در ابتدای ظهور بازیها داستان نقش چندان مهمی در بازیها نداشت و بیشتر آنها از گیم پلی ناب تشکیل میشدند اما رفته رفته با گذر زمان اهمیت داستان در بازی ها بیشتر شد تا این که اکنون داستان یکی از مهمترین رکن بازیها به استثنای ژانرهایی چون شبیه سازی است. در این مطلب ما به معرفی بهترین بازی های داستانی پرداختیم. با پی اس ارنا همراه باشید.
45- Hades
- سازنده: Supergiant Games
- سال انتشار: 2020
- پلتفرمها: PlayStation 4, PlayStation 5, Nintendo Switch, Xbox One
- امتیاز متاکریتیک: 93
معمولا بازیهای سبک Roguelike در لیستهای مربوط به بهترین بازی های داستانی قرار نمیگیرند ولی استدیو Supergiant با عرضه عنوان Hades نشان داد که این بازیها نیز ظرفیت و توانایی سرایش داستانهای بسیار خوبی را دارند. البته نباید فراموش کرد که این مسئله به لطف ادبیات حماسی یونان باستان امکان پذیر شده است. داستان فرار فرزند هادس، خدای مردگان در اساطیر یونان، از جهنم خودش به اندازه کافی جایی برای گسترش دارد ولی این استدیو با ظرافت خاصی توانسته شخصیتهای دیگری را نیز وارد ماجرا کند و در نهایت به هر کدام از آنها شاخ و برگ بدهد تا داستان خاص خود را داشته باشند. این مسئله داستان بازی هادس را بسیار خاطره انگیز میسازد. کشف چیزهای جدید در مورد هادس، آشیل و دیگر خدایان المپ در هر بار تجربه مراحل بازی (که چه به شکست و یا پیروزی ختم شود) بسیار لذت بخش است. حتی اگر شکست بخورید نیز قطعا در دفعه بعدی که مرحله را پشت سر میگذارید اطلاعات جدیدی در مورد آنها کسب خواهید کرد.
تمامی این شخصیتها منحصربفرد و خاص هستند و هر کدام به معنای واقعی کلمه اسطورهها و الهام بخش بخش عظیمی از ادبیات دنیا به شمار میروند. اما نکته جالب دیگر در خصوص داستان این بازی سیستم دیالوگ و صحبت با شخصیتهاست که به شما این امکان را میدهد که هر زمان که بخواهید با شخصیتها تعامل داشته باشید و با صحبت کردن در مورد یک مطلب خاص یک مرحله جدید و یک داستان جدید را در Underworld، دنیای بازی، تجربه کنید. این مسائل در ترکیب با داستان خارق العاده این عنوان و تیم بازیگران پشت پردهای که Supergiant گردهم آورده، باعث میشود که این بازی بهراحتی در لیست داستانهای برتر در تاریخ بازیهای ویدئویی قرار گیرد.
44- Cyberpunk 2077 (PC)
- سازنده: CD Projekt Red
- سال انتشار: 2020
- پلتفرمها: PC، PS4، Stadia، Xbox One، PS5 و Xbox Series X/S
- امتیاز متاکریتیک: 86
بازیای همچون سایبرپانک که قالبی آزاد دارد و شما در آن میتوانید کارهای زیادی انجام دهید، نیاز به یک داستان کلی و همچنین داستانهای کوچک و ریز جانبی دارد.
همانطور که تا کنون اطلاع پیدا کردید تجربه این بازی روی کنسولها زیاد چنگی به دل نمیزند ولی نسخه PC بازی خوب ساخته شده است و شما میتوانید داستانهای این بازی را به خوبی تجربه کنید.
چیزی که در مورد این بازی شما را شگفت زده خواهد کرد این است که تمامی مراحل اصلی و جانبی و ماموریتهای بازی از هر جنس و دستهای که باشند، داستان خوبی دارند و به زیبایی روایت میشوند.
این داستانها پر از فرصت برای بازیکن است که انتخاب کند چگونه دنیای خود و دیگران را تحت تاثیر قرار دهد؛ و این اثر ممکن است در دفعه اول که این بازی را تجربه میکنید مشهود نباشد.
علیرغم اینکه این بازی خشونت بالایی دارد، شما لحظات احساسی زیادی را شاهد هستید که در آن چند شخصیت در کنار هم به مکالمه در مورد مسائل مهم و اخلاقی میپردازند. البته باید اعتراف کرد که با وجود این همه آزادی که این بازی به شما میبخشد، در نهایت تم و درون مایه اصلی داستان بر محوریت نظر شما و تاثیر شما بر دنیای شخصیت V و Johnny و تصمیمی که در آخر میگیرید است.
43- Life is Strange
- سازنده: Dontnod Entertainment
- سال انتشار: 2015
- پلتفرمها: PlayStation 4, PlayStation 5, Xbox One, Android, macOS, PC, PS3, Xbox 360, Nintendo Switch
- امتیاز متاکریتیک: 85
در بین بازی های Episodic اخیر چند نام میدرخشند و Life is Strange قطعاً یکی از آنها است. این بازی شما را به کشمکشهای دوران دبیرستان یک نوجوان میبرد که خیلی از ما با آن احساس همذات پنداری میکنیم.
کسی که مورد قلدری دیگران قرار میگیرد ولی دارای استعداد عکاسی فوق العادهای است. Max – همان پروتاگونیست داستان— به طور اتفاقی متوجه قدرتی ناشناخته در خود میشود، قدرتی که میتواند زمان را به عقب برگرداند. البته این قدرت محدود است و او فقط میتواند تا ۱۰-۱۵ دقیقه به عقب برگردد اما Max با همین زمان کم کارهای بزرگی میکند.
کاراکترهای داستان به شدت قوی و قابل لمساند، چه خودِ Max و چه دوستش Chloe. داستان با عرضه هر چپتر اوج میگیرد تا در چپتر سوم به اوج خود میرسد و در کل به یکی از بهترین بازی های داستانی تاریخ تبدیل میشود.
42 – Kentucky Route Zero
- سازنده: Cardboard Computer
- سال انتشار: 2020
- پلتفرمها: Linux، PC، Mac، Nintendo Switch، PS4 و Xbox One
- امتیاز متاکریتیک: 91
بازی Kentucky Route Zero یک عنوان الهام گرفته از عناوین نویسنده و سازنده معروف David Lynch است که در سبک Point and Click و ماجراجویی ساخته شده است.
داستان این بازی در مورد یک جامعه طبقه کارگر است که در بزرگراهی گمشده به نام Kentucky Route Zero گذران زندگی میکنند. شما نقش یک راننده کامیون به نام Conway را بر عهده دارید که میخواهد آخرین محموله را برای شرکت در حال فروپاشی خود ببرد.
داستان بازی بر اساس انتخاب دیالوگها پیش میرود که کم کم پرده از داستانی که پر از تراژدی و رستگاری است، بر میدارد.
این عنوان در مورد پیدا کردن قدرت و اراده در دنیاست. هر چقدر جلوتر میرود و در دنیای بازی غرق میشوید، ترکیب موسیقی الکترونیک، طراحی هنری رنگهای کم روح و کم رنگ شما را به یاد دنیای غربی و آمریکایی میاندازد که در آن تلاش و زحمت فراوان مهمترین چیز و مهمترین هدف بود.
از داستان این بازی انتظار پیچش یا افت و خیز فراوان نداشته باشید؛ زیرا این روایت بیشتر در مورد شخصیتها و مسیر حرکت است.
41- The Wolf Among Us
- سازنده: Telltale Games
- سال انتشار: 2013
- پلتفرمها: Android، iOS، Mac، PC، PS3، PS4، PS Vita، Xbox 360 و Xbox One
- امتیاز متاکریتیک: 83
ما میتوانستیم تمام بازیهای استدیو Telltale را در این لیست قرار بدهیم ولی چیزی که باعث شد فقط نام The Wolf Among Us و در ادامه مردگان متحرک را در این لیست ببینید ترکیب داستان فلکلور و قصههای معروف با محیط ترسناک و Neo-Noir (داستانهای سیاه) است.
این بازی را میتوان یک عنوان کلاسیک خطاب کرد زیرا در دنیایی که نه فانتزی و نه واقعی است، تلاش میکند تا واقعیات انسان بودن و ذات انسان را به نمایش بکشد.
شما در این بازی در نقش Bigby Wolf که در داستانها گرگ بد بزرگ نام دارد، به عنوان یک کارآگاه به بررسی یک سری قتل زنجیرهای میپردازید. شخصیتهای دنیای بازی شامل موجوداتی از قصههای معروف مثل سفید برفی و دیو و دلبر است که دنیایی غریب و جذاب را ساختهاند. بازی The Wolf Among Us شاید محجورترین بازی شرکت Telltale و یکی از بهترین بازی های داستانی تاریخ باشد.
40 – Disco Elysium
- سازنده: ZA/UM
- سال انتشار: 2019
- پلتفرمها: PC، Mac، PS4، PS5، Stadia، Nintendo Switch، Xbox One و Xbox Series X/S
- امتیاز متاکریتیک: 91
یک بازی در سبک کارآگاهی که مکالمههای زیاد هسته آن را میسازد. این بازی در مورد بررسی یک قتل توسط یک کارآگاه در یک شهر فقیر است که به سرعت تبدیل به یک داستان با محتوای مارکسیستی و تلاش طبقههای ضعیف برای زنده ماندن میشود.
این بازی که قطعا یکی از بهترین بازی های داستانی و مستقل سالهای اخیر است، با انتخابهایی که به شما میدهد شما را متعجب خواهد کرد. شما باید کاراکتر و شخصیت خود را با گرفتن تصمیمهای مهم از طریق دیالوگ و مکالمه و استفاده از آیتمهای عجیب و غریب بسازید.
بازیهای کمی در این سبک پیدا میشوند که به شما اجازه استفاده از امتیازات مهارت (skill point) در مهارتهای عجیب و غریب و مسخره را میدهد که این بازی یکی از آنهاست.
شما در این بازی میتوانید کارهای بسیار عجیبی انجام دهید و حتی به کتک کاری و دعوا با کودکان بپردازید. راههای بسیار زیادی برای بررسی و تحقیق در خصوص این پرونده وجود دارد و شما میتوانید خشن، زرنگ، مخفی کار یا دیوانه باشید و اطلاعات خود را کسب کنید.
بههرحال، با هر روشی که پیش بروید، داستان این بازی که چندان دور از واقعیت نیست قطعا شما را مجذوب خود خواهد کرد.
39 – Her Story
- سازنده: Sam Barlow
- سال انتشار: 2015
- پلتفرمها: iOS، PC، Mac و Android
- امتیاز متاکریتیک: 91
از ابتدا مشخص است که داستان بازی Her Story در خصوص یافتن قاتل در یک ماجرای وحشتناک است. اما هرچقدر که در بازی پیش میروید، میبینید که این مسئله تغییر میکند و مسائل دیگری در پس پرده وجود دارند.
بازی Her Story یا داستان او یکی از بهترین بازی های داستانی سال 2015 بود و به راستی مستحق تمام جوایز و امتیازات خوبی که گرفته بوده است. اما شاید بهتر باشد که بگوییم علاوه بر داستان بسیار خوب این بازی، نحوه روایت آن ارزشش را در این لیست بالا میبرد.
این بار هم روایت داستان از طریق انتخابهای بازیکن است اما چون شما با استفاده از آرشیو ویدئوهای پلیس به بررسی ویدئوهای بازجویی میپردازید و خودتان باید با جستجو با کلمات کلیدی به پیدا کردن آنها بپردازید، هر بازیکن تجربه متفاوتی از دیگری خواهد داشت و از راهی متفاوت به معما و راز آن پی خواهد برد.
البته اگر داستان را طبق روایت اصلی و به ترتیب (به لطف مقالات و یا ویدئوهای آموزشی) ببینید میبینید که همه تکههای پازل در جای مناسب قرار میگیرند ولی چیزی که این بازی، داستان و روایت آن را منحصر به فرد کرده است همین شخصی سازی تجربه روایت است.
38- What Remains of Edith Finch
- سازنده: Giant Sparrow
- سال انتشار: 2017
- پلتفرمها: PS4، Xbox One، PC و Mac
- امتیاز متاکریتیک: 92
دقیقا نمیتوان دلیل جذابیت داستان بازی What Remains of Edith Finch بدون لو دادن داستان آن به طور کامل توضیح داد. البته این مسئله خوبی است و هر چه کمتر در مورد داستان آن بدانید تجربه بهتری خواهید داشت.
چیزی که میتوانیم بهطور خلاصه بگوییم این است که این بازی مجموعهای از داستانهایی در مورد اعضای یک خانواده و اتفاقاتی که برای آنها افتاده، است. پیشنهاد میکنیم که این بازی را در یک روز تعطیل و به یکباره تمام کنید و از داستان جذاب آن لذت ببرید. هر کدام از این داستانها با یک حالت گیمپلی خاص پیش میروند.
37- Persona 4
- سازنده: Atlus
- سال انتشار: 2008
- پلتفرمها: PS2، PS Vita و PC
- امتیاز متاکریتیک: 90
قدرت بازی Persona 4 از سرعت و گامهای آهسته آهسته آن است. در این بازی شما هر روز از یک سال زندگی یک نوجوان مدرسهای در شهر Inaba را تجربه میکنید.
در حین کشف اطلاعات جدید در مورد یک پرونده قتل در این شهر، شما به مدرسه میروید، در مشاغل پاره وقت کار میکنید و (از همه مهمتر) به رفت و آمد با دوستان خود میپردازید.
شما در این بازی وارد دنیای عجیب پر از هیولاها و موجودات عجیب خواهید شد ولی آنقدر به دوستان خود وابسته میشوید که لحظهای بازی کردن یا صحبت کردن با آنها در پارک بهتر از تجربه یک باس فایت خواهد بود.
برای تمام کردن این بازی به حدود 80 ساعت زمان نیاز دارید ولی این زمان شما را خسته نخواهد کرد زیرا هر روز که میگذرد به دوستان خود و هدف نهایی که حل معمای قتل شهر است نزدیکتر میشوید.
شخصیتهایی مثل Teddy، Kanji و Chie هویت بسیار خوبی دارند و در هنگام مکالمه آنها را بهتر میشناسید و با انتخاب گزینههایی میتوانید احساسات خود را نسبت به آنان ابراز کنید.
وقتی داستان به اوج خود میرسد شما متوجه میشوید که یک عنوان که زندگی شما را تغییر داده است را تجربه کردهاید و در پایان بازی اشک ریختن به دلیل اینکه قرار است با این شخصیتها خداحافظی کنید امری غیرقابل اجتناب است.
36- Grand Theft Auto V
- سازنده: Rockstar Games
- سال انتشار: 2013
- پلتفرمها: PlayStation 4, Xbox Series X and Series S, Xbox One, Xbox 360, PlayStation 3, Microsoft Windows, PlayStation 5
- امتیاز متاکریتیک: 97
این جملهی مشهوری است که میگوید «Rock Star بلد نیست بازیِ بد بسازد» و واقعا هم اینطور است، اقلا در سبک Sandbox و Open World این کمپانی فرمانروای بی چون و چرای این سبک است. سری جی تی ای شامل بازیهای بزرگی است که هر کدام توانستهاند تحسین منتقدین و طرفداران را به خود جذب کنند و با هر نسخه جدید، استانداردهای این ژانر را جا به جا کنند.
هر یک از بازیها چه San Andreas باشد یا GTA IV دارای کاراکتر های باور پذیر و عمیقی هستند که ذره به ذره با پیشرفت در داستان بازتر میشوند و ما بیشتر با آنها و گذشتهیشان آشنا میشویم. اما چیزی که در بازی GTA V دیدم که در بقیه نبود یا اقلاً کمرنگتر بود، تعلیق یا پیچش داستانی سورپرایز کننده در اواسط داستان بازی بود، بماند که هر یک از سه شخصیت اصلی بازی، شخصیت های کاملا متفاوتی نسبت به یکدیگر دارند و هر کدام بخشی از داستان بازی را پر میکنند؛ در واقع آن ها مکمل یکدیگر هستند. همچنین کاراکتر Trevor اگر بهترین کاراکتر ساخته شده در کل سری نباشد جزو یکی از انها است.
35- Heavy Rain
- سازنده: Quantic Dream
- سال انتشار: 2010
- پلتفرمها: PlayStation 4, PlayStation 3, Microsoft Windows
- امتیاز متاکریتیک: 87
بازیهای David Cage اقلب دارای داستانی عمیق و پر تعلیق هستند اما Heavy Rain کمی با دیگر بازیهایش متفاوت است. از ابتدا، بازی شما را درگیر یک رابطه قوی پدر فرزندی میکند و در ادامه تراژدیهایی بوجود می آورد که هر کدام در جای خود شکه کننده هستند.
میتوان گفت بازی Heavy Rain، دیوید فینچریترین بازیِ David Cage است. خصوصه اغلب فیلم های David Fincher جناییهای پر تعلیق آنها است و Heavy Rain نیز یک داستان جنایی است که اگر هر قسمت، حتی ابتدای بازی را لو بدهیم قسمتی از مزهی بازی را گرفتهایم، اما مطمئن باشید اگر Heavy Rain را تجربه نکردهاید باید منتظر سنگینترین ضربههایی که یک داستان میتواند به مخاطبش بزند باشید.
34- Firewatch
- سازنده: Campo Santo
- سال انتشار: 2016
- پلتفرمها: PC، Linux، Mac، PS4، Xbox One و Nintendo Switch
- امتیاز متاکریتیک: 76
بازیهای شبیه ساز پیاده روی سالهاست که محبوبیت خاصی پیدا کردهاند و هر ساله شاهد عرضه تعداد زیادی از آنها هستیم؛ اما کمتر بازیای میتواند با روح و روان شما بازی کند و شما را منقلب کند.
بازی استدیو Campo Santo یعنی Firewatch این کار را به راحتی انجام میدهد. شما در نقش هِنری تابستان خود را در یک منطقه طبیعی در ایالت وایومینگ آمریکا به عنوان محیط بان میگذرانید. هنری این کار را میکند تا مدتی از افکار خودش و زندگی خلاص شود ولی در طول بازی یک رابطه عمیق با رئیس خود شروع میکند.
انزوای هنری از دنیای مدرن در طبیعت بکر و بسیار زیبای بازی در ترکیب با داستان معلق و نامشخص بازی باعث میشود که این اثر تبدیل به یکی از بهترین بازی های داستانی صنعت بازی بشود.
هر اکتشاف جدید هنری باعث جلورفتن داستان میشود و انرژیای میسازد که در انتهای بازی همانند بهمن در کوهستان غیرقابل جلوگیری است و در نهایت شما را غرق در خود خواهد کرد. وقتی بازی را شروع کنید، کنار گذاشتن آن تا آخر بازی تقریبا غیرممکن است.
33- Fallout: New Vegas
- سازنده: Obsidian Entertainment
- سال انتشار: 2010
- پلتفرمها: Microsoft Windows, PlayStation 3, Xbox 360
- امتیاز متاکریتیک: 84
سری Fallout عضو قدیمیِ بازیهای ویدئویی است و یکی از بازیهای با اصالت این صنعت که توانسته طرفداران زیادی را به خود جلب کند، اما کدام یک از آن ها بهترین داستان در سری را ارائه کرد؟
بازی Fallout: New Vegas داستانی خلاقانه تعریف میکند. شما آغاز و پایان یک پروتاگونیست (شخصیت اصلی) را خواهید دید، پیکی که در زمان اشتباه در مکان اشتباه بود، و البته بستهی اشتباهی هم در دست داشت. همه این ها او را به سمت مرگ سوق داد، اما با خود مرگ آشنا نشد!
این سناریو کمی کلیشهای است اما هر کلیشهای اگر درست استفاده شود بد نیست، و بازی Fallout: New Vegas نمونه بارز این امر است. این بازی این سناریو را با مقداری تعلیق و پیچ و خم داستانی و رمز و راز تلفیق کرد و یکی از بهترین بازی های داستانی را بهوجود آورد.
32- To The Moon
- سازنده: Freebird Games
- سال انتشار: 2011
- پلتفرمها: PC، Mac، Linux، Android، iOS و Nintendo Switch
- امتیاز متاکریتیک: 81
بازی To The Moon نشان میدهد که یک بازی نیاز به صداگذاری خوب، گرافیک خارق العاده و موسیقی حرفهای ندارد تا بازیکنان را به گریه بیندازد! البته باید اعتراف کرد که موسیقی بازی مطلوب است و شما را به یاد آخرین آرزوی یک مرد در حال مرگ میاندازد: سفر به ماه!
داستان بازی در مورد دو دکتر و محقق است که میخواهند آخرین آرزوی مردی به نام Johnny که در بستر مرگ است را به حقیقت برسانند. آنها این کار را از طریق رفتن به حافظههای قدیمی این فرد و کاشتن ایده رفتن به ماه در خاطرات او انجام میدهند تا خط داستان جدیدی در زندگی او بسازند.
در این مسیر شما در مورد River، همسر جانی که چند سال است مرده است اطلاعات بیشتری به دست میآورید و لحظاتی که در خصوص داستان عاشقانه این دو نفر است قطعا چشمان شما را خیس خواهد کرد.
31- Spec Ops: The Line
- سازنده: Supergiant Games
- سال انتشار: 2020
- پلتفرمها: PlayStation 4, PlayStation 5, Nintendo Switch, Xbox One
- امتیاز متاکریتیک: 93
معمولا بازیهای شوتر نظامی دارای داستان پخته و عمیقی نیستند و عمدتاً از یک داستان سطحی برای پوشش بخش تک نفره خود بهره میبرند و بازی Spec Ops: The Line نیز از این قاعده مستثنی نیست؛ اقلا در ابتدا این طور به نظر میرسد.
اما بعد از کمی پیش روی در داستان کم کم متوجه میشوید که یک جای کار میلنگد و شما برای نجات دادن یک جنرال به صحرای دوبی فرستاده نشدهاید و این، جایی است که بازی Spec Ops: The Line را از بقیهی بازیهای شوتر جدا میکند، زیرا برای یک بار هم که شده داستان نقطه قوت یک بازی شوتر نظامی است و این بازی با پایانی شکه کننده که شاید جزو برترین پایانهای بازیها باشد، شما را سورپرایز میکند.
این بازی در مدت زمان کوتاه خود موفق شد که اثرات مخرب جنگ را بهتر از هر عنوان دیگری به مخاطب نشان دهد، به طوری که مخاطب با پوست و گوشت خود جلوه دهشتناک جنگ را درک میکند. تصمیمهایی که باید به عنوان فرمانده تیم بگیرید، جزو سختترین انتخابهای زندگیتان خوهاد بود و این نقطه ای است که بلیط راه یابی به لیست بهترین بازی های داستانی را برای بازی Spec Ops: The Line میخرد.
30- Gone Home
- سازنده: The Fullbright Company
- سال انتشار: 2013 (و 2018)
- پلتفرمها: Linux، PC، Mac، PS4، Xbox One، Nintendo Switch و iOS
- امتیاز متاکریتیک: 86
به عنوان یک بازی که هیچ شخصیتی به صورت مستقیم در آن حضور ندارد، باید اعتراف کرد که بازیGone Home یک داستان بسیار زیبا را روایت میکند.
شما در نقش دختری بازی میکنید که بعد از یک ترم طولانی دانشگاه به خانه خود بازمیگردد ولی به جای پیدا کردن خانوادهاش متوجه میشود که همه آنها منزل را ترک کردهاند و باید کشف کند که دلیل آن چه بوده است.
معمای بازی از طریق خواندن نامهها، یادداشتها و تعامل با آیتمهایی که این سه نفر جاگذاشتهاند حل میشود و شما خود را در میان یک طوفان احساسی پیدا خواهید کرد و به تجربه یک داستان فوق العاده میپردازید.
29- Grim Fandango
- سازنده: LucasArts
- سال انتشار: 1998
- پلتفرمها: PC، Linux، Mac، PS4، PS Vita، Android، iOS، Nintendo Switch و Xbox One
- امتیاز متاکریتیک: 94
بازی Grim Fandango دیگر آن بچه مدرسهای که تازه به مدرسه آمده نیست و میتوان گفت که در طول تاریخ بازیهای ویدئوی امتحان خود را پس داده است.
داستان بازی در مورد برزخی است که شبیه دنیای خودمان است و در آن شخصیتهای معروف در قالبهای عجیب و غریب وجود دارند. مثلا Manny Calavera که شخصیت اصلی داستان است همان Grim Reaper یا عزرائیل خودمان که همزمان یک فروشنده دائم در حال حرکت است و ارواح را پس از مرگ به نهمین مرحله زیرزمین (پس از مرگ) میبرد.
در طول بازی به شخصیتهای دیگری برخواهید خورد که چهرههای آشنا و برگرفته از داستانهای معروف هستند و ماجرای Manny را تحت تاثیر قرار میدهند.
شخصیت زن آشوبگر، تبهکار بزرگ شهر و این مسئله که سیگار کشیدن یکی از راههای گذران زمان است همه جزئی از این نمادهای معروف داستانهای مشهور هستند. البته باید اعتراف کرد که گریم فاندانگو اصالت خود را حفظ میکند و داستانی بکر با بهره گیری از اسطورههای ازتک (Aztec) و مکزیک روایت میکند.
28- Grand Theft Auto: San Andreas
- سازنده: Rockstar Games
- سال انتشار: 2004
- پلتفرمها: PS2، PC، Mac، iOS، Android، Windows Phone، Fire OS، Xbox 360 و PS3
- امتیاز متاکریتیک: 95
داستان از فرش به عرش رسیدن در سری GTA همیشه برای طرفداران محبوب بوده است و San Andreas این تجربه را بهتر از هر بازی و با واقعیت نشان میدهد.
شما در طول بازی از یک مزدور کوچک در خیابانهای Los Santos تبدیل به یکی از بزرگترین خلافکاران شهر میشوید و یک خانه بسیار عظیم در آنچه میتوان همان منطقه معروف هالیوودی نامید خواهید داشت. در انتهای بازی شما به دزدیدن جت از کشتیهای حامل جتهای جنگی میپردازید!
البته در این راه فقط شما نیستید که داستان بازی را جذاب میکنید و شخصیتهای جالب و دوست داشتنی بازی مثل Wu Zi Mu، Cesar، Tenpenny و غیره که توسط بازیگران معروف صداگذاری شدهاند هر کدام به نوعی به بازی جذابیت میبخشند.
27- Soma
- سازنده: Frictional Games
- سال انتشار: 2015
- پلتفرمها: Linux، PC، PS4، Xbox One و Mac
- امتیاز متاکریتیک: 84
این بازی علمی تخیلی داستان Simon Jarrett را دنبال میکند که به دنبال این است که بداند چگونه در یک مرکز تحقیقاتی زیردریایی سردرآورده است که در آن اتفاقات بسیار بسیار وحشتناکی افتاده است.
به جای اینکه شما در بازی به خشونت متوسل شوید، داستان بازی از طریق مخفی کاری و پازلهای مختلف روایت میشود. هرچه کمتر در مورد داستان بازی بدانید بهتر است ولی چیزی که باید بدانید دلیل تفاوت این بازی با دیگر عناوین است.
بسیاری از بازیهای ترسناک با قراردادن شما با منابع کم و در مقابل دشمنان قوی شما را میترسانند ولی این بازی با تنش و تعلیقی که در داستان خود دارد شما را میترساند؛ زیرا باید اعتراف کرد که هیچ چیز ترسناکتر از خیرهشدن به درون مفهوم زندگی، حیات و هوشیاری نیست و نیازی به دشمنان و هیولاهای ترسناک نیست.
26- Chrono Trigger
- سازنده: Square Enix
- سال انتشار: 1995
- پلتفرمها: SNES، PSOne، PS3، Wii، Nintendo DS، PSP، Android و iOS
- امتیاز متاکریتیک: 92
سفر در زمان جزو بهترین ابزارهای روایت داستان نیست ولی در بازی Chrono Trigger شما از استفاده از آن بسیار لذت خواهید برد. شروع بازی در یک شهر و در جشنی است و بعد از آن شخصیت بازی Chrono و دوستانش وارد یک ماجراجویی عجیب میشوند که در آن با غارنشینان، شوالیههای نفرین شده و روباتهایی دوست میشوند که به دنبال انسانیت میگردند و شما در این بازی راهی برای اتصال و ارتباط برقرار کردن با آنها پیدا خواهید کرد.
داستان پر فراز و نشیب کرونو چیزهای زیادی در مورد وضع بشر و شرایط انسانی به ما میآموزد. تکنولوژی ممکن است دنیای ما را تغییر بدهد اما ذات انسانها هیچوقت تغییر نمیکند و صرفنظر از زمان، همه انسانها ظرفیت داشتن احساساتی چون عشق، حسادت، تعلق خاطر، نفرت و افتخار را دارند.
سازندگان بازی میدانستند که چگونه لحظات کوچکی در بازی خلق کنند که به شما این مسائل را نشان بدهد. ممکن است در ابتدا به خاطر داشتن داستانهای زمانهای مختلف سخت باشد ولی همیشه اهداف شخصیتها را به یاد خواهید داشت.
25- Undertale
- سازنده: Toby Fox
- سال انتشار: 2015
- پلتفرمها: PS4، PS Vita، PC، Linux و Mac
- امتیاز متاکریتیک: 92
Undertale یک بازی بسیار بسیار عجیب است که در مورد هیولاها، انسانهای عجیب و جادو است. اما باید گفت که تم اصلی داستان شفقت و مهربانی ( یا نشان ندادن مهربانی) است.
چالش اصلی این است که بخواهیم داستان این بازی را در چند خط خلاصه کنیم بنابراین فقط به گفتن این بسنده میکنیم که در زیر ظاهر عجیب و خاص این بازی مهربانی و خوبی نقش بسته است.
یکی از قدرتمندترین ابزار در روایت داستان نشان دادن تاثیر تصمیمهای بازیکن بر داستان بازی است که البته همیشه نتیجهاش خوب از آب در نمیآید. اما Undertale به راحتی این کار را انجام میدهد زیرا چندین پایان مختلف دارد که هر کدام احساسات شما را برانگیخته میکنند.
24- Uncharted 2: Among Thieves
- سازنده: Naughty Dog
- سال انتشار: 2009
- پلتفرمها: PS3 و PS4
- امتیاز متاکریتیک:96
قطعا دلیلی وجود دارد که شخصیت Nathan Drake در سری بازیهای Uncharted در تمام بازیها نقش اصلی داشته است؛ بله نمیتوان مهارت او در خصوص استفاده از قلاب را نادیده گرفت و گیم پلی این فرنچایز همیشه در حد بسیار خوبی بوده است. ولی در هسته بازی، داستان بازی و روایت آن است که مهمترین بخش این فرنچایز را تشکیل میدهد.
انتخاب بهترین داستان در فرنچایز آنچارتد سخت است و ما توانستیم به سختی عنوان Uncharted 2: Among Theives را انتخاب کنیم زیرا کمی بهتر از نسخه چهارم بازی است. مرحله ابتدایی بازی، مثلث عاشقانه، دشمنان بسیار و هیولاهای نامیرا که در آن قرار گرفتهاند باعث میشوند شما بیشتر از بازیهای دیگر حس Indiana Jones بودن به دست آورید.
23- Call of Duty 4: Modern Warfare
- سازنده: Activision
- سال انتشار: 2007
- پلتفرمها: PS4، Xbox One، Xbox 360، PS3، PC، Mac، Wii و Nintendo DS
- امتیاز متاکریتیک: 92
اگر این بازی را بشناسید از دیدن نام سری ندای وظیفه در این لیست که مربوط به بهترین بازی های داستانی در تاریخ بازیهای ویدئویی است تعجب نخواهید کرد.
این اولین بار نیست که یک بازی Call of Duty سعی کرده یک داستان خوب بسازد ولی میتوان ادعا کرد که این بهترین داستانی است که در سری بازیهای ندای وظیفه دیدیم.
این بازی شبیه به یک فیلم عالی اکشن است که در آن کلیشه آنتاگونیست روسیهای در قالب حزب ملیگرایی افراطی نقش بسته است که میخواهد فدراسیون روسیه را بربیاندازد.
نیروی ویژه SAS بریتانیا با روسها وارد عمل میشود تا نقشههای شوم این حزب را متوقف کند و در این میان توطئه خالد الاسد را نیز خنثی کند.
ترکیب این داستان با تعداد زیادی مرحله که فراز و نشیب خوبی در آن ایجاد میکنند باعث شده است که این بازی تبدیل به یکی از بهترین داستانها در بازی شوتر اکشن اول شخص تک نفره بشود که حتی گاهی احساسات شما را نیز جریحه دار میکند.
22- Hotline Miami
- سازنده: Dennaton Games
- سال انتشار: 2012
- پلتفرمها: PS4، PS3، PS Vita، اندروید، PC و لینوکس
- امتیاز متاکریتیک: 85
چه کسی گفته است که بازیهای وحشتناک و خشن نمیتوانند داستان خوبی روایت کنند؟ بازی Hotline Miami آمده است تا خلاف این مسئله را ثابت کند.
داستان بازی در مورد شخصیت اصلی بازی (که طرفداران او را Jacket نامیدهاند) است که در سال 1989 هر روز در اتاق خودش در شهر میامی از خواب بیدار میشود، پیامهای خود را در دستگاه چک میکند و هر روز پیامی عجیب و رمزآلود دریافت میکند.
بعد از آن، او به مخفیگاه آدمهای تبهکار میرود و با زدن ماسک حیوانی خود بر چهره، شروع به قتل عام همه آنها میکند! داستان بازی کم کم عجیب میشود و جَکِت کنترل خود را روی واقعیت روزمره خود از دست میدهد و مرز واقعیت، خیالات و توهم تغییر میکند.
اصلا آیا کسی این پیامها را میفرستد یا اینها ساخته خیال اوست؟ داستان بازی حتی بعد از پایان بازی ادامه دارد و هنوز تمام نشده است.
21- Final Fantasy 6
- سازنده: Square Enix
- سال انتشار: 1994
- پلتفرمها: SNES، PSOne، Game Boy Advance، Android و iOS
- امتیاز متاکریتیک: 92
گرچه نسخههای بعدی فاینال فانتزی (بعد از نسخه ششم) از لحاظ گرافیکی پیشرفت کردند، تقریبا هیچ عنوان دیگری نتوانست داستانی به جذابیت Final Fantasy 6 داشته باشد.
داستان این بازی آمیختهای از مرگ، جادو و اخلاقیات است. شخصیتهای بسیاری در این بازی وجود دارند که طراحی و نگارش هر کدام از آنها فوق العاده است و همه آنها نقشی در داستان بازی دارند.
لحظاتی عجیب و جالب مثل یک کنسرت اپرا بداهه، کشف یک اصل و نسب فامیلی مخفی و فداکاری قهرمانانه در بازی وجود دارند که شما را متعجب و شگفت زده خواهند کرد. اما در نهایت این شخصیت بد و منفی داستان است که نمایش بازی را میرباید. Kefka قطعا یکی از منفورترین شخصیت های منفی در بازیهای ویدئوی است که جزئیات شخصیت او شما را بسیار منزجر خواهد کرد و میتوان به راحتی گفت FF6 داستان Kefka است.
20- Mass Effect 1
- سازنده: BioWare
- سال انتشار: 2007- 2012
- پلتفرمها: Xbox 360, Microsoft Windows, iOS, PlayStation 3, Android, Wii U, PlayStation 4, Xbox One
- امتیاز متاکریتیک: 89- 94
بازی Mass Effect در ابتدا در انحصارِ کنسول مایکروسافت بود اما آنقدر پرطرفدار شد که روی بقیهی پلتفرم ها نیز عرضه شد. داستان بازی درباره Commander Shepard است. کسی که برای نجات بشریت میجنگد و دارای افتخارات بسیاری است.
داستان بازی Mass Effect کمی با دیگر داستانها متفاوت است. بیشتر بازی های داستانی قصهای تعریف میکنند و روایت آن را در دست میگیرند و اگر هم ادامهی آن را بسازند همچنان داستانی خطی میبینیم. اما بازی Mass Effect همانند بیشتر بازیهای BioWare با بقیهی RPG ها در روایت داستان متفاوت است.
هر انتخابی که در بازی پیشین کنید بر داستان بازی بعدی تاثیر بسزایی میگذارد و انتخابهای شما نه تنها در همان بازی بلکه در ادامهی آن هم عواقبی دارد، چه کمک کردن به کسی باشد یا گرفتن جان میلیون ها نفر.
نمای بیرونی بازی Mass Effect یک داستان واحد و منسجم است و از درون ۳ داستان متوالی. شخصیتهای بازی همانند یک هوش مصنوعی بی جان نیستند، بلکه مانند یک دوست و همراه هستند. ساختن همچنین ارتباطی آسان نیست و در هر بازیی دیده نمیشود.
19- Red Dead Redemption
- سازنده: Rockstar San Diego
- سال انتشار: 2010
- پلتفرمها: PS3 و Xbox 360
- امتیاز متاکریتیک: 97
قطعا میدانید که بخش عظیمی از سینمای غرب را فیلمهای وسترن و غرب وحشی تشکیل میدهند و بازی Red Dead Redemption از این قالب و تم برای روایت داستانی زیبا بهره میگیرد.
شخصیت اصلی بازی John Marston است که زمان زیادی ندارد. او میخواهد یک زندگی آرام در جایی آرام داشته باشد اما مامورین دولتی او را به دلیل گذشته نه چندان قانونمدارش مجبور به انجام ماموریتی سخت میکنند؛ او باید افراد باقی مانده تیمی که در گذشته با آنها به غارت میپرداخته را از بین ببرد و به عبارتی گذشته خود را چال کند.
البته باید گفت که این افراد تنها کسانی نیستند که در برابر قرن بیستم مخالفت میکنند. بسیاری از کسانی که مارستون در ماجرایش به آنها بر میخورد، چه از راه خوش و چه با غم، با این مسئله کنار میآیند که زمان در حال تغییر است.
مارستون نیز میخواهد گذشتهاش را فراموش کند (گرچه کارش با تفنگ و اسلحه حرف ندارد) و این باعث میشود که این شخصیت برای بسیاری ملموس باشد. در نهایت باید پرسید که آیا دنیای بازی به او اجازه میدهد که پایان خوشی داشته باشد یا نه.
18- Half Life 2
- سازنده: Valve
- سال انتشار: 2004
- پلتفرمها: PC، Xbox، Xbox 360، PS3، Mac، Linux و Android
- امتیاز متاکریتیک: 96
این بازی، که بعد از حدود 13 سال نسخه بعدی آن بالاخره منتشر شد، یکی از بهترین داستانها در سبک علمی تخیلی را دارد. داستان بازی چند سال بعد از اتفاقات نسخه اول رخ میدهد و گوردون فریمن Gordon Freeman و دِیلَم محبوبش با Eli و Alyx Vance برای مبارزه با دشمن اصلی بازی Combine متحد میشوند. این امپراطوری عظیم علمی که توانست کره زمین را در هفت ساعت تصرف کند، حال دوباره این سیاره را تهدید میکند.
اما بر خلاف بازی قبلی، شما هیچ ایدهای ندارید که چه اتفاقاتی افتاده است و مثل خود فریمن بی خبر هستید. اما کم کم تکههای پازل در جای خود قرار میگیرند و روایت داستان و بالاگرفتن بخش اکشن بازی به شما حس قدرتمند بودن میدهد.
داستان شما در این بازی داستان فریمن است و اینکه Valve در ساخت این بازی یک دانه کات سین هم قرار نداده بسیار قابل ستایش است.
17- Nier: Automata
- سازنده: پلاتینوم گیمز
- سال انتشار: 2017
- پلتفرمها: PlayStation 4, Xbox One, Microsoft Windows
- امتیاز متاکریتیک: 88
استودیوی پلاتینوم گیمز استاد ساختن بازیهای هک و اسلش است، شما این مورد را میتوانید از بازی بایونتا دریابید. اما این استودیو در بازی Nier: Automata به یک دست آورد دیگر علاوه بر گیم پلی بینقص هک و اسلش رسید. این بازی داستانی خارقالعاده داشت که به همراه روایتی درخور داستان به یک شاهکار تمام عیار تبدیل شد.
شخصیتهای بازی پرداخت مناسبی داشتند و بسیار تراژیک بودند. داستان این بازی همانند عناوین کلاسیک سری بازیهای Legend of Zelda در ابتدا همانند یک ماجراجویی معمولی و ساده بود، اما پس از مدتی روی اصلی خودش را نشان میدهد و شما را به یک سفر تلخ و تاریک میبرد.
16- Red Dead Redemption 2
- سازنده: راک استار گیمز
- سال انتشار: 2018
- پلتفرمها: PlayStation 4, Xbox One, Google Stadia, Microsoft Windows
- امتیاز متاکریتیک: 97
استودیوی راک استار پس از 8 سال از عرضه نسخه اول سری Red Dead Redemption خود، نسخه دوم این بازی را منتشر کرد که درواقع به عنوان پریکوئل این بازی عمل میکرد. گیم پلی این بازی همانند چیزی است که از یک بازی راک استار انتظار دارید: دنیایی وسیع و زنده به همراه طراحی ماموریتهای درگیر کننده، اما هرچند خطی.
اما داستان این بازی، چند پله جلوتر از بازیهای راک استار و شاید در کل صنعت بازی بود. شما به عنوان آرتور مورگان کار خود را به عنوان یک خلافکار بیرحم شروع میکنید، اما تا پایان بازی به معنای واقعی کلمه رستگاری او را تجربه خواهید کرد، به طوری که تاکنون هیچ عنوان دیگری یک شخصیت را بهتر از این بازی پرداخت نکرده است.
15- 5 Persona
- سازنده: Atlus, P Studio
- سال انتشار: 2016
- پلتفرمها: PlayStation 4, PlayStation 3
- امتیاز متاکریتیک: 93
سری Persona همیشه دارای داستانی پر معنا بوده است، داستانی که با وجود تخیلی بودن آن بسیار قابل لمس است. زندگی یک پروتاگونیست دبیرستانی که به دلیل عدالت طلبیش وارد یک ماجرای پر دردسر میشود و آینده خود را به خطر میندازد.
نقطه قوت این سری رابطه ی شما با دوستانتان است، کسانی که بعد از مدتی آشنایی با آنان، همانند صمیمیترین دوستانتان میمانند. با این که بازی Persona 5 نزدیک ۹۰ ساعت گیم پلی دارد اما به دلیل داستان و گیم پلی غنیش هیچگاه خسته کننده نمیشود.
داستانِ بازی Persona 5 شما را به عمیقترین لایههای خواستههای انسانها در زندگی شهری میبرد و شما را مسئول کنترل اوضاع وخیم ژاپن میکند، از پایینترین عامل آن تا حاکمش. این داستان پر از درس های اخلاقی است و شما را تا پایان داستان میخکوب میکند.
14- The Last of Us Part 2
- سازنده: Naughty Dog
- سال انتشار: 202
- پلتفرمها: PS4
- امتیاز متاکریتیک: 93
در مرحله سطحی، بازی Last of Us Part 2 داستان دیگری در این مورد این که انتقام و مقابله به مثل کردن باعث نابودشدن دنیا خواهد شد. البته این جلوه سطحی داستان است و بی انصافی است که داستان این بازی را در این چند خط توصیف کرد.
درواقع با این کار از ارزش تعداد داستانهای جانبی این عنوان، لحظات خاص و شخصیتهای نابی که این داستان را روایت میکنند کاسته خواهد شد.
شما میتوانید داستان این بازی را به چشم داستانی عاشقانه یا داستانی پر از انتقام و کینه ببینید. ممکن است شخصیت Ellie در دید شما یک زن به دنبال انتقام باشد و حتی با او وقتی که دشمنان خود را با خشونت چندان نابود میکند همذات پنداری کنید.
اگر اینگونه شخصیت الی را پر از کینه و خودخواهی ببینید، قطعا بازی شما را کمی خواهد رنجاند. ولی باید بدانید که هر عمل او تاثیر و عواقبی دارد. چیزی که در مورد داستان نسخه دوم (و نسخه اول) فرنچایز Last of Us (آخرین از ما) جالب است انسانی بودن آن است؛ هر شخصیتی دچار مشکلاتی میشود و خطاهایی مرتکب میشود ولی همیشه راهی برای رستگاری پیدا میکند.
این بازی تازه به مرحلهای رسیده است که داستان Last of Us (آخرین از ما) را نقل میکند؛ آخرین از ما انسانها چنین ویژگیهایی دارند: زیبا و زشت.
13- Bloodborne
- سازنده: FromSoftware
- سال انتشار: 2015
- پلتفرمها: PS4, PS5
- امتیاز متاکریتیک: 92
بازیهای اخیر میازاکی (Hidetaka Miyazaki) همانند Demon Souls و سه گانهی Dark Souls از روایت خاص خود بر خوردارند. روایتی که خیلیها به آن خرده میگیرند زیرا بازی، داستانی برای شما تعریف نمیکند بلکه این خود شما هستید که باید به دنبال داستان بروید و با حرف زدن با NPC ها، تکههای داستان را به هم متصل کنید تا از کلیت آن با خبر شوید و بازی Bloodborne نیز از این قضیه مستثنا نیست.
بازی در ابتدا یک پیش زمینه از داستان خود را به شما میدهد و بعد از ان شما را در دنیای وسیع خود غرق میکند. داستان با وجود پوستهی Gothic مانند خود به موضوعهای جدیتری اشاره میکند و دارای داستانی بسیار عمیق و جدی است که با وصل شدن هر یک از تکههای پازل شما را با میان پردههای شاهکار خود بیشتر مبهوت خود میکند.
12- the Witcher Trilogy
- سازنده: CD Projekt Red
- سال انتشار: 2007- 2015
- پلتفرمها: PC, Xbox 360, PS3, PS4, Xbox one, Nintendo Switch
- امتیاز متاکریتیک: 88- 93
شاید خود Andrzej Sapkowski نویسنده داستانهای the Witcher فکر نمیکرد که روزی یک سه گانهی شاهکار از داستانهای او ساخته شود. The Witcher داستان افراد جهش یافتهای است که در کشتن هیولاهایی که دنیا را تصرف کردهاند، تخصص دارند.
اما در بین آن ویچرها فردی خاص با موهای سفید بود که شهرتش زبان زد خاص و عام بود. داستان the Witcher در واقع داستان زندگی the Withe Wolf یا Geralt of Rivia است.
با این که پیش زمینهی داستانیِ بازی ساده به نظر میرسد اما در درون خود جزئیات زیادی دارد که با روایت و کارگردانی عالیِ سازندگان بازی در استودیویِ CD PROJEKT RED به خوبی به تصویر کشیده شده است.
در واقع یک داستان خوب وقتی عالی میشود که اگر از بالا به آن نگاه کنی ساده به نظر برسد اما وقتی در بهر جزئیاتش بروی پیچیده و پیچیدهتر شود. سری بازی های ویچر به خوبی این کار را انجام داد و به عنوان یکی از بهترین بازی های داستانی تاریخ شناخته شد.
11- Star Wars: Knights of the Old Republic
- سازنده: BioWare
- سال انتشار: 2003
- پلتفرمها: Xbox, Microsoft, Windows, Mac OS X, iOS, Android, Nintendo Switch
- امتیاز متاکریتیک: 93
سری Star Wars بهترین سری فضایی تاریخ است که فیلمها و بازیهای بسیاری از این سری ساخته شده است اما در بین این بازیها، بازی Star Wars: Knights of the Old Republic دارای بهترین داستان در این سری و یکی از بهترین بازی های داستانی تاریخ است.
Star Wars: Knights of the Old Republic هر چه که یک داستان فضایی خوب لازم دارد را دارا است، خبیث های خفن، هر چقدر قهرمان که بخواهید و جنگ های فضایی معرکه. اما چیزی که داستان بازی را واقعا شگفت انگیز میکند، توانایی غرق کردنتان در دنیای بزرگش همراه با داستان بک گراند کاراکتر های فرعیش است و البته سورپرایز های بزرگش که با کمک المان تعلیق شما را بهت زده میکنند. بودن تعلیق در یک داستان آن را بسیار بهتر جلوه میدهد اما باید از ان درست استفاده کرد و Star Wars: Knights of the Old Republic به خوبی این کار را انجام میدهد.
10- the Walking Dead
- سازنده: Telltale Games
- سال انتشار: 2010
- پلتفرمها: ,Android, iOS, Linux. Microsoft Windows. Nintendo Switch. PlayStation 3, PlayStation 4, PlayStation Vita, Xbox 360 Xbox One
- امتیاز متاکریتیک: 89
شرکت Telltale در ساخت بازیهای داستان محور تبحر خاصی دارد. این شرکت بعد از عرضه بازی موفق Sam and Max نتوانست به موفقیت بازیهای پیشین خود دست پیدا کند. بازی the Walking Dead آن سکوی پرشی بود که شرکت Telltale به آن نیاز مبرمی داشت.
زمانی که سریال محبوب the Walking Dead در حال پخش بود، Telltale با حرکتی هوش مندانه دست به ساخت یک سری بازی از این داستان محبوب زد، اما طرفداران سریال از این بازی خیلی راضی نبودند، زیرا این بازی یک کپی از سریال پخش شده نبود. ولی تجربه نشان داده است که این نوع کپی از فیلمها و سریالها عاقبت خوشی ندارد. اما حرکت Telltale بسیار حرفهای بود، آنها داستانی با کاراکترهای جدید ساختند که به سری کامیک بوک آن پایبند بود و به بیراهه نرفت.
اما تنها نکته منفی آن، عرضه چپتر به چپتر بازی بود. واقعا صبر برای چپتر بعدی بازی سخت بود. آن انتخابهای سخت و تاثیر گذار (چه روی داستان و چه بر خود شما) آن چنان شما را درگیر خود میکردند که اگر انتخابی بد و اشتباه انجام میدادید، شاید برای هفتهها درگیر آن میشدید. این بازی شما را به یک شرایط آخر الزمانی میبرد، طوری که واقعا انتخابهای سخت آن زمان را لمس خواهید کرد.
9- Final Fantasy VII
- سازنده: Square
- سال انتشار: 1997
- پلتفرمها: PlayStation, Microsoft Windows, iOS, PlayStation 4, Android, Nintendo Switch, Xbox One
- امتیاز متاکریتیک: 92
سری فاینال فانتزی پر است از داستانهای عمیق و طولانی که همگی به خوبی نوشته و اجرا شدهاند، به طوری که انتخاب از بین آن همه داستان مختلف و قوی سخت بود، اما در نهایت شمارهی هفتم و ششم این سری (چند شماره بالاتر) انتخاب شد. اما داستان این شماره آنقدر منسجم بود و روایتش به قدری کامل بود که این بازی را به کلاس درسی برای مطالعهی آن تبدیل کرد.
در ابتدا ممکن است داستان این بازی کلیشهای به نظر برسد؛ مزدوری که حافظهاش مشکل دارد و از دنیا به خاطر گذشتهاش متنفر است یا دختر بیگناهی که نیاز به محافظت دارد. اما با گذشت زمان، داستان ذره به ذره خود را باز میکند و همین شخصیتها که کلیشهای به نظر میرسیدند، شخصیت پردازیشان عمیقتر میشود و دلیل هر کدام از آنها برایتان آنقدر منطقی به نظر میرسد که با آنها هم ذات پنداری میکنید.
همینطور تعلیق هایی که داستان به خورد شما میدهد در جای جای بازی شما را بهت زده میکند و در کل همه این ها بازی Final Fantasy 7 را تبدیل به بهترین داستان در سری و یکی از بهترین بازی های داستانی میکند.
8– Half-Life: Alyx
- سازنده: Valve
- سال انتشار: 2020
- پلتفرمها: PC و Linux
- امتیاز متاکریتیک: 93
خیلی کم پیش میآید که یک بازی Prequel یا پیش درآمد عرضه شود که نه تنها داستانی جدید معرفی کند بلکه داستانهایی که قبل از آن منتشر شدهاند را متحول کند و به آنها زاویهای جدید ببخشد. البته باید اعتراف کرد که اینکه بازی Half-Life منتشر شود هم خیلی کم پیش میآید!
نسخه جدید بازی که 13 سال بعد از آخرین نسخه بازی منتشر شد عمق جدیدی به این سری میبخشد و با شخصیتهای جانبی و ماموریتهای خوبی که نگارش آن بسیار عالی بوده است تجربه جدید و در عین حال آشنایی به همه بازیکنان میدهد.
چه طرفدار این بازی باشید و چه برای اولین بار به تجربه آن بپردازید، این عنوان شما را ناامید نخواهد کرد. البته اگر طرفدار این سری باشید تجربه کاملتر و غنیتری خواهید داشت و یکی از بهترین پیچشهای داستانی قرن را تجربه خواهید کرد.
این عنوان با نمایش یک خط داستانی جدید، به نسخه قبلی خود وفادار میماند و به راحتی خلاء 13 ساله بین نسخه آخر و این عنوان را پر میکند.
7- the Last of Us
- سازنده: Naughty Dog
- سال انتشار: 2013
- پلتفرمها: PS3,PS4
- امتیاز متاکریتیک: 95
سال ۲۰۱۳ یکی از بهترین سالها برای گیمرها بود. دو عنوان پر سر و صدا و شاهکار به این عرصه وارد شدند و جزو ماندگارترین بازیهای تاریخ شدند. اما جواب این که چطور یک بازی با تم آخر الزمانی توانست به این موفقیت دست یابد شاید در داستان آن نهفته باشد. البته گیم پلی بازی TLoU در نوع خود شاهکار بود، اما در این مورد داستان از گیم پلی جلو میزند.
داستانی که از همان ابتدا با یک تراژدی شاید شما را به گریه بیندازد و ذره به ذره با حذف شخصیتی هوشمندانه یک درام فوق العاده را بوجود آورد. از طرف دیگر ساختن رابطهای عمیق بین یک مرد و یک دختر بچه به قدری خوب نوشته و اجرا شد که شاید تابحال سابقه نداشته است.
در جایی جوئل همانند پدری برای الی بود و در جایی الی از جوئل همانند پدرش محافظت کرد و بعد از شکل گرفتن این رابطه، بازی شما را با دردسرها و ماجراجوییهای این دو میخکوب میکند. شاید TLoU بهترین بازی سبک Survivor باشد، چه از لحاظ گیم پلی و چه از لحاظ داستان.
6- Mass Effect 2
- سازنده: BioWare
- سال انتشار: 2010
- پلتفرمها: PC، Xbox 360 و PS3
- امتیاز متاکریتیک: 94
یک تیم از افراد مختلف تشکیل دهید، ناممکن را ممکن سازید و کهکشان را نجات بدهید. این جملات در قالب بازیهای علمی تخیلی بسیار آشنا و کلیشهای هستند ولی بازی Mass Effect 2 یک شاهکار هنری از این سه جمله میسازد.
شما در نقش کاپیتان شپرد به نبرد با دشمنانی بسیار قدیمی به نام Reaper میپردازید که مبارزه با آن حماقت و بسیار ناممکن است زیرا قدرت و تعداد آنها چند برابر موجودات کهکشان است.
داستان بازی در فضا اتفاق میافتد و شما با تیم خود به انجام ماموریتهایی که به نظر خودکشی میرسند میپردازید. هر یک از اعضای تیم شما نیز یک داستان پس زمینه تاریک دارند و تقریبا همهشان از شما درخواست کمک میکنند و باید تصمیمات سختی در مورد آنها بگیرید که ممکن است رابطه شما با اعضای دیگر تیم را خراب کند.
اگر یکی از این شخصیتها را در مراحل بازی از دست بدهید بسیار ناراحت خواهید شد و این نشان میدهد که تاثیر بازی روی شما چقدر بوده است.
5- Alan Wake
- سازنده: Remedy Entertainment
- سال انتشار: 2010
- پلتفرمها: Xbox One, Xbox 360, Microsoft Windows
- امتیاز متاکریتیک: 83
بازی Alan Wake شاید جزو معدود بازیهایی باشد که داستان آن در اولویت قرار دارد و در عین حال گیم پلی را فدای داستان نکرده است. پیچشهای داستانی فوق العادهاش شما را تا آخر بازی درگیر میکند و همیشه ذهن شما را با سوالهای بسیاری مشغول نگه میدارد. داستان در مورد Alan یک نویسندهی رمان و همسرش است، وقتی که آنها برای یافتن صلح در زندگیشان به شمال غربی اقیانوس آرام میروند اما چیزی جز ترس نمییابند.
داستان بازی Alan Wake به قدری پخته بود که پتانسیل دنبالههای دیگری را داشت، اما در اینجا Remedy لطفی در حق ما کرد و در این جادهی شوم قدم نگذاشت. احتمالا دلیل این کار خوب بودن بیش از حد داستان بازی بود که اگر قرار بود دنبالهای ساخته شود باید در همان سطح میبود که البته کاری بس دشوار محسوب میشد. در نهایت اگر به دنبال یک داستان شبیه قلم Stephen King با طعم تعلیق های David Lynch هستید، بازی Alan Wake یکی از بهترین بازی های داستانی است.
4- Metal Gear Solid
- سازنده: Konami
- سال انتشار: 1998-2015
- پلتفرمها: PlayStation, PlayStation 3, Microsoft Windows
- امتیاز متاکریتیک: 91-94
هیدئو کوجیما با ساختن فرانچایزی به نام Metal Gear نام خود را در تاریخ بازیهای ویدئویی ثبت کرد. سری Metal Gear پر است از کاراکترهای مثبت و منفی که هر کدام داستانی دارند و به خوبی شخصیت پردازی شدهاند. شخصیتی که در ابتدا از نزدیک ترین افراد Big Boss بود در شماره چهارم تبدیل به Villain بازی میشود و سه کلون گرفته شده از Big Boss، هر کدام داستانی متفاوت دارند و تاثیر متفاوتی روی کل سری داشتهاند.
تایم لاین سری کمی پیچیده است زیرا عرضهی بازیها با تایم لاین هماهنگ نبودند و به همین دلیل آخرین شماره از بازی به اولین اتفاقات داستان اشاره میکند و این که چطور هیدئو کوجیما توانست انسجام داستانی به این عظمت را با تایم لاین پیچیدهاش حفظ کند از عجایب دنیای بازیهای ویدئویی است.
3- Silent Hill 2
- سازنده: Konami
- سال انتشار: 2001
- پلتفرمها: PlayStation 2, Xbox, PlayStation 3, Microsoft Windows, Xbox 360
- امتیاز متاکریتیک: 89
در بین بازی های ترسناک، یک نام بر آنها حکمرانی میکند و آن بازی چیزی جز بازی Silent Hill 2 نمیتواند باشد. بازیای که به عقیدهی بسیاری، بهترین بازی در زیرسبک ترسناک است.
یک بازی تبدیل به یک شاهکار نمیشود مگر این که همه اجزایش یک شاهکار باشند و در بخش داستان، بازی Silent Hill 2 همانند الماسی میدرخشد.
یک نبوغ خاصی در روایت بازی دیده میشود؛ James Sunderland از طرف همسرش نامهای دریافت میکند، اما زنش یک سال است که به دیار باقی شتافته با این حال او شروع به جست و جو برای یافتن همسرش میکند و قضیه بسیار پیچیدهتر و تلختر به نظر میرسد.
این فقط روایت داستان نیست که شگفت انگیز است، بلکه این داستان با گیم پلی بازی در تعامل است؛ بازی را با شرایطی خاص (که اسپویل نمیکنیم) تجربه کنید و پایانی بسیار متفاوت ببینید!
نمادها در بازی بسیار پر رنگ هستند و هر چیزی که مشاهده میکنید، هر موجود کثیفی که میبینید یکی از جلوههای شخصیت خراب James است. داستانِ بازی کاری میکند که در پایان چیزی از احساس همدردی شما برای او باقی نمانده باشد، زیرا که او خود، هیولای واقعی است.
2- Portal
- سازنده: Valve
- سال انتشار: 2007
- پلتفرمها: Microsoft Windows, OS X, Linux, PlayStation 3, Xbox 360, Android
- امتیاز متاکریتیک: 90
کمپانی Valve استاد آن است که با شخصیتهای لال، داستانهای ناب تعریف کند. نمود بارز آن مجموعه Half-Life است. اما سری Portal این مسئله را کمی فراتر برد.
در قسمت اول ما در کل دو شخصیت کلیدی در بازی داریم. یک قهرمان و یک شرور. شِل و GLaDOS. شِل لال است. نمیتواند حرف بزند و فقط میتواند از طریق عقل و اسحله پورتال خودش از آزمونهایی که GLaDOS سر راه او قرار داده است پیروز بیرون بیاید. اما GLaDOS کاملا فقدانِ ساکت بودن شِل را جبران میکند.
GLaDOS در جلد یک خبیث آنقدر جذابیت دارد که ما نمیخواهیم به چیز دیگری مگر او توجه کنیم. اینکه چطور او به یکی از پوچگراترین و سادیستیترین خبیثهای کل تاریخ تبدیل شده است. در ادامه و در قسمت دوم Portal ما شاهد یک بلوغ بسیار زیبا در داستان Portal هستیم. در این قسمت داستانی روایت می شود که شخصیتهای آن سه نفر هستند. دو هوش مصنوعی و یک آدم. چه بسا با همین ترکیب داستانی گفته میشود که در بسیاری از آثار سینمایی و بازیهای ویدئویی دیده نخواهد شد.
بازی Portal را فقط نباید بخاطر معماهای جذابش ستایید. Portal را باید بخاطر داستانی که با سادهترین روایت ممکن شما را عاشق خودش میکند ستایش کرد.
1- Bioshock
- سازنده: 2K Boston ,2K Australia
- سال انتشار: 2007
- پلتفرمها: Microsoft Windows, Xbox 360, Xbox One, PlayStation 3, PlayStation 4, Mac OS X, iOS
- امتیاز متاکریتیک: 96
آیا داستان میتواند برگ برندهی یک بازی باشد؟ جواب این سوال در این لیست به وفور پیدا میشود اما آیا داستانی وجود دارد که در طول روایتش و در انتها شما را عمیقا به فکر فرو برد؟ زمانی که یک داستان موفق شود که خواننده را در خود غرق کند، آن گاه یک شاهکار خلق شده است. بازی Bioshock به خوبی این کار را انجام داده، در هر شماره به هدف خود نزدیک تر شده و کار خود را بهتر انجام داده است.
وقتی که میفهمید کل زندگیتان دروغ بوده، اختیارتان از شما سلب شده و واقعا این موضوع را حس میکنید، این لحظهای است که نویسنده و کارگردان توانسته به بهترین شکل ممکن کار خود را انجام دهد.
Ken Levine همان نابغه ای است که پشت همهی این تعلیقها و داستانها است. همانطور که گفتم اگر قرار است ادامهای در خورِ بازی ساخته شود باید بتواند با استانداردهایی که بازیِ قبلی تعریف کرده است پیش برود، در غیر اینصورت سایهی سنگین بازی قبل روی آن قرار دارد. ولی Ken Levine در هر بازی مرزهای تعریف شده در بازیهای قبل را فراتر میبرد و هر بار یک شاهکار دیگر میآفریند.
این بود لیست بهترین بازی های داستانی از نظر ما. نظر شما در این مورد چیست؟ آیا بازی خوب دیگری سراغ دارید؟ آن را در بخش کامنتها پیشنهاد دهید.
برای خواندن لیست بازی بیشتر با پی اس ارنا همراه باشید.
ممنون از این مطلب کاربردی
یعنی سری آساسینز از داستانگویی خوبی برخوردار نیسن؟ کیه که ازیو و الطایرو فراموش کنه
مدر وارفر دو؟
درمورد متال گیر کمی کمکاری شده همشون یجا اومده!
بازیهای سری سولز و دویل می کرای هم نیستن
گاد اف وار هم نیست
در کل مقاله بدی نیست سپاس