اگر از طرفداران دنیای انیمه باشید، امکان ندارد که اسم هایائو میازاکی (Hayao Miyazaki) را نشنیده باشید. بسیاری او را پدر انیمهی ژاپن میدانند. او همچنین موسس بهترین استودیو انیمشنسازی ژاپن یعنی استودیو جیبلی نیز است. در این نوشته سعی به معرفی و بررسی آثار میازاکی داریم. ورود او به صنعت انیمه بیشتر با طراحی و فیلمنامهنویسی در آثاری مانند «هایدی، دختر آلپ» بود و همین باعث شد آنقدر مشهور شود که درخواستهای زیادی برای کار کردن در دیگر مجموعههای تلویزیونی داشته باشد. با معرفی بهترین انیمه های هایائو میازاکی با سایت پی اس آرنا همراه باشید.
انیمه (The Castle of Cagliostro (1979
اولین فیلمی که هایائو میازاکی کارگردانی آن را بر عهده داشت، داستانی به نام «لوپن 3» از نویسندهی ژاپنی Monkey Punch است. این فیلم جزو معدود آثار اقتباسی میازاکی محسوب میشود، که به نام «قلعهی کاگلیسترو» (Castle of Cagliosyro) منتشر شد. داستان انیمه قلعهی کاگلیسترو دربارهی دزد مشهوری به نام لوپن است، که حین دزدی از بانک متوجه میشود پولها هیچ کدام اصل نیستند. او برای پیدا کردن منبع این پولها به کاگلیسترو سفر میکند و در آنجا با کلاریس آشنا میشود؛ کسی که مجبور است با کنت کاگلیسترو ازدواج کند. لوپن به عنوان یک دزد، تواناییهای بسیاری دارد. او استاد مخفی شدن، تیراندازی، طراحی نقشه و ساخت ابزارهای جدید و عجیب است.
انیمه «قلعهی کاگلیسترو»، فیلمی ماجراجویانه با رگههایی کمدی است که از لحاظ طراحی با دیگر آثار میازاکی تفاوت دارد. این تفاوت میتواند به دلیل اقتباس آن از مانگا باشد. پیشتر از روی مانگای قلعهی کاگلیسترو، مجموعه انیمیشنی ساخته شده بود، میازاکی به همین دلیل نمیتوانست دست در طراحی شخصیتها ببرد. چیزی که در شخصیتهای اصلی این داستان توجهمان را جلب میکند، خاکستری بودن آنهاست. لوپن و همکارش هردو دزد هستند، ولی در کمک به مردم و کسانی که در حقشان ظلمی شده باشد، کوتاهی نمیکنند. تا جایی که لوپن اگرچه یک دزد است، اما شخصیت بدی هم به چشم نمیآید.
انیمه (Nausicaä of the Valley of the Wind (1984
«نائوشیکا از درهی باد» (Nausicaä of the Valley of the Wind) اولین انیمهای است که میازاکی خودش آن را نوشته و کارگردانی کرده است. این فیلم فانتزی داستانی آخرالزمانی را روایت میکند که در آن زمین از زبالههای انسان آلوده و رو به نابودی است. موجودات عجیب و غولپیکری پیدا شدهاند و انسانها مجبورند در کنار آنها زندگی کنند. نائوشیکا شاهزادهی درهی باد است. او دختر جوان و مهربانی است که مهارت خوبی در مبارزه و راندن وسیلهای شبیه به هواپیما دارد. در دنیایی پر از هاگهای بزرگی که هوا را سمی میکنند، خاکی که آلوده است، دریایی که درصورت پا گذاشتن در آن بیمار میشوی، زمانی که تنها انسانهای باقی مانده بر سر قدرت میجنگند و خواستار نابودی دوباره طبیعت هستند، نائوشیکا تنها کسی است که اعتقاد به همزیستی دارد.
این اثر هایائو میازاکی دقیقا امضای او را دارد. او دنیای جدیدی خلق کرده است که اسرار و رموز مختص به خود را دارد و به زبان این دنیا و شخصیت اول آن، دغدغههای شخصی و همیشگیاش را نشان میدهد: حفاظت از طبیعت، مخالفت با جنگ و دوستدار صلح و آشتی بودن. از دیگر ویژگیهای میازاکی که باعث میشود او همیشه در بین پیشروترین کارگردانان قرار بگیرد، شخصیتهای زن قوی و مستقل انیمههای او هستند. زمانی که کمپانیهایی همچون دیزنی، در حال ساختن انیمیشنهایی بودند که دخترانش در انتظار مردی بودند تا آنها را نجات دهد، میازاکی فرسنگها جلوتر، داستان دخترکانی را میگفت که ناجی یک جهان هستند. انیمههای این چنینی او را میتوان جزو آثار فمینیستی طبقهبندی کرد.
انیمه (Laputa: Castle in the Sky (1986
هایائو میازاکی یک سال بعد از انتشار نائوشیکا از درهی باد، استودیو جیبلی (Studio Ghibli) را به همراه ایسائو تاکاهاتا (Isao Takahata)، که او را از زمان کار در توئی انیمیشن (Toei Animation) میشناخت، تأسیس کردند. همانطور که از انیمههایش مشخص است، میازاکی به هواپیما، به خصوص هواپیماهای جنگ جهانی دوم علاقه بسیاری دارد. از همین رو اسم استودیو جیبلی را از روی هواپیمای ایتالیایی با همین نام برداشته است. ریشه اسم جیبلی به عربی برمیگردد، به معنای باد گرم صحرا و این همان گردبادی است که استودیو جیبلی در ژاپن برپا کرد و تبدیل به معروفترین استودیوی ساخت انیمه شد.
میازاکی در سال 1986 اولین انیمهی سینمایی خود را در استودیو جیبلی ساخت و منتشر کرد. انیمه «لوپوتا: قلعهای در آسمان» (Laputa: Castle in the Sky) داستان ماجراجویی دو نوجوان است که میخواهند طبق افسانهها، قلعهای به نام لاپوتا را در آسمان پیدا کنند. علاوه بر شیتا و پاتزو (شخصیتهای اصلی داستان) دو گروه دیگر هم دنبال لاپوتا هستند. ارتش کشور که به دنبال پیشرفت و تکنولوژی موجود در لاپوتا است و گروهی از راهزنان ماهر که گمان میکنند لاپوتا طبق افسانهها پر از گنج و طلا باشد. پاتزوی عاشقِ پرواز میخواهد به همه ثابت کند که این افسانه وجود دارد و برای همین بهطور اتفاقی در این ماجراجویی سهیم میشود.
این فیلم نیز داستانی فانتزی دارد و داستان آن بر اساس افسانههایی است که همیشه در دنیای داستانهای هایائو میازاکی وجود دارند و پایهی تخیل انیمههای او هستند. داستانهای او غالبا برای گروه سنی کودک مناسباند، به همین دلیل همیشه در انیمههایش ردپای شخصیتهای فرعی بانمکی وجود دارد که مخاطب را به خنده میاندازند. خیلی اوقات این شخصیتهای خندهدار، شخصیتهای منفی داستان هستند. البته همانطور که پیش از این گفتیم، او کمتر دست به خلق شخصیتهای تماما سیاه میزند و آدم بدهای قصههایش هم خاکستری هستند.
انیمه (My Neighbor Totoro (1988
شاید بتوان گفت انیمه «همسایه من توتورو» (My Neighbor Totoro)، کودکانهترین اثر میازاکی است. از نگاه تری گیلیام (Terry Gilliam) کارگردان و انیماتور بریتانیایی و خالق «دوازده میمون»، انیمه همسایه من توتورو بهترین انیمیشن تاریخ است. از نظر آکیرا کوروساوا (Akira Kurosawa) کارگردان اسطورهای ژاپنی نیز این اثر بین صد فیلم برتر تاریخ جای دارد.
می و ساتسوکی به همراه پدرشان به خانهای قدیمی در یک دهکده اسباب کشی میکنند، تا نزدیک بیمارستانی که مادرشان در آن بستری است، ساکن باشند. مانند باقی داستانهای کودکانهی میازاکی، آنها از همان ابتدا درگیر ماجراجویی در خانه و سپس جنگل نزدیک خانه میشوند. خواهر بزرگتر یعنی ساتسوکی به مدرسه میرود و می بازیگوش در بازیهای روزمرهاش به حیوانهای عجیبی که ترکیبی از خرگوش و خرس هستند، برمیخورد.
یکی از عواملی که آثار هایائو میازاکی را اینقدر متمایز میکند، تخیل متفاوت اوست. او موجوداتی را خلق میکند که پیش از این در ذهن کسی وجود نداشتهاند و از افسانههایی حرف میزند که از دل دغدغههای خودش سر بیرون آوردهاند. او صبر نمیکند تا الهام بگیرد، بلکه خودش منبع الهام است و خیلیها پس از او سعی داشتهاند در سبک او باشند تا آثارشان به محبوبیت برسد. توتورو دقیقا یکی از شخصیتهایی است که از عمق تخیل میازاکی جان گرفته و مقابل چشمان ما آمده پدید است. توتورو نگهبان جنگل است و برخلاف تصور ترسناک ما از روح، او احتمالا دوست داشتنیترین روحی است که تابهحال پا به سینما گذاشته است. در انیمه همسایه من توتورو نیز شخصیتهای اصلی پیوندی با طبیعت دارند و با آن در صلح و دوستی به سر میبرند. همین عوامل باعث میشوند تا خواه ناخواه عقاید زیبای میازاکی در ذهن شما جای بگیرد و به این راحتیها دست از سرتان برندارد. علاوه بر اینها، توتورو آنقدر الهامبخش بوده است که از همانسال تبدیل به لوگو استودیوی جیبلی شد.
انیمه (Kiki’s Delivery Service (1989
انیمه «سرویس تحویل کیکی» (Kiki’s Delivery Service) نیز یکی دیگر از فیلمهای میازاکی با شخصیت اصلی دختر است. کیکی جادوگر به سنی رسیده که باید دور از خانواده زندگی کند. او به همراه جاروی جادوگری و گربهاش جیجی، به شهری دور و ساحلی میرود. او میخواهد درآنجا تمرین جادوگری کند، شغلی به دست آورد و زندگی مستقلش را آغاز کند. همانطور که هایائو میازاکی دربارهی شخصیتهای دختر فیلمهایش در مصاحبههایش صحبت میکند، کیکی نیز نیازی به ناجی ندارد. او با همراهی دوستانش میتواند زندگی مطبوعی دستوپا کند و برای رسیدن به آمالش نهایت تلاش را انجام بدهد.
بسیاری از فیلمهای من دخترانی قوی دارند؛ دخترانی که روی پای خود ایستادهاند و رهبری شجاع هستند. زنانی که برای بار دوم به چیزی که در قلبشان به آن معتقدند فکر نمیکنند (به خودشان ایمان دارند). آنها به یک دوست یا حامی نیاز دارند، اما به یک ناجی هرگز. هر زنی توانایی و پتانسیل قهرمان بودن را دارد، درست مانند هر مردی.
در انیمه «سرویس تحویل کیکی» هم با شخصیتهایی روبرو میشویم که بر بار کمدی داستان میافزایند. گربه سیاه کیکی، «جیجی» پررنگترین شخصیت فیلم برای خنداندن شماست، که احتمالا به دلیلی تبدیل میشود که برای بار چندم هم دلتان بخواهد «سرویس تحویل کیکی» را ببینید.
انیمه (Porco Rosso (1992
انیمیه «پورکو روسو» (Porco Rosso) از آثار کمتردیدهشدهی میازاکی است. داستان خلبان کارکشتهی جنگ جهانی اولی که در ایتالیا زندگی میکند. پورکو روسو دچار یک طلسم شده، از هیبت انسانی خود خارج شده است و سری مانند یک خوک دارد. حال، زمانی که ایتالیا در تنش با غارت دزدان هوایی است، پورکو روسو از معدود افرادی است که مقابل آنها میایستد و از دیگران نیز دفاع میکند. او شخصیتی با اعتماد بهنفس و شوخ طبع دارد و همین باعث شده که این اثر در ژانر کمدی هم دستهبندی بشود.
باید با چشمانی بدون تنفر نگاه کنید. خوبی را در آنچه شرورانه است و شر را در آنچه خوب است، ببینید. با خودتان عهد ببندید که در هیچ طرفی قرار نگیرید و درعوض آن تعادل میان این دو را حفظ کنید.
این جملات هایائو میازاکی، همان چیزی است که از شخصیتهای منفی او میبینیم و احتمالا این فیلم، دقیقا نمود همین جملات است. شخصیتهایی که در میان خیر و شر قرار گرفتهاند. اینها چیزهایی هستند که او عمیقا آنها را دوست ندارد و در آثارش کاملا نیز مشهود است. او انیمههای بسیاری با موضوع صدمه به طبیعت دارد. برای مثال، در این انیمه جملهای از پورکو روسو در رد تفکر فاشیستی میشنویم: «ترجیح میدهم یک خوک باشم، تا یک فاشیست.». این دقیقا چیزی است که میازاکی قصد دارد درباره ایتالیای بعد از جنگ جهانی اول و دنیای پر از فاشیستها بگوید. علاوه بر این که جنگ خوب نیست، فاشیست بودن هم بسیار پست است. انیمه پورکو روسو آخرین فیلم او قبل از دیجیتالی شدن صنعت انیمیشن است. این انیمه تماما با دست کشیده شده و هنوز مجال پاگذاشتن به دنیای دیجیتال را نداشته است.
انیمه (Princess Mononoke (1997
انیمه «شاهزاده مونونوکه» (Princess Mononoke) نقطه درخشانی در کارنامهی میازاکی است. اگرچه آثار او پیش از این نیز در ژاپن محبوب بودند و جوایز بسیاری را برایش به ارمغان آوردند، اما انیمه «شاهزاده مونونوکه» باعث مشهور شدن او در خارج از ژاپن هم شد. میازاکی حتی برای جایزه آنی نامزد شد و این انیمه پرفروشترین فیلم تاریخ ژاپن هم نام گرفت. زمانی که شرکت میرامکس (Miramax Films) تصمیم به انتشار انیمه شاهزاده مونونوکه گرفت، او به شهرتی که لایقش بود رسید و در غرب هم شناخته شد. همچنین این انیمه اولین انیمهی سینمایی بود که جایزه Picture of the year را در جوایز آکادمی ژاپن گرفت.
آشیتاکا آخرین شاهزادهی نسل خودش است که برای دفاع از روستا دربرابر گرازی شیطانی به مبارزه میرود. او دچار نفرین مرگباری میشود که به او توانایی جنگیدن فراطبیعی میدهد، اما در نهایت او را میکشد. آشیتاکا برای یافتن پادزهر این نفرین روستایش را ترک میکند و به سرزمینهایی سفر میکند که در آن خدایانی در هیبت حیوانات وجود دارند. داستانپردازی این انیمه بسیار قویتر از فیلمهای قبلی میازاکی است. او دوباره از ارواح و خدایان حرف میزند، اما اینبار به شکلی بدیع و با شخصیتهایی گیراتر و داستانی جذابتر. این نقطهی آغازی دوباره برای میازاکی و مطرح شدن جهانیاش بود. هایائو میازاکی بعد از این انیمه تصمیم به بازنشستگی گرفت و به مدت چهار سال هیچ فیلمی نساخت.
انیمه (Spirited Away (2001
بعد از دوری چهارساله، میازاکی با انیمه «Spirited Away» -که در ایران بیشتر آن را با نام «شهر اشباح» میشناسند- برگشت. انیمهای که بسیاری از آن به عنوان بهترین فیلم انیمیشنی تاریخ یاد میکنند و این لقب برازندهی اولین اثر قرن بیستو یکمی میازاکی است. انیمه «Spirited Away» توانست جایزهی بهترین انیمیشن اسکار 2002، خرسطلایی جشنواره برلین و بهترین فیلم سال آکادمی فیلم ژاپن را از آن خود کند، البته اینها فقط بخشی از جوایز این انیمه هستند. بازگشت میازاکی با فیلمی پرشور و قوی اتفاق افتاد، که احتمالا برای خیلیها مبدأ علاقهمندی و تماشای انیمههای ژاپنی شده است.
چیهیرو دختری ده ساله است که به همراه پدر و مادرش به شهر دیگری نقلمکان میکند. آنها در میان راه گم میشوند و سر از تونلی مرموز در میآورند. چیهیرو که از ابتدا با اسباب کشی مخالف بود، از لحظهی ورود به تونل ساز مخالفت سر میدهد و گوش ندادن خانوادهاش به حرفهایش، آنها را در دردسر و ماجراجویی بزرگی میاندازد. انیمه «شهر اشباح» که به عقیدهی بسیاری بهترین اثر هایائو میازاکی است، از تمام انیمههایش پیشی گرفته و داستانی خارقالعاده را روایت میکند. لحظهای که مخاطب به همراه چیهیرو از تونل عبور میکند، وارد دنیای کامی (ارواح) و خدایان دین شینتوی ژاپنی میشود. دنیای عجیبی که در آن تنها به ارواح و خدایان بسنده نشده و از جادو، جادوگر و اژدها هم حرف زده شده است. اما به شما قول میدهیم که میازاکی تمام تصورات اولیهتان از این واژهها را تغییر داده و همگام با قوهی تخیلش تصاویر و مفاهیمی تازه نشانتان میدهد.
انیمه شهر اشباح قصهی شخصیتهای متنوعی است که گاهی همراهان چیهیرو برای خلاص شدن از مخمصه و گاهی موانع او هستند، با اینحال همهشان دوستداشتنیاند و هیچ شخصیتی به طور کامل سیاه نیست. شخصیتها هر کدام طیفهای متفاوتی از خاکستری با پیشینه و اشتباهات متفاوتاند. دنیای این فیلم از دنیای فیلمهای دیگرش کاملتر است. «کامل» به آن معنی که پرداختی بیعیب و نقص دارد. البته این سوال برایمان ایجاد میشود که این دنیا و شخصیتها از کجای ذهن او نشأت میگیرند؟ چگونه میتواند جهانهایی متمایز از هم و در عین حال در کنارهم در سرش داشته باشد؟ انیمه شهر اشباح احتمالا همان دلیل مبرهنی است، که میتواند لقب بهترین کارگردان انیمه را برای هایائو میازاکی به ارمغان بیاورد.
انیمه (Howl’s Moving Castle (2004
انیمه «قلعه متحرک هاول» (Howl’s Moving Castle) معروفترین اثر اقتباسی میازاکی است. او که غالبا فیلمنامه آثارش را خودش مینویسد، اما این فیلم را از روی رمانی به همین نام اثر دایانا واین جونز (Diana Wynne Jones) ساخته است. فیلمی فانتزی و کاملا ضدجنگ که سعی در نشان دادن آثار مخرب جنگ بر روان و احساسات بشر دارد.
جنگ بزرگی بین دو قلمرو اتفاق افتاده است و پادشاه از تمامی جادوگران میخواهد تا در جنگ به او یاری برسانند. جادوگر جوانی به نام هاول از این امر امتناع میکند و با بمبافکنها میجنگد. از سوی دیگر، سوفی دختر جوانی است که توسط جادوگری نفرین و در هیبت یک پیرزن ظاهر شده است. او به طور اتفاقی به قلعهی هاول میرسد و با او زندگی میکند. انیمه قلعه متحرک هاول داستان عجیب و جالبی دارد و اگر قرار بود در میان آثار میازاکی برای آن جایگاهی قائل بشویم، این انیمه در رتبه دوم این لیست قرار میگیرد. علاوه بر امضای همیشگی و ویژگیهایی که میازاکی از آنها در آثارش استفاده میکند، اینجا با عشقی لطیف هم سروکار داریم، که مطمئنا میتواند احساساتتان را منقلب کند.
انیمه (Ponyo (2008
انیمه «پونیو» باوجود ساخته شدن در زمان انیمیشن دیجیتالی، به روش سنتی و با دست کشیده شده است. به همین دلیل وقتی مشغول تماشای آن هستید، انگار به یک نقاشی سرشار از رنگهای زنده نگاه میکنید.
داستان آن درباره یک ماهی قرمز جادویی است که آرزو دارد انسان باشد و پدر جادوگرش مخالف است. او از خانه فرار میکند و پسر بچهای پنج ساله به نام سوسکه او را نجات داده و به خانه میبرد. حال، سوسکه باید نشان بدهد که پونیو را پذیرفته و درک میکند، وگرنه پونیو به حباب تبدیل شده و به دریا باز میگردد. انیمه پونیو ماجراجویی شیرین و کمدی دو کودک پنج سالهی به غایت دوستداشتنی است و بیشتر برای گروه سنی کودک مناسب است. این فیلم مانند سایر آثار میازاکی دیالوگهای زیادی ندارد. همهی جملات در جای مناسب خود به کار میروند و حرف اضافهای زده نمیشود. در عوض، این جادوی تصویر است که داستان را به شما نشان میدهد و با شما صحبت میکند.
انیمه (The Wind Rises (2013
انیمه «باد برمیخیزد» (The Wind Rises) آخرین فیلم کارگردانی شده توسط هایائو میازاکی است و بعد از آن، او بیشتر به نویسندگی پرداخته و خود را از کارگردانی بازنشسته میکند. انیمه باد برمیخیزد ترکیبی از زندگینامه، داستانی اقتباسی و تخیلات خود میازاکی است. این انیمه، داستان جیرو هوریکوشی مهندس طراح هواپیماهای جنگندهی جنگ جهانی دوم است که البته همهی اتفاقات فیلم دربارهی او درست نیستند. بسیاری از قسمتهای فیلم از روی مانگایی به همین نام نوشتهی تاتسوئو هوری (Tatsuo Hori) ساخته شده است.
قصهی فیلم در زمان جنگ جهانی دوم رخ میدهد که ژاپن با رکود اقتصادی، بلایای طبیعی و بیماریهای مسری درگیر است. جیرو پسری است عاشق طراحی هواپیما و به همین دلیل تمام تلاشش را میکند تا در این زمینه موفق باشد. او قصد دارد در عین این که به رویای قدیمیاش تحقق میبخشد، به کشور مهجورش از پیشرفتهای غربی هم کمک کند.
این فیلم دو خصوصیت بارز انیمههای میازاکی را دارد: ضدجنگ بودن و داستانی دربارهی هواپیماها و نحوهی ساخت آنها. این انیمه برای گروههای سنی بالاتر، قابل فهمتر است. از عشق و جنگ حرف میزند و بدبختیهای ژاپن آن سالها را روایت میکند. به بعضی موضوعات فقط در حد یک اشاره میپردازد و همین باعث میشود که برخلاف داستانهای شاد و خنده آورش، مناسب کودکان نباشد.
هایائو میازاکی در کارنامه هنری خود این یازده فیلم را کارگردانی کرده است که هشتتای آنها در استودیو جیبلی ساخته شدهاند و همین نیز باعث شده تا او چهرهی این استودیو باشد. غیر از این لیست، آثاری که میازاکی تهیهکنندهی آنها بوده، از این قرار است: همین دیروز (۱۹۹۱)، پوم پوکو (1994)، زمزمه قلب (1995)، بازگشت گربه (2002)، فیلم کوتاه مون مون عنکبوت آبی (2006)، فیلم کوتاه در جستجوی خانه (2006)، آریتی (2010) و فیلم بر فراز تپه شقایق محصول سال 2011 که نویسندگی و تهیهکنندگی آن با هایائو میازاکی و کارگردانیاش با پسر او گورو میازاکی بوده است.
او در سال 2014 برندهی اسکار افتخاری شد. این جایزه به کسانی تعلق میگیرد که تابهحال نتوانستهاند برندهی اسکار باشند، اما شایستگی و لیاقت این جایزه را دارند. واژه «انیمه» در ژاپن برای تمام انیمیشنها استفاده میشود و در خارج از آن تقریبا نامی است شناسهی این انیمیشنها، با این حال میازاکی قبلا چنین گفته:
خیلی از انیمیشنهای ژاپنی توسط کسانی ساخته میشود که به زندگی مردم واقعی نگاه نمیکنند و مشغول تماشای خویشاند، از این رو از واقعیت دور هستند و به همین دلیل ما این همه اوتاکو ( طرفدار یا معتاد انیمه) داریم.
او در واقع با این نامگذاری مخالف نیست، ولی ترجیح میدهد اغراق و برچسب زدن یک سری ویژگیهای عمومی برای انیمهها پایان یابد و عمق، احساس و فکر بیشتری در آنها به کار برود. انیمههای میازاکی دقیقا همین تعاریف را دارند. دنیاهایی که او خلق کرده، سطحی نیستند، بلکه شما را به اعماق میبرند و احساسات واقعی شخصیتها را نشانتان میدهند. احتمالا تمام کسانی که فیلمهای او را دیدهاند یا روزها در اندیشهی آنها سپری کردهاند، یا آنقدر از آن لذت بردهاند که میل به تماشای دوبارهاش داشته باشند. از همین رو پیشنهاد میکنیم که به تماشای آثار زیبا و به یادماندنی او بنشینید.
کدام یک از آثار هایائو میازاکی را تماشا کردهاید؟ نظرات خود را با ما درمیان بگذارید.
من تمامی انیمیشنهایی که از این استاد بزرگ نام بردید را بارها و بارها دیدهام و از آنها لذت بردهام. من به زبان سادهتر یک خوره انیمیشن هستم و از کودکی تا حال که بیش از 63 سال از خدا عمر گرفتهام یکی از بزرگترین لذتهای زندگیم تماشای انیمیشن بوده است. از شما به خاطر مطالبتان سپاسگذارم و تقاضا دارم در صورت امکان اگر انیمیشن در همین راستا (مانند انیمیشن های مرحوم ساتوشی کان) میشناسید به بنده معرفی نمایید .
باتشکر اصغر نوذری
به این نوع فیلم انیمیشن نمی گن انیمه می گن برای افزایش اطلاعات گفتم بگم بهتون
انیمه های آقای هائوکو میازاکی بسیار بسیا عالی هستند مخصوصا انیمه ی قلعه ی متحرک هاول و شهر اشباح.
انیمه ی «شهر اشباح » جز یکی از بهترین انیمه هایی هست که دیده ام. داستان انیمه، گرافیک و شخصیت های به کار رفته ، این انیمه رو به ماندگارترین اثر انیمشینی تاریخ تبدیل کرده. واقعاً زیبا و تامل برانگیزه، توصیه میکنم حتماً این انیمه رو ببینین.
سلام منم اوتاکو هستم خوشحالم و افتخار میکنم که از طرفداران آقای میازاکی هستم ،کاش بابام بود چقدر حسرت پسرش و میخورم خوشبحالش با داشتن همچین پدر فهمیده ،باهوش ،آروم و صلح طلب واقعا خوشبحالش با تک تک سلولام آرزو میکردم جای پسرش بودم
امیدوارم فقدان پدر رو فراموش کنی و خودت میزراکی خودت بشی
و همانا چس داد مهدی😅هم
سلام ممنون از سایت عالیتون. شهر اشباح واقعا فوق العاده هستش و هنوز هم با دیدن اون لذت میبرم راحت میشه با شخصیت اصلی این انیمه ارتباط گرفتدواقعا محشره
سلام
شهر اشباح واقعا خوب بود ممنون
من چند انیمه از آقای هایائو میازاکی را دیده بودم که فوق العاده بودند،به تازگی انیمه قلعه ای در آسمان را نیز از ایشون تماشا کردم که محشر بود.حتما ببینید این اثر فوق العاده رو
کاش کل حافظه ذهنم پاک میشد و دوباره آثار میازاکی رو از نو می دیدم 🙂