه همه مردم کیرا رو به عنوان قانون جدید می پذیرفتند لایت عدالت بود، لایت همه اینکار ها رو برای حفظ تصویر ایده آلش و ارضای نفس خودش انجام داد و حتی به خودش دروغ گفت..ال و لایت هر دو آدم های مغروری بودند که باور داشتند عدالت هستند یا می تونند عدالت باشند. نبرد ال و لایت، نبرد غرور و نفس بود فکر کنم نویسنده هر دوشون رو کشت تا بگه غرور هیچکدام به جا نبود و هیچکدام نتونستند شخصا برنده بشن، البته ال بهتر از لایت بود و کم و بیش با قانون پیش میرفت و حتی مرگش رو پذیرفت، چهره ال و لایت بعد از مرگ تو مانگا کاملا متضاد بود، چهره ال بعد از مرگ آرام و زیبا بود ولی چهره لایت وحشت زده و زشت( نقش هاشون بعد از مرگ برعکس شد) لایت هرگز انتظار باخت رو نداشت و تا آخرین لحظه برای زندگی دست و پا میزد.برای همین مرگ لایت تو مانگا به نظرم بهتر بود، همینجوری خواستم یک تحلیلی بگم شاید دلیلی که نویسنده هردوشون رو کشته این بوده، هر چند خودم مرگ ال رو قبول ندارم دوست دارم فکر کنم تو انیمه ال واقعا با لایت ملاقات کرد و دچار توهم نشده بود😅 نیمه دوم مانگا هم مثل انیمه ضعیف نیست داستان جزئیات بیشتری داره و شخصیت پردازی ها خیلی بهتر اند ولی هیچی نبرد ال و لایت نمیشه
خیلی عالی تر میشد اگه زنده میموند ☹️
نمره قسمتی که ال مرد داخل سایت imdb از همه قسمتا بیشتره.
از بس که شوکه کننده بود اون قسمت!
راستش من اصلا به اینکه اگه ال زنده میموند چی میشد ، فکر نکردم . وقتی ال مُرد ، من بیشتر دوست داشتم به دیدنش ادامه بدم و ببینم آخرش چی میشه و متاسفانه اصلا پایان خوبی نداشت 🙁
ولی شاید اگه ال یکم دیرتر میمرد و ما ال و لایت رو بیشتر در کنار هم میدیدیم بهتر میشد …
مرسی از نظرتون. بله فکر کنم هممون دوست داشتیم تقابل دو تا از باهوش ترین شخصیت های انیمه ای رو بیشتر ببینیم.
بررسی اپیزود آخر:
لایتی که انقد واسه هدفش جنگید تا عدالت رو برقرار کنه و بهترین دوران عمرشو واسه اینکار گذاشت وقتی رو زمین افتاده بود و برای اولین بار به خودش فکر میکرد و از دیگران کمک میخواست هیچکس نبود که کمکش کنه و در نهایت تقلای لایتو واسه زنده موندن میبینیم که چقد آرزو میکنه زنده بمونه و حتی در آخرین لحظات هم از زندگی و هدفش نا امید نمیشه سر انجام در تنهایی درون محل متروکی با غروب خورشید زندگی لایتم غروب میکنه. لایت در این لحظات تجسمی از ال رو میبینه که نشان از این داره که لایت هم ال رو دوست خودش میدونست ولی بخاطر هدفش مجبور به کشتنش شده برا همین دوس داش حداقل الان کنارش باشه (البته این نظر هم هست که تنها کسی که به دیدار لایت در این لحظات اومده روح ال باشه) لایت گذشته خودش رو هم میبینه که نشان از این داره که دوس داره به گذشته برگرده و هيچ وقت دفترچه رو پیدا نکنه و واسه این مردم قدر نشناس وقتشو تلف نکنه. در نهایت جهان با مرگ لایت برای احترام در سکوت فرو میره و نمایی از ماه رو میبینیم که سمبل اینه که لایت تبدیل به بزرگترین ستاره آسمان شده (باوری هست که میگه هر کی بمیره تبدیل به ستاره میشه و تو آسمون میدرخشد) اپیزود آخر فوق العاده بود. تعجب میکنم از حرف شما!!!!
همه اینایی که گفتی درسته ولی اینم بگم لایت ال رو نکشت اونشینگامی بود که ال رو گشت
البته لایت هم میخاست بکشتش ولی شینگامیه زودتر از لایت کشتش
خب این اصلا منصفانه نبود که ال انقدر بی برو برگرد و زود بمیره اصلا برای شخصیت دوم انیمه ارزش قائل نشدن که به نظر من جایگاهش همون شخصیت اول بود انگار که دوتا شخصیت اول داشته باشیم بعدش هم دو تا بچه جایگزینش شدن قبول حالا فکرشون رو هم گذاشتن تونستن اما اگه ال نبود اصلا میتونستن .؟ نه…. چون اونا یه پیش زمینه ای از یافته های ال داشتن و با توجه به اون یافته ها تونیتن این بی احترامی به شخصیته که بمیره و یافته هاشم بمونه برای دوتا بچه …. البته که نیئر شخصیت با نمک و دوست داشتنی بود و مشکلی نداشت اما ملو زیاد شیرین نبود بازم در آخر خودشو فدا کرد جفتشون خوب بودن اما در حق شخصیتی که جایگاهش از نظر من بیشتر از شخصیت دوم بود بی انصافی شد….عشق رم به میسا هم قابل درکه و ازش سواستفاده شد … لایت هم آدم خوبی بود اما قبل اینکه دفترچه رو پیدا کنه میتونست آدم خوبی باشه اما مغرور و بی جنبه بود….ریوک هم خیلی با مزه و عوضی بود از شخصیتش خوشم اومد
اینکه آخرش تصویر ال رو جلوی لایت میبینیم بخاطر این هم میتونه باشه که فهمونده باشه ال پیروز شده هر چند که مرده اما باز هم پیروز شده
یا شاید هم طبق کامنت ها باشه هر سایتی یه نقد داره
تو قسمتی هم که ال مرد اونجا که گفت وقت خداحافظی لایت پای لایت رو ماساژ داد که خودش هم یک اشاره داره به داستانی که در اون نشون میده دو دشمن خودشون رو هم سطح هم قرار میدن تقریبا این بود فکر کنم که توی نظر سنجی یکی از نقد ها خوندم اما بازم مرگ ال بیهوده بود چون بعد دو نفر دیگه اومدن که با یافته های ال کار کردن
شاید اگه دخالت رئیس پلیس یا بقیشون نبود ال نمیمرد چون بعضی جاها دخالتشون به نفع لایت بوده دقیقا ال وقتی باخت که اعتماد کرد اما نیئر خودشو لحظه آخر نشون داد و رمی هم در کار نبود
دقیقاً درست متوجه شدی لایت بیان میکنه ال دوست یاگامی میتونه باشه ولی با کیرا در یک مسیر کاملآ مخالفه نویسنده در کل میخواست نشان بده که صلحی که با ترس بیاد به درد نمیخوره و واقعی نیست ولی مگه انسان ها که افته حقیقیه این کره خاکی هستند زبان دیگری و متوجه می شن؟
پایان ناراحت کننده ای داشت لایت یاگامی لیاقت این رو داشت که خدای دنیای جدید باشه مرگ زود هنگامی داشت و اینکه ریوک اسمش رو توی دفترچه نوشت خیلی آدم رو عصبی میکرد
من که میگم ال زندس
ال همیشه یه حرکت از لایت جلوتر بود
پس چطور میتونست تو قسمتی که ناباورانه مرد اینقدر بی فکر عمل کنه و بدون در نظر گرفتن جوانب دست به کاری بزنه!؟
حالا نییر و ملوو چطور تونستن لایتی که ۶ سال تجربش بیشتر از قبل شده رو به آسونی گول بزنن؟؟
من تا آخرین سکانس فیلم همش منتظر بودم ال برگرده!
چون باورش برام سخت بود لایت کم تجربه ال رو بکشه …
از اینطرف لایتی که ۶ سال تجربه بیشتری کسب کرده و حرفه ای تر شده توسط دو بچه بی تجربه نییر و ملوو شکست بخوره!
قسمت ۳۸ بازگشت ال 😁👏
کی گفته ال از لایت یه قدم جلوتر بود! اتفاقا تو خود انیمه یه بار خود لایت گفت:)ال تو هر کاری بکنی من بازم از تو یه قدم جلوترم) بنظر من لایت بی نهایت شخصیت درونی فوقالعاده تری نسبت به ال داشت. ولی ال شخصیت بیرونی خوب و حساب شده ای داشت. ولی من طرفدار لایم به هر حال.
اها، و تو با چه منطق میگی چون لایت اینو گفته حتما درسته؟لایت چندین بار هم گفته ال منو گیر انداخت یا از من جلوتره، با این حساب بازهم به این نتیجه میرسیم که ال بهتر از آقای چراغه😂
کی گفته ال از لایت یه قدم جلوتر بود! اتفاقا تو خود انیمه یه بار خود لایت گفت:)ال تو هر کاری بکنی من بازم از تو یه قدم جلوترم) بنظر من لایت بی نهایت شخصیت درونی فوقالعاده تری نسبت به ال داشت. ولی ال شخصیت بیرونی خوب و حساب شده ای داشت. ولی من طرفدار لایم به هر حال.
عزیزم داخل قسمت اخرش نیئر گفت که:«درسته ما به اندازه ال باهوش نیستیم ولی وقتی من و ملو فکرامونو بزاریم رو هم به اندازه ال باهوش میشیم»
یکی باید میزد میسا رو میکشت بخاطر میسا ال رو کشت شینیگامی. بدترین شخصیت انیمه میسا بود. اصلا اگر نبود و به جاش یک شخصیت مرد یا هر کس دیگری بود فرقی در قصه ایجاد نمیکرد چون هر کسی میتونست شیفته لایت باشه بابت قدرتی داره.
مردن ال به هر صورت هم اشتباه بود هم به روش بسیار افتضاحی کشته شد نه یک مرگ با شکوه یک مرگ دم دستی اون هم بعد از تمام تدابیری برای پنهان کردن اسم هاشون و هویت هاشون و اجرای اون همه نقشه اندیشیده بود. این خیلی مضحک بود که به دست یک شینیگامی که قدرت ماورایی داره کشته بشه. حداقلش این بود که باید میسا رو دستگیر میکرد …یعنی نویسنده ها در این حدم برای ال ارزش قائل نشدن که میسا رو دستگیر کنه… و الی که طرف حسابش لایت بود بخاطر حس احمقانه یه شینیگامی به میسا کشته شد…
و چی در لحظات آخر شاهد لبخند شیطانی لایت بود!
نمی دونم چند نفر از شما بازی The Last Of Us Part ll رو بازی کردید اما اکثر گیمرها یه نظر مشترک داشتند که چرا یکی از محبوب ترین شخصیت های بازی به نام جوئل به همین زودی مُرد و از بازی خارج شد یا دقیقا مثل نکته ای که شما گفتید چرا حداقل مرگ باشکوهی نداشت (آخه همینجوری انقد با چوب گلف کوبیدن به سرش تا بمیره) اما اگه این اتفاق نمی افتاد شخصیت های جدید بازی نمی تونستن اضافه بشن؛ جوئل مرد چون که نقشش تو بازی به اتمام رسید؛ همین. چون نبودش بهتر از بودنش به داستان بازی کمک کرد.
ال هم به همین دلیل مرد، چون نبودش باعث شد ششخصیت های دیگه باشن تا انیمه از اون شخصیت های یکنواخت خارج شه. چه خوب، چه بد.
منم موافقم ال واقعن به اندازه لایت کارکتر پرطرفداری بود
من فک میکنم قرار بود بعد مرگ ال تقریبا یکی دو اپیزود بعد هم با نقشه زیرکانه ال (بدون نییر و ملوو، نقشه ملو هم مال ال قرار بود باشه در اصل) اپیزود مرگ لایت پخش بشه. یعنی ٢۶ یا ٢٧ اپیزود بوده سریال.
چرا قسمت اخرش لایت مرد😭😭به نظرم لایتباید زنده میموند و دنیای جدیدی میساخت
همش تقصیر اون شینگامی بود که لایتو کشت😭😭😭😭😭😭😭😭
همه چی زیر سر اون شینیگامی بود زد همه رو کشت
چرا لایت فنا انقدر مسخره رفتار میکنن؟یکیشون هم تو، شینیگامی قبلا چندین بار به لایت گفته بود که “لایت من تورو در آخر باید وقتی زمان مرگت رسیده بکشم” با اینحال خطر رو پذیرفت، ولی ال چی؟برای احساس احمقانه ی یک شینیگامی به میسای لوس کشته شد! کاملا معلومه که واسه مرگ هرکس تقصیر کیه
به نظرم اخر انیمه که نییر و ملو لایت گول زدن مسخره بود من حتی بازم باورم نمیشد لایتی که l رو شکست داد و خیلی ماهر بود این میخره بود که دو تا بچه بیان و شکستش بدن و باید اخرش لایت اون دنیا رو پاک میکرد از مجرم ها ولی نشد لایت حتی داشت ارزو میکرد که به اون روزای خسته کننده برگرده و به نظرم پایان این انیمه باید لایت اون دنیا پاک از هر چی مجرم بود میکرد
آره بمولا
نمیدونم چرا آخر انیمه لایتو مثل تریاکیا کردن اون میکامی هم خیلی عجیبه برای آدم با تجربه و زجر دیده خیلی تهش مسخره بود منم میخواستم همشون بمیرن تا دنیا جدید اوکی بشه
ی خرابکاری ای که کردم قبل اپیزود یک سکانس آخرش رو دیدم الکی و فهمیدم آخرش میمیره
چون بدجشون تموم شدچون پولشون تمو
منطقی فکر کنین، واقعا تو فکر میکنی دفترچه مرگ صفحه ی محدود نداره؟ صفحاتش تموم میشن و لایت نمیتونه همه رو از بین ببره، اصلا این به کنار، اگرم حالا برفرض لایت بتونه دنیا رو از مجرما پاک کنه؛با این حال بازهم مجرم های جدید به دنیا میان و لایت هم عمرش تموم میشه، فراموش نکن که لایت هم یک آدم عادی با عمر محدود بود و تنها چیزی که اونو خاص کرده بود شانسش بود که باعث پیدا کردن دفترمرگ شدهبود.
هر کسی بالاخره باید به سزای اعمالش برسه لایت م بااینکه ما قبولش داریم اما سعی کرد آدم خوبا ها بکشه حتی آدم بد ها حق زندگی دارن وگرنه خدا نمیذاشت زندگی کنند هر چی این حرفمو قبول ندارم ولی گفتم بگم شاید بدرد بخوره راستی یکی شخصیت مورد علاقه م ترو میکا همون عینکی و جانگیر X یا کیراX نام داره است و وقتی میخواد دفترچه کسی بکشه میگه حذف اون یکی شخصیت های موردعلاقه مه خوشم میاد وقتی میگه حذف
چند وقت میگفتن قرار سینمایی بیاد چی شد
واقعا هم بعد کشته شدن L ، هیجان انیمه کم شد
اخه لعنتیا نیر کجاش خوب بود که جاگیزین L شد
انقدر بدم میومد از لایت که حد نداشت پسرک توهمیه خود پخ پندار .خوب شد اخرش به افتضاح ترین شکل ممکن بی آبرو و ضایع شد.من خدام زاااااارت
هرطوری میخوای فکر کن ولی لایت شخصیت اصلی بود و طرفدار هاش تو انیمه از همه بیشتر بود تازه داری درباره ی لایت حرف میزنی خیلی طرفدار داره بهتر اینطوری توهین نکنی
ال طرفدار بیشتری از لایت داره و لایت از هر نظر شخصیت منفی فیلمه
لایت آدمای بی گناه زیادی رو کشت و حقش این بود که به اندازه همون تعداد ادم بی گناه که کشته زجر بکشه و بمیره تازه بعضی ها هم جرم کوچک انجام میدادن و لایت حتی به اونا هم رحم نکرد
لایت شخصیت اصلی بود بله درست، ولی این دلیل بر این نیست که بگی بیشترین طرفدار رو داره، یکم تحقیق کن؛ لایت هشتمین کراکتر منفور کل انیمه های دنیا شده بود و همون حین ال دومین کراکتر پرطرفدار کل دنیا:)
:)))))))))))) این کامنت موجب خندم شد لحن جالبی داشت.
لایت دچار توهم شده بود و این از شهوت قدرت طلبی نشات میگرفت. اون چیزی لایت میخواست قدرت بود نه چیز دیگه و الا کسی که ادعای هوش داره باید بفهمه با قدرت شیطانی یک دفترچه شیطانی از موجودات پستی چون شینیگمی ها نمیشه به هدف والایی رسید!
اگر اجبار قادر بود جلوی خطای انسان ها رو بگیره قونین بشری، مجازت ها و وعده ی الهی در مورد گناهان باعث میشد هیچ انسانی هیچ خطایی نکنه اما چنین اتفاقی نمیافته… قدرت انتخاب انسان ها اونها رو در معرض خوب و بد قرار میده… و باید هواقب این رو هم بپذیرن….
لایت هم عاقبت انتخابش رو دید…
چراااااااااااااااااااااااا اللللللللللللللللل مردددددددددددددددددددددددددد چرا لایتووووووووووووووو مردددددددددددددددددددددد .دارن کاری میکنن دیگه انیمه نمیبنم
بعضي جاها مي گن که لايت شينيگامي شده بعد مرگ…اونم به خاطر سينمايي که پخش شد…
به عنوان مخاطب واقعاً از مرگ لايت تعجب کردم و ناراحت شدم..اگه ال،لايت رو مي کشت نمي سوختم!
اما اين نيير بود که شکستش داد…خيلي خيلي مسخره بود..حداقل مي تونستن کاري کنن که دفترچه از دست لايت در بياد و به دست کس ديگه اي بيفته..و لايت حافظه اش رو از دست بده و ايزي..به دنبال جانگير بيفته…
يا حالا که اين کارو نکردن؛مي تونن يه سري ديگه بسازن که لايت به عنوان شينيگامي دفترچه اش رو به زمين مي فرسته…
خيلي جالب تر مي شد!
حيف!
اسپول:
.
.
.
.
مردن لایت بهدست یه شخصیت بچهی نیم وجبی که تازه وارد داستان شد و همش با اسباب بازیاش ور میرفت اصلا کار درستی نبود. بهتر بود یه بار هم که شده داستان بهگونهی متفاوت تموم میشد. همیشه نویسندهها عادت دارن پایان داستان با قوانین حاکم بر دنیا تموم بشه! حداقل اگه لایت دنیای جدید رو میساخت و بعد بهخاطر اعمالش دچار افسردگی میشد و خودکشی میکرد بهتر بود.
آره این ایده بهتر بود
در پاسخ به لایت
شخصیت لایت اینطوری نبود که از کارش پشیمون بشه یا بخواد خودشو بکشه چون توی خود انیمه بارها ثابت شده مثلا وقتی که دوباره حافظشو بدست آورد به همون لایت قدیمی برگشت و حتی به دوستی که بین ال و خودش شکل گرفته بود توجه نکرد
یکی از مشکلات لایت این بود که فکر میکرد انتخاب شده برای یک مسئولیت این و در حرفاش میگفت در حالی که توسط کی انتخاب شده بود یک شینیگامی که برای سرگرمی دفترچه رو انداخته ببینه کی برش میداره و چیکار میکنه… یعنی حتی شینیگامی هم انتخابش نکرده بود و اتفاقی دفترچه به دستش افتاد… و اساسا شینیگامی یک نیروی شیطانی محسوب میشد نه کسی که برای خیر یا نیت نیکی دست به چنین کاری بزنه… پایه و اساس تصمیم لایت دفترچه ای که توسط چنین موجودی جلوش قرار گرفته بود… وقتی روی چیزی که بی پایه است بنایی میسازی نتیجه اش جز سیاهی نیست.
هیچ فرد برگزیده یا منتخبی در کار نبود… این توهم لایت بود که فکر میکرد انتخاب شده و با این توجیه دست به هر جنایتی میزد و حتی افراد بی گناهو قربانی هدفش میکرد…
اون به هر صورت میخواست از دفترچه استفاده کنه و کشتن افراد خطاکار بهانه اش بود…
در سن هفده سالگی به راحتی با وجود یک دفترچه مرگ و یک شینیگامی با اون قیافه کنار اومد… حتی کلنجاری با خودش نرفت برای کشتن انسان ها و بعد از مدتی بدون لکنت وقتی ال برای اولین بار جلوش ظاهر شد اولین فردی رو که فکر میکرد ال باشه کشت… یعنی یک فردی که قاعدتا بی گناه بود حالا بعدا می فهمیم اونم مجرم بوده اما لایت نمیدونست مجرمه اون فرد و فکر میکرد ال هست…
این همه راحتی لایت برای کشتن و جنایت نشون از فریبی که خورده میده… در حقیقت فکر میکرد خیلی باهوشه و حتی شینگامی رو به خدمت گرفته در حالی که شینیگامی به شکل یک سرگرمی به لایت و اعمالش نگاه میکرد و منتظر روزی بود که نوبت مرگ لایت فرا برسه به همین سادگی.
شینیگامی از ابتدا برای سرگرمی دفترچه روانداخت… در حقیقت شینیگامی نمادی از شیطانه و دفترچه یک وسوسه… وسوسه ای که از ابتداش هم ظاهر مثبتی نداره… اما لایت با توجیه خودش به سرعت به استفاده ازش رو اوورد…
پس نه تنها عمل لایت بی پایه بود بلکه هدفی که ازش نام می برد هم بهانه ای بود برای قدرت طلبیش…
اون دوست داشت در بالاترین جایگاه قرار بگیره و همه رو به اطاعت از خودش واداره در این راه از دروغ نیرنگ فریب سواستفاده و کشتار دریغ نمی کرد…
مثلا وقتی یک نژادی میگه همه نژادهای دیگه باید نابود بشن و ما نژاد برتر هستیم او هم توجیهات خودش رو برای این فکر و عملش داره اما این چیزی از ضد انسانی و فاشیتی بودن عملش کم نمیکنه…
اگر عده ای با پیدا کردن دفترچه فقط برای اهداف شخصی ازش استفاده میکردن لایت هم همین کار رو کرد…او هم وقتی منافعش به خطر افتاد از هیچ کاری دریغ نکرد برای تامین منافعش… و به این منظور از دفترچه به هر شکلی که تونست استفاده کرد…
قدرت طلبی یکی از ضعف های انسان هاست… اگر ضعف یک کسی ثروت اندوزی است ضعف یکی هم قدرت طلبی است… لایت قدرت مطلق میخواست قدرتی که در عمل نمیتونست داشته باشه و انقدر به کشتن انسان ها عادت کرده بود که یادش رفته بود خودش هم یه روز میمیره… واقعا خودش رو شکست ناپذیر فرض کرده بود و این دقیقا فریبی است که دفترچه و به بیان دیگه وسوسه به همراه میاره. وقتی کسی غرق عملی میشه که درست نیست چنان اون رو انجام میده که انگار هیچ گاه نمیخواد نتیجه ی کارش رو ببینه…
لایت غرق شده بود… غرق شهوت قدرت طلبی و به قول خودش خدایی ایی که توهمش رو داشت…
غافل از اینکه انسان ها همواره قدرت اختیار دارن و این قدرت اختیار هیچ گاه متوقف نمیشه و بنابراین هیچ گاه نمیشه جلوی انتخاب هاشون رو گرفت. با وجود قانون مجازات و … وعده ی الهی باز هم انسان ها دست به خطا می زنند و تا روزی که انسان ها با قدرت اختیارشون خوبی رو انتخاب نکنند این چرخه ادامه داره…
ال و پدرش به لایت گفتن که کسی که دفترچه رو داره بدبخته اما لایت نخواست این حرف رو قبول کنه، حتی ریوک به لایت گفت اونم تا حالا ندیده دفترچه جز بدبختی برای صاحبش چیزی بیاره اما لایت انقدر غره شده بود که خیال میکرد حتی میتونه شینیگامی رو هدایتو رهبری کنه و فریب بده… لایت کور این قدرت شده بود و نمیتونست واقعیت رو ببینه… و الا شینگامی از ابتدا بهش هشدار داده بود حتی در ابتدا بهش گفت کسی از دفترچه استفاده کنه بهشت و جهنم نمیره این به نوعی اعتراف شینیگامی در لفافه بود به اینکه در حقیقت کسی از دفترچه استفاده میکنه تبدیل به یکی از اونها میشه… لایت با اون همه ادعای هوش باید می فهمید که منظور شینیگامی چیه…
همه ی جنایت کاران دنیا با توجیه اینکه میخوان جهان و جای بهتری کنند و میخوان انسان های پست از نظر خودشون رو نابود کنند دست به جنایت زدند…
از چنگیز مغول تا هیتلر… و از هیتلر تا صدام… حتی آمریکا هم وقتی بمب اتم روی سر ژاپن ریخت به اسم اینکه میخواد به جنگ پایان بده و صلح برقرار کنه این عمل شوم رو انجام داد و تا نسل ها بعد در این تصمیم شوم او سوختند و هنوزم آثار سیاهش باقیه…
همیشه میشه جنایت رو توجیه کرد و جنایت کار رو تطهیر… اما اگر شروع به توجیه جنایت کنی در حقیقت به جنایت دامن زدی حتی اگر خودت تبدیل به جنایت کار نشی به جنایت بال و پر میدی… و این باعث افزایش خشونت و جرم میشه.
اما جدای از اون سر شخصیت پردازی و داستان پردازی این اثر حرف زیاده.
کشتن ال با عرض تاسف بزرگترین حماقتی بود که نویسندگان می تونستن مرتکب بشن اونم اون مرگ زودهنگام و خالی از شکوه و ناگهانی! به وضوح اثر دچار سکته میشه با مرگ ال و این قابل جبران نیست و نباید انقدر بعد از مرگ ال طولانی میشد حداقل مرگ ال باید سر برملا شدن هویت لایت و اواخر قصه اتفاق میافتاد. قسمت 25 انیمه دفترچه مرگ رو میشه پایان زودهنگام انیمه قلمداد که بعد از اون دست و پا میزنه برای سرپا موندن در حالی که نمیتونه خلا ال رو جبران کنه.
رابطه ی ال و لایت و کشش و در عین حال تضاد و دشمنی ای با هم داشتن موقعیت جذابی رو ایجاد کرده بود. در زمانی که لایت حافظه اش رو از دست داده بود ارتباط این دو به سمت جالب تری میرفت حتی میتونست این چالش عمیق تر بشه و لایت بعد از اینکه حافظه اش برمیگرده از اینکه خودش اون اعمال رو انجام داده شوکه بشه و بعد سیاه و سفید وجودش در تضاد و مبارزه با هم قرار بگیرن و ال شاهد این امر باشه… و او هم در عین اینکه میخواد کیرا رو دستگیر کنه از اینکه می بینه لایت در تضاد با خودش قرار گرفته ناراحت باشه اما بین حس دوستی و حس عدالت طلبی مجبور به انتخاب باشه… در حقیقت چالش بین این دو خیلی جای کار داشت و ابعاد بسیار جذابی میشد بهش داد و درگیری درونی لایت با بعد سیاه و سفید خودش در زمانی حافظه اش و از دست میده ودوباره به دست میاره میتونست باز هم جذابیت بیشتری ایجاد کنه اما نویسندگان نه از شخصیت ال، نه از رابطه ی بین این دو و نه از چالش درونی یک انسان یعنی لایت با بعد شیطانی وجودش استفاده نمی کنن و همه چیز و به قدرت طلبی لایت و کشتارش با دفترچه تقلیل میدن…
در حقیقت میتونم بگم دفترچه ی مرگ ایده اولیه جالب و تازه ای رو به تصویر میکشه، شخصیت پردازیش گرچه ایراداتی داره اما سعی در ایجاد شخصیت هایی با ویژگی های خاص خودشون اما در ادامه نمیتونه از هیچ کدوم اینها به درستی استفاده کنه و در نهایت هدرشون میده…
ال حتی میتونست جونش رو برای نجات لایت از بعد شیطانی به خطر بندازه و تو این مسیر بمیره یه مرگ با شکوه برای اینکه لایتو از دفترچه جدا کنه و به کشتار پایان بده… خیلی راه ها و ایده ها بود…
اینکه شخصیتی مثل ال ایجاد کنی بعد در یک آن توسط یک نیروی ماورایی بکشیش انتخاب بسیار عجیب و البته اشتباهی است.
گاهی نویسندگان ژاپنی دست به هاراگیری می زنند. اتفاقی که در اتک هم افتاد متاسفانه و البته خود نویسنده اش رو هم به اعتراف واداشت در مورد اینکه از کارش پشیمونه.
*هاراگیری به خودکشی سامورایی ها گفته میشه…
یکی از مسائلی سیاهی هدف لایت رو نشون میده این هست که او هیچ احساس گناهی حتی در قبال کشتن بی گناهان نداشت و حتی وقتی اونها رو میکشت احساس قدرت می کرد. بدترین جایی هم که این حس رو بروز داد وقتی بود که در لحظات آخر ال به کسی رو به مرگ بود لبخند شیطانی زد یعنی حتی در چنین حالتی هم از قدرت نمایی کردن دست نکشید… اگر لایت واقعا به دنبال یک هدف والا بود حداقلش این بود از کشتن افراد بی گناه یا نزدیکانش احساس گناه و عذاب میکرد اما نه تنها اینطور نبود بلکه مرگ اونها روحق میدونست. حتی پدرش رو احمق میدونست و مرگ او رو هم حق میدونست… این بی رحمی و غرور در قاموس یک انسانی که واقعا عدالتخواهه نمی گنجه و انسانی که انسانیت نداره نمیتونه برای انسانیت و بشریت کاری بکنه…
از نظر من ال از لایت و لایت هم از نیر و ملو باهوش تر بود چون:
۱ ال از هر نظر بد شانسی های زیاد آورد و مخصوصا لایت خیلی خوش شانس بود مثلا تو همون قسمتی که میاد خانمه رو میکشه اونجا اگر بارو نمیومد اون که اعضای ال بود لایت رو میدید و راحت زنه همه چی رو برای ال می گفت یا اینکه ال میشا رو داشت که هر کاری واسش میکرد همینطور میکامی و اون زنه که یادم نیست اسمش که به شدت بهش اعتماد داشتن بر خلاف ال که تمام اعضای گروه باهاش مخالف بودن و همکاری نمیکردن و مخصوصا بودن رم و میسا باعث خراب شدن جنگ بین ال و لایت شد و کاملا تو کارها دست داشتن و همینطور وقتی کسی مثل ال که از هیچ چیز ماورایی که تا حالا ندیده و نشنیده سر در نمیاره چطور می تونه همچین آدمی رو دستگیر کنه تازه با این وجود هم خیلی از کارهاش رو فهمید که این خیلی عالیه
و همینطور لایت از نیر و ملو باهوش تره چون هم نیر خودش گفت اگه با کمک ملو نبود نمی تونستم شکستت بدم هم نیر و ملو اعضای گروهشون کاملا بهشون اعتماد داشتن و در خدمتش بودن نه مثل ال که هیچکس همکاری نمیکرد باهاش
در کل اینکه ال مرده رو هیچ وقت نمی تونم باور کنم چون اصلا قابل درک نیست مخصوصا اینکه چه مرگ الکی و بدون شکوه یا هیچ چیزی تموم شد
در کل این یکی از بهترین انیمه ها و یکی از پر ایراد ترین انیمه هاست اگر ایراداتش کمتر بود قطعا به بهترین انیمه جهان تا چند صد سال ممکن بود تبدیل بشه
سلام.نظر همه شما قابل احترامه ولی باید به یک نکته هم توجه کنید.این انیمه از نظر مرگ چهار عنصر داشت که میتونه بیننده رو جذب خودش کنه.
1_مرگ یکی از همکاران L و ورود میسا آمانه.به صورت مرموز:
اینجا انیمه رو تا مرگ L تضمین میکنه که بیننده حتما انیمه رو ببینه تا بفهمه که 1_کسی که چشم شینیگامی رو داره کیه 2_L چطور میفهمه.
2_مرگ خود L: در این قسمت انیمه که خیلی احساسی بود و همه رو شکه کرد باعث شد که بیننده فکر کنه که الان که L مرده 1_جایگزینش کیه 2_چطور لایت رو دستگیر میکنه
3_مرگ پدر لایت یاگامی:که با این موضوع بیننده فکر میکنه که دیگه گرفتن لایت غیر ممکنه و دوست دارن بیشتر ببینن که متوجه بشن آخرش چی میشه
4_مرگ لایت یاگامی:که این بخش باعث میشه که روی امتیاز دهی به فیلم تاثر بزاره و مرگ لایت یاگامی به عنوان یک خدای ساختی بسیار قشنگ بود.
اینکه اثر منفی زیادی داشته مرگ ال روی کل اثر و نظرات مخاطبان در سرتاسر جهان یکی از دلایلی است که نشون میده مرگ ال اشتباه بوده و هنوز پس از مدت ها گذشت زمان از این قصه همچنان در موردش مقاله نوشته میشه.
اگر ال قرار بود اینطور حذف بشه، خوب زودتر هم میتونست این اتفاق بیافته چون ال هر چقدرم باهوش باشه در مقابل قدرت ماورایی نمیتونه ایستادگی کنه. تا اون زمان طرف حساب ال یک انسان دیگه مثل لایت بود که داره از یک قدرت ماورایی سواستفاده میکنه اما در اون نقطه طرف حسابش میشه یک شینیگامی. اینکه یک کاراکتر رو با این استایل خاص، با این هوشمندی و توانایی خلق کنی، براش یکسری ویژگی های این چنینی در نظر بگیری و در مقابل یک فرد باهوش دیگه قرارش بدی و بعد اونها رو به چالش بکشی و حتی بینشون ارتباط عاطفی برقرار کنی… بعد بزنی با یک نیروی ماورایی بکشیش خیلی مضحکه چون این خصوصیات این هوشمندی در مقابل نیروی ماورایی کاری نمیتونه بکنه.
سوالی که پیش میاد اینه اگر قرار هست یک کاراکتر با این خصوصیات مثل کاراکترهای دیگری که این ویژگی ها رو ندارند حذف بشه، مثل کاراکترهای ناشناسی به همین شکل مردن حذف بشه چرا اصلا این خصوصیات به کاراکتر داده شده. این امر هم باعث ضعف کل انیمه میشه هم باعث ضعف کاراکتر لایت چون تا پیش از اون نیروی باهوش و قدرتمندی مثل ال مقابلش بود که کار رو براش سخت میکرد اما بعد از اون نویسنده باید دست به گریبان کاراکترهای دیگه بشه تا جای خالی شخصیت ال رو پر کنه که عمدتا می بینیم مخاطبان شخصیت های جدید رو جایگزین مناسبی برای ال نمی دونن و این شخصیت ها نتونستن مخاطب رو راضی کنند. یعنی حتی کسانی طرفدار کاراکتر لایت هستند گیر افتادنش به دست کاراکترهای ضعیف رو فاقد جذابیت یا منطق می دونن. نبرد وقتی جذابه که مبارزان هر دو قدرتمند باشند…هر دو مثل هم باشند…
این نکاتی فرمودین مد نظر من نبود. من بعد از قسمت 25 دیگه انیمه رو دنبال نکردم و فقط در مورد اتفاقات خوندم. از اونجایی نوشته بودن لایت می میره قسمت آخر رو رفتم دیدم که خوب جذابیتی هم برام نداشت.
ال و لایت تراز همدیگه بودن… نویسنده ها این تراز رو بهم میزنن… لایت بعد از ال نیروی متضاد قدرتمندی در مقابلش نداره کسی که هم ترازش باشه وجود نداره و مسخره است که یک کاراکتر با سن کمتر اما شکل ال ایجاد کردن برای مقابله با لایت. بازم این سوال پیش میاد اگر چنین کاراکتری میخواستید چرا ال رو حذف کردید.
به شخصه نه میخواستم بدونم جایگزین ال کیه چون اصلا مهم نبود، وقتی کاراکتری انقدر روش کار شده به راحتی حذف میشه مسلما در چند قسمت باقی مونده هر کاراکتری بیاد نمیتونه این خلا رو پر کنه، اینکه سر لایت چی میاد یا نهایتا دستگیر میشه یا نه هم دیگه مهم نبود… چه برسه وقایع دیگه… چون بنای وقایع روی ارتباط و چالش این دو کاراکتر بود… همه ی قصه بین این دو می چرخید… اگر از ابتدا کاراکتر ال وجود نداشت و هیچ نیروی قدرتمندی در برابر لایت نبود قصه چطور میخواست پیش بره.
یکی دیگه از اشتباهات در کشتن کاراکتر ال این هست که حتی نویسنده ها اجازه نمیدن کاراکتر ال با اون خصوصیات یکی مثل میسا رو دستگیر کنه، یعنی ال رو که در برابره لایته بخاطر کاراکتری مثل میسا حذف میکنن! کمترین کاری میتونستن برای کاراکتر ال انجام بدن این بود حداقل میسا رو دستگیر کنه… حتی اینکارم نمی کنن…
نتیجه ای می بینیم نشون میده که حذف کاراکتر ال چه اثر منفی ای میذاره… در حالی که میسا اگرم حذف میشد تاثیری روی اصل قصه نمی گذاشت. شاید نویسندگان بیش از حد روی فانتزی دفترچه و قدرتش حساب باز کرده بودن این در حالی بود که برای مخاطب بیش از اون نبرد و چالش خیر و شر یا کاراکترهای اصلی بود که جذابیت داشت نه قدرت دفترچه… این مبارزه ی فکری ال و لایت بود که قصه رو پیش می برد…اینکه هر دو سعی در پیش بینی قدم های هم دارند و هر بار از تصمیمات هم غافلگیر میشن…
در هر صورت این اتفاق افتاده و حسرت برای خود نویسندگان هم همیشه میمونه…
دلیلی که لایت از نیر و ملو شکست خورد این بود که بعد از مرگ ال زیادی به خودش مغرور شده بود و چون فکر می کرد هیچ کس جلودارش نیست کلی سوتی داد تو این فرصت هم نیر وقت داشت تا هم از اطلاعاتی ال جمع کرده بود و کار های لایت مدارک جمع کنه پس دست نیر جلو بود مثلا سر قضیه کشته شدن ریس پلیس که لایت اونو کشت مگه غیر از گروه لایت و نیر کی از ربوده شده ریس پلیس خبر داشت نیر که می دونه خودش جانگیر نیست پس حتما یک نفر از گروه لایت باید باشه تازه این فقط یکی از سوتی هاش بود یا همین اعتماد کردنش به میکامی مشخص بود یک جا گند می زنه تا وقتی خودش با میسا کار می کردن هیچ مشکلی نداشتن هدف لایت خیر بود ولی وقتی که شروع به کشتن بی گناه ها کرد شرور شد هیچ انسانی حق قضاوت یک فرد رو نداره چی برسه به این که بخواد برای مرگ یا زندگیش تصمیم بگیره اگه قتل عمد مرکتب شد میشه اونو قصاص کرد ولی برای جرم های دیگه مرگ خیلی زیاده رویه بعدشم ادم های مجرم همیشه هستن این روش جواب نمی ده
کاش لایت یکم با غرور می مرد
حالا خوب شد بعد به شینیگامی تبدیل شد
نظرات رو خوندم و موجه شدم هیچ چیز خاصی رو از دست ندادم. انیمه زیاد دیدم و این رو هم تو لیست دانلودم گذاشته بودم ولی وقتی نظرات رو خوندم کلا بیخیال شدم. تشکر بابت جلوگیری از وقت هدر دادنم.
نظرات مردم چرته بشین نگاه کن عشق میکنی خداییش الکی میان فلسفی میکنن یچیزیو
ال شیفته ی لایت بود در صورتی که لایت اگه پاش می افتاد خواهر خودش رو هم می کشت. اون لحظه که پدر لایت تو ماشین اسلحه میذاره رو سر لایت، مظمئن باشید اگه لایت اون موقع حافظه شو از دست نداده بود و قدرت کشتن داشت، پدر خودش رو هم می کشت. به هر حال مردن ال بیشتر فلسفی بود و هرکسی هم قادر به درک آن نیست. که بر میگرده به منزوی بودن ال و علاقه ی پنهانش به لایت.
دث نوت اونجایی خراب شد که ملو در عوض دث نوت خانواده ی لایت رو گرفت(نمیشه گفت کامل خراب شد)،فقط در حد همون چند قسمت،از نیئر اصلا خوشم نمیاد ولی زمانی که لایت با نیئر میجنگیدم دث نوت هیجان داشت،نمیتونم بگم به همون اندازه ی قبل،ولی مانگاکا واقعا مراعات مارو کرد که مرگ ال و لایت رو کنار هم نذاشت،به نظرم اگه این اتفاق میوفتاد صدها نفر بخاطر این اتفاق خودکشی میکردن،یا با افسردگی شدیدی مواجه میشدن،با اینکه مانگاکا بین مرگ لایت و ال فاصله گذاشت ولی با این حال من بازم عین چی سر قسمت آخر زار زدم،درصورتی که اکثرا وقتی یه کاراکتر میمیره خندم میگیره
اگه بخوام نظر خودمو بگم دث نوت بجاترین موقع کاراکتر هارو کشت
از نظر من مرگ لایت خیلی بد بود شما فک کن ال که اون همه زحمت کشیده بود بمیره (که واقعا اصلا دوست، نداشتم) (با اینکه طرفدار لایت بودم و میخواستم پیروز شه) ولی خب همینه دیگه هیچوقت ادم منفی نمیتونه ببره و این واقعا چیزه چرتیه من برای سیزن 2 یه ایده دارم اگه دث نوت رو با دقت دیده باشید و دربارش تحقیق کرده باشید میدونید که وقتی صاحب دفترچه بمیره نه به بهشت میره نه به جهنم پس فقط یه دنیا (تو انیمه) باقی میمونه اونم دنیای شینیگامیه پس لایت الان شینیگامی و من خیلی دوس دارم اگه فصل 2 ساخته شد نییر کیرا بشه یا میکاسا با یکی از دواج کنه و فرزندش کیرا بشه وللیت به عنوان شینیگامی ولی بهتر این بود اینکه لایت و ال ادامه بدن و در نهایت لایت برنده میشد اون موقع نییر میرفت برا فصل دو ولی خب این شکلی نشد ولی بدون قطص بعد اتک ان تایتان بهترین انیمه است من واقعا خیلی دوست داشتم لایت ببره و فک کنم کم کم 70 درصد ناراحت شدیم از مرگش
کلا تقصیر اون میکامی احمق بود که به حرف لایت گوش نداد باور کتید اگه قسمت اخر اون شکلی تموم نمیشد ای ام د بی بیشتر از 9 بود راحت 9.2 میگرفت و ال ولایت جفتشون خیلی هم دوست داشتن ولی خب لایت مجبور شد من ال و حتی به اندازه لایت دوست داشتم ولی خب دیگه 🥲❤️
خدایی چرا ال مرد؟
بعد از قسمت 25 دیگه هیچ جذابیتی برام نداشت و حتی لایت هم خیلی پوچ و بیهوده مرد
نویسنده هاش واقعا با چه منظوری این کارو کردن://///
من فکر میکنم که خوب و بد هر دو باید کنار هم باشن و نباید هیچکدوم از بین ببریم اما جهان اینجوری بود که آدمای بد باید از بین میرفتن و پلیس ها به کارشون ادامه میدادن، در این حالت لایت میتونست خیلی بهتر از پلیس ها جهان رو اداره کنه و ال که شخصیت باهوش بود نباید با لایت میجنگید چون در هر صورت آدم های بد توسط پلیس گرفته میشدن با این فرق که اونا بدون دلیل محکم نمیتونستن مجرم هارو دستگير کنن و این بی عدالتی بود
نمیدونم اسم کی رو داخل دفترچه مرگ بنویسم میشه چندتا اسم بهم بگید 👈👉😁
واقعیتش من فکر میکنم که ال از لایت و لایت زرنگ تر بود و حتی لایت از نیر و ملو هم باهوش تر بود.
ولی کلا از مرگشون نارحت شدم
والا وقتی ال مرد من اندازه لایت خوشحال شدم ولی چرا مانگای ریورسای اسپول کردی
چرا از زجه زدنای لایت قبل مرگش و اینکه چقدر خنده دار مرد چیزی نمیگی؟ بنظرم مرگ لایت هم باعث خنده ی خودم و بقیه ی ال فنا بود بخصوص جیغ هاش درحالی که فکر میکرد میان کمکش 😂😂
به نظرم تمام جذابیت سریال بخاطر نبرد هوشی ال و لایت بود و در نهایت هم باید یکی از اونها ( در قسمت اخر) بخاطر هوش و نقشه اش پیروز میشد نه اینکه ال بخاطر یک شینیگامی بگیره و لایت هم از نیئر شکست بخورهه. و من واقعا به نظرم لایت شخصیت کاملا منفی داشت چون اون ادم های گناه کار و بی گناه و دوست و اشنا و هرکس دیگه ایی رو می کشت و این اصلا نشانه عدالت جویی نیست بلکه طمع قدرته شاید کسی که جرمی مرتکب شده در اینده اصلاح شه و یا غیر عمدی جنایتی رو انجام داده باشه اما لایت بدون توجه به همه اینا اونارو می کشت! شما اگه خودتون رو جای خانواده ری پنبار و بقیه پلیس هایی که کشته شدن بذارین باز هم طرفدار لایت خواهید بود؟ مثلا اگه پدرتون پلیس باشه و لایت اونو بکشه باز هم ستایشش می کنید؟ لایت جذابیتش بخاطر بد بودنش بود اما نمی دونم چرا بعضیا ازش یک فرشته ساختن
مرگ L قطعا یکی از اشتباهات سریال بزرگ دث نوت بود غیر از اینکه مرگش توسط یک شینیگامی قابل هضم نبود از اون به بعد سریال جذابیتش رو از دست داد چونکه جانشینان L، کاراکتر هایی بودن که از لحاظ شخصیتی حتی یک ذره هم به اندازه L جذاب نبودن و هردوشون از لایت خیلی ضعیف تر بودن و به نظرم فقط داستان رو جوری پیش بردن که لایت در نهایت بمیره چون لایت به هیچکس اعتماد نداشت چی برسه به اینکه دث نوت رو بده به یکی از هواداراش! در کل سریاله خوبی بود اما می تونست خیلی بهتر هم باشه
لایت به بهانه عدالت آدم می کشت. به نظرم من اصلا نیت خیر نداشت و به نتیجه دراز مدت کاری که انجام میداد اهمیتی نمیداد. لایت یک پسر معمولی نبود همیشه در کانون تحسین و توجه بود. همین از لایت یک آدم خود محور و خودشیفته ساخته بود که قادر به پذیرش اشتباه نبود نوشتن نام دو مجرم برای اولین بار فقط از روی کنجکاوی محض بود. واقعی بودن دفترچه مرگ برای لایت خارج از منطق بود، لایت بخاطر تفکر ایده آلیست خود از مجرمان متنفر بود ولی کشتن مجرمان برای ساختن دنیایی بهتر هدف لایت نبود هدفش شد، لایت نمی تونست با کشتن دو نفر کنار بیاد طبق قوانین فعلی لایت قاتل بود ولی اگر قوانین رو تغییر میداد عدالت بود نه قاتل! لایت که به برتری خودش ایمان داشت کشتن دو مجرم رو نه یک اتفاق بلکه یک تصمیم عاقلانه برای ساخت آرمان شهر در نظر گرفت، لایت از مخالفان کیرا متنفر بود چون تصویر خوبش رو خدشه دار می کردند(برای همین بدون درنگ بدل ال رو کشت) لایت به حامیان و ستایشگران کیرا نیار داشت چون لایت رو متقاعد می کردند که عدالت است نه قاتل. مفهوم عدالت برای لایت ایدئولوژیک نبود بلکه به معنای واقعی کلمه بود لایت : این خدایان هستند که قوانین رو وضع می کنند مهم نبود عدالت لایت واقعا عادلانه است یا نه، به هر حال اگه همه مردم کیرا رو به عنوان قانون جدید می پذیرفتند لایت عدالت بود، لایت همه اینکار ها رو برای حفظ تصویر ایده آلش و ارضای نفس خودش انجام داد و حتی به خودش دروغ گفت..ال و لایت هر دو آدم های مغروری بودند که باور داشتند عدالت هستند یا می تونند عدالت باشند. نبرد ال و لایت، نبرد غرور و نفس بود فکر کنم نویسنده هر دوشون رو کشت تا بگه غرور هیچکدام به جا نبود و هیچکدام نتونستند شخصا برنده بشن، البته ال بهتر از لایت بود و کم و بیش با قانون پیش میرفت و حتی مرگش رو پذیرفت، چهره ال و لایت بعد از مرگ تو مانگا کاملا متضاد بود، چهره ال بعد از مرگ آرام و زیبا بود ولی چهره لایت وحشت زده و زشت( نقش هاشون بعد از مرگ برعکس شد) لایت هرگز انتظار باخت رو نداشت و تا آخرین لحظه برای زندگی دست و پا میزد.برای همین مرگ لایت تو مانگا به نظرم بهتر بود، همینجوری خواستم یک تحلیلی بگم شاید دلیلی که نویسنده هردوشون رو کشته این بوده، هر چند خودم مرگ ال رو قبول ندارم دوست دارم فکر کنم تو انیمه ال واقعا با لایت ملاقات کرد و دچار توهم نشده بود😅 نیمه دوم مانگا هم مثل انیمه ضعیف نیست داستان جزئیات بیشتری داره و شخصیت پردازی ها خیلی بهتر اند ولی هیچی نبرد ال و لایت نمیشه