شبکه تازه تاسیس Apple TV+ نهایتا کارش را در سال 2019 شروع کرد. این شبکه پخش آنلاین که برنامههای کمدی و کودکانه، فیلمهای تولید شده توسط اپل و بسیاری دیگر از برنامههای اختصاصی خود را در ازای پرداخت اشتراک ماهانهاش در اختیار بینندگان قرار میدهد، در آغاز کار، سریالهای مختلفی را برای ارائه در چنته داشت که از مهمترین آنها میتوان به سریال See اشاره کرد. اولین برنامههای موردانتظار شبکه Apple TV+ را چهره اولیه این شبکه استریمی میدانند. منظور، سریالی است که بعدها کاراکترهایش را زیر سایه شهرت این شبکه خواهیم شناخت. سریال See هم دقیقا یکی از همین آثار موردانتظاری بود که وظیفه داشت ثابت کند اشتراک ماهانه پنج دلاری که کاربران این شبکه پرداختهاند، کاملا ارزشش را خواهد داشت. سریال See را نمیتوان اقتباس شده از روی رمان کوری (ژوزه ساراماگو) دانست، اما قطعا الهام بسیاری از روی آن گرفته است. این سریال به هیچ وجه اثر بینقصی نیست، اما به عنوان اولین سریال مهم و جاهطلبانه شبکه Apple TV+، ایده داستانی شگفتانگیزی دارد و حداقل در ظاهر، بسیار متفاوت و جالب توجه به نظر میرسد. در ادامه مطلب با ما در پی اس آرنا همراه باشید تا نگاهی کامل داشته باشیم به سریال See محصول جدید اپل در شبکه Apple TV+.
فیلمنامه سریال See به دست استیون نایت نوشته شده است. نویسندهای که با سریال محبوب Peaky Blinders به شهرت جهانی دست یافت و حضورش در پشت صحنه تولید این سریال، خبر از یک اثر خوب میداد. اما متاسفانه بخش اعظم ایرادات سریال در فیلمنامه آن جمع شدهاند. داستان سریال See در آیندهای بسیار دور اتفاق میافتد. در قرن 21 به دلایل نامعلومی، نسل بشریت تا لبه انقراض پیش رفته و تنها دو میلیون بازمانده برروی زمین زندگی میکنند که به دلیل یک پسرفت ژنتیکی عظیم و عالمگیر، همه نابینا شدهاند. قرنها از نابینا شدن نسل بشر میگذرد و انسان، شیوه زندگی اجدادش را در عصر تکنولوژی فراموش کرده. بشر باری دیگر به طبیعت بازگشته و مثل نیاکان هزاران سال پیشش، با استفاده از ابتداییترین امکانات روزگار میگذراند؛ با این تفاوت که چشمهایش نابینا شده و روند تکاملش را در تاریکی محض طی میکند. هنگامی که برای اولین بار از سریال See رونمایی شد، این ایده داستانی بسیار هیجانانگیز و جذاب به نظر میرسید و واقعا هم همینطور است. اینکه آدمها در صورت نابینا شدن همه مردم، در طول سالیان متمادی چگونه به حیاتش ادامه میدهد. آیا باز هم افرادی، بالاتر از افراد دیگر قرار میگیرند و به دلایل مختلف، ملتها را به جان هم میاندازند یا نه؟ متاسفانه سریال هیچ توضیحی راجع به اینکه چه اتفاقی منجر به پدید آمدن این فاجعه شده، ارائه نمیدهد و نگاهش فقط به سمت آینده است. اما حقیقتا بیتوجهی فیلمنامه به این که چگونه کار انسان به اینجا کشیده شد، به یک حفره داستانی تبدیل میشود و بینندگان زیادی را با سوالات بیجواب رها میکند. مثلا یکی از سوالها این است که یک روز پس از نابینا شدن تمام ملتها، انسان چگونه از سبک زندگی شهری و مدرنیتهاش در قرن 21 بیرون انداخته شد و به طبیعت پناه برد. راستش را بخواهید، چگونگی خروج انسان از شهرها و پناه گرفتنش در جنگلها، کوهستانها و حاشیه دریاچهها و رودها، میتواند از روشهای گوناگون رخ داده باشد و روند متصور شدن این پروسه نامتناهی است. در هر صورت، نویسنده سریال تصمیم گرفته به قرنها پس از این اتفاق ورق بزند و زندگی آدمها پس از کنار گذاشتن شهرنشینی را به تصویر بکشد. حالا دیگر هیچ اثری از وسایل برقی و پیشرفته نیست، لوازم صنعتی به طور کامل از بین رفتهاند و آسمان خراشهای سر به فلک کشیده در شهرها، جای خود را به غارها و کلبههای سنتی جنگلی دادهاند. ایده داستانی سریال See، بهترین نکته در رابطه با این سریال است که بینندگان مختلف را علاقمند به تماشای آن میکند. دنیای سریال See باعث میشود تمامی ایرادات سریال را نادیده بگیریم و هر هشت اپیزود آن را تا انتها تماشا کنیم.
حوادث سریال See حول محور چند شخصیت اصلی میچرخد که از نقاط قوت و ضعف متعددی برخوردارند. آنهایی که سهم بیشتری از داستان میبرند، آنطور که باید، پردازش نمیشوند و در عوض، وقت زیادی صرف پرداختن به کاراکترهایی میشود که نه پیام خاصی برای گفتن دارند و نه شخصیت پردازی کامل و جذابی را طی میکنند؛ بلکه فقط هستند که باشند. شخصیت اصلی سریال See که در تمامی پوسترها و نمایشهای تبلیغاتی آن دیده میشد، بابا واس با هنرپیشگی جیسون موموا است. اگر هیچ پیشزمینه ذهنی راجع به شخصیت بابا واس نداشته باشید و تنها به شما گفته شود که با شخصیتی کاملا شبیه به هنرنماییهای پیشین جیسون موموا (برای مثال فیلم Aquaman) طرفیم، تاحدودی میتوانید شخصیت او را در سریال متصور شوید. در واقع نیمی از شخصیت پردازی کاراکتر بابا واس، در رزومه کاری جیسون موموا جای گرفته است. از شیوه صحبت کردنش گرفته تا چگونگی عصبانی شدنش و حتی روش مبارزهاش. چند سال بعد، بعید به نظر میرسد که اسمی از جیسون موموا بیاورند و شنونده، بابا واس را یادآور شود. شاید اگر هنرپیشهای بینام و نشان را برای این نقش در نظر میگرفتند، شخصیت معروفتری را تقدیم دنیای سینما و تلوزیون میکردند تا همه او را با نقش بابا واس بشناسند. اما حالا با بابا واسی طرفیم که نیمی از شخصیت پردازیاش در فیلم آکوامن و همچنین سریال Game of Thrones (کاراکتر کال دروگو) صورت گرفته و تاحدودی با ویژگیهای مختلف شخصیتیاش آشناییم.
بعد از بابا واس، دو شخصیت مهم دیگر سریال See، کوفون (با بازی آرچی مدکوی) و هانیوا (با بازی نستا کووپر) هستند که برنامههای بزرگی برای بازگرداندن این دنیای تاریک و نابینا، به جهانی که یک بار کاملا به تکامل رسیده بود، دارند. جرلامارل، شخصیتی مهم و در عین حال غایب است که تنها در چند سکانس کوتاه حضور دارد. جرلامارل برخلاف تمامی مردم جهان، به دلایل نامشخصی، چشمهای سالمی دارد و میتواند ببیند. از همین رو، دیگر مردم جهان و به ویژه ملکه کین که جلوتر دربارهاش حرف میزنیم، او را به عنوان یک جادوگر شرور میشناسند و از هیچ تلاشی برای به دام انداختن و نابود کردن آن دریغ نمیکنند. جرلامارل به همراه ماگرا (با بازی هیرا هلمار) صاحب دو فرزند به نامهای کوفون هانیوا میشوند و اولین اپیزود سریال، روز به دنیا آمدن این دو را به تصویر میکشد. سه اپیزود اول سریال، به طور کلی داستان سریال See را به مدت 18 سال جلوتر میبرند و مصائب پنهان ماندنشان از شر شکارچیان جادوگر را نشان میدهند. اولین نقص فیلمنامهای سریال See در شخصیت پردازی دو کاراکتر کوفون و هانیوا که از اهمیت بالایی در داستان سریال برخوردارند، اینجا پدیدار میشود. این دو کاراکتر صرفا در متن داستان اهمیت دارند، اما در به نمایش درآمدن و حضورشان در اپیزودهای مختلف، پیچش داستانی خاصی را پشت سر نمیگذارند و مدام درحال حمایت از شعارهای آرمانگرایی هستند که پدرشان جرلامارل در بطن کتابهای به جا مانده از انسانهای گذشته، برایشان به ارث گذاشته است. آنها میخواهند انسانهای نابینای سرتاسر جهان را که در پستترین وضعیت ممکن به سر میبرند، از این اوضاع بد خارج کنند و حداقل از بدتر شدن اوضاع توسط رهبران جاهطلب و شرورشان جلوگیری کنند. اما سریال روند ناقصی را در رساندن کوفون و هانیوا به این نقطه داستانی طی میکند و طوری نشان میدهد که انگار مادرزاد، به فکر نجات بشریت بودهاند. اما میطلبید که طی چند اتفاق تاثیرگذار و تکاندهنده، پروسه از جا پریدن و به فکر افتادنشان به نمایش درآید. بهرحال، امیدواریم در فصل آینده سریال See، کوفون و هانیوا از قالب تک بعدی، سطحی و صرفا آرمانگرای خود خارج شوند و ابعاد عمیقتر و متفاوتی را از شخصیت خود به نمایش بگذارند.
علاوه بر بابا واس، کوفون و هانیوا، چند کاراکتر مهم دیگر نیز در سریال See حضور دارند که حقیقتا از جذابیت بالایی برخوردارند. یکی از این کاراکترها، ماگرا است که مادر کوفون و هانیوا شناخته میشود و برای بابا واس حکم همسری را دارد که فرزندان مرد دیگری را بزرگ میکند. ماگرا – همانند بابا واس – گذشتهای مرموز و نامعلوم را پشت سر گذاشته و رفته رفته، با لایههای غافلگیرکنندهتری از شخصیت او آشنا میشویم. پاریس (با بازی الفری وودوار) نیز یکی دیگر از کاراکترهای تاثیرگذار و مهم داستان است که در رده دوست داشتنیترین شخصیتهای سریال See قرار میگیرد. شخصیت مهربان، منطقی و تقریبا همهچیدان پاریس، او را به کاراکتری قابل اعتماد تبدیل میکند که اگر نبود، واقعا جای خالیاش در اثری شبیه سریال See حس میشد. در طرفی دیگر و در صف شخصیتهای منفی و آزاردهنده سریال، ملکه کین (با بازی سیلفیا هوک) را داریم که به جرات میتوان گفت بهترین عملکرد در تیم بازیگران سریال See را به خود اختصاص میدهد. ملکه کین، رهبر یک امپراطوری معنوی است که شخصیتی فرعونی و خداگونه به خود میگیرد و حقیقتا حرفهای زیادی برای گفتن دارد. امپراطوری او برروی یک سد آب قرار گرفته که در آن ژنراتورهای بزرگ سد راه سرپا نگه داشتهاند و همگی، بعدی معنوی و فرازمینی به آن بخشیدهاند. حتی روند الهام گرفتن ملکه کین و حرف زدنش با خدا هم به خودی خود، نکته جالبی محسوب میشود و کمی فلسفه دینداری و ایمان داشتن به خدا را به چالش میکشد. تاماکتی جون (با بازی کریستیان کامارگو) هم یکی دیگر از شخصیت پردازیهای جالب و کاریزماتیک سریال را شامل میشود که پیچش داستانیاش از جذابیت بالایی برخوردار است. تاماکتی جون یک مامور مالیات و شکارچی جادوگر وفادار به ملکه است که کل زندگیاش را به دنبال جرلامارل چرخیده و همیشه به در بسته خورده است. به نوعی میتوان گفت جبهه منفی کاراکترهای سریال، از شخصیت پردازیهای کاملتری برخوردارند و در مقابلشان، کاراکترهایی تک بعدی و سطحی را به عنوان شخصیتهای خوب داستان داریم که آنطور که باید، مورد پردازش قرار نمیگیرند. اما به طور کلی، عملکرد تیم بازیگران سریال See، نمره قابل قبولی را به خود اختصاص میدهد و این نقصهای متعدد فیلمنامه هستند که گاهی جلوی آنها را در تبدیل شدن به کاراکترهایی کامل و بدون نقص گرفته است.
کارگردان سریال See یعنی فرانسس لارنس که تجربه کارگردانی سری فیلمهای Hunger Game و فیلم Red Sparrow را در کارنامه خود دارد، عملکرد قابل قبولی را به ویژه در بخش اکشنهای فیلم از خود به جای گذاشته است. ایده داستانی سریال See، بستری را به ارمغان آورده است که طی دفعات متعددی در آن، دو ارتش نابینا به مصاف یکدیگر میروند و اینکه چگونه آدمهای نابینا قرار است با یکدیگر مبارزه کنند، یکی از جذابیتهای بینظیر سریال See است که تقریبا میتوان گفت تاحالا در هیچ اثری نمونهاش را ندیدهایم. کور شدن انسانها، ظاهرا موجب به تکامل رسیدن تواناییهای شنیداری و لامسهای آنها شده و حین مبارزه، عملکرد بسیار جذاب و نفسگیری از خود نشان میدهند. استفاده از محیط و ابزار مختلفی که ایده ساختنشان پس از نابینا شدن آدمها به ذهنشان رسیده، در کنار نقش مهم و تاثیرگذار صداهای مختلف، مبارزاتی را به تصویر کشیده است که تاحالا در هیچ فیلم و سریال دیگری ندیدهایم. مانند روندی که در فیلم سینمایی Invisible Man دیدیم، گاهی دو دشمن مختلف، در فاصله یک قدمی یکدیگر قرار میگیرند اما کاملا از حضور دیگری بیخبرند؛ همین موضوع، باعث شکل گرفتن اکشنهای پرتنش و بسیار جذابی شده است که انحصاری سریال See محسوب میشوند و میتوانند از جمله دلایل پیشنهاد این سریال به دیگر افراد قلمداد شوند. جیسون موموا در نقش بابا واس و شیوه مبارزه استادانهاش که از او یک ماشین کشتار نابینا ساخته است، خوراک علاقمندان به فیلمهای اکشن است و شاید اصلیترین دلیلی باشد که باعث شده تیم سازنده سریال، او را برای ایفای این نقش انتخاب کنند.
سریال See را نمیتوان برگ برنده شبکه Apple TV+ و تنها دلیل خرید اشتراک این شبکه اینترنتی دانست، اما ایده داستانی متفاوت و نوآورانهاش، تیم هنرپیشههای خوب و کاربلدش (به جز کوفون و هانیوا!) در کنار اکشنهایی که برای اولین بار نمونهاش را مشاهده میکنیم، از جمله دلایلی هستند که تماشای آن را برای هر دنبال کننده فیلم و سریالی واجب میکنند. سریال See از همان اپیزودهای اولش، با چشم اندازی از یک آینده متفاوت و بیرون کشیدن انسان نابینا از این وضعیت اسفباری که درونش غلط میزند شکل گرفته و نمیتوان ایرادات فصل اول را به پای تمام سریال نوشت. زیرا در فصلهای آینده قطعا با سریال بسیار متفاوتی همراه خواهیم بود و امیدوارم قبل از هرچیزی، ایرادات دو شخصیت کوفون و هانیوا را رفع کنند و کاراکترهای چند لایه عمیقتر را به تصویر بکشند. سریال See تا به اینجای کار، پرچمدار سریالهای ارجینال شبکه Apple TV+ محسوب میشود و قطعا کمپانیای مانند اپل که تصمیم گرفته سهم خود را از جهان پرمخاطب سینما و تلوزیون داشته باشد، برایش برنامه طولانی مدت و کاملی دارد. در دست تولید بودن فصل دوم به طور رسمی تایید شده و حتی پایانبندی فصل اول هم با هدف لبریز کردن کاسه صبر بینندگان صورت میگیرد. نهایتا در پاسخ سوالی که در تیتر مطلب پرسیده شد، باید گفت که بله، بشر بدون قدرت بینایی دوام میآورد، و سریال See هم میخواهد چگونگی این امر را به تصویر بکشد.
چفدر خوب نوشته بودید؟؟